مشکلات آموزش و پرورش کشور فراتر از مرگ معلم بروجردی و ترور شدن معلم اهل راسک و شلاق خوردن دانشآموز میرجاوهای و تجاوز به دانشآموزان تهرانی و ... است.
سیستم آموزش و پرورش معیوب است! تا سیستم آموزشي عوض نشود چیزی درست نمیشود.
حالا هم خبر آمده است دبیر ادبیات یک مدرسه در تهران به این دلیل که یک دانشآموز از همکلاسی خود پاكکن درخواست کرده، با عصبانیت به سمت وی حملهور میشود و با کتک (ضربه شدید پا به اندامي حساس) و ناسزا، وی را از کلاس درس به بیرون پرتاب میکند به طوری که قفسهي سینهي این دانشآموز به شدت با زمین برخورد میکند. این دانشآموز که تنها ۱۵ سال دارد و در ضمن از بیماری شدید قلبی نیز رنج میبرد و بعد از حادثه در بیمارستان بستری میشود.
حالا بروید بگویید فلانی دارد حرف کلیشهای میزند. چه بگویم جز این کلیشه؟ وقتی سیستم معیوب نتواند در طول سال تحصیلی و سالهای تحصیل تشخیص بدهد یک دانشآموز 15 ساله از لحاظ روحی در مقطعی به سر میبرد که میتواند شاهرگ معلمش را بزند هر چه بگوییم باد هواست! نمیدانم. شاید من دارم اشتباه میکنم اما وقتی میبینم در یک بخش از سریال معروف خارجي، پدر و مادر دانشآموز را برای یک خطای کوچک احضار کردهاند و میگویند ما برای آینده او نگرانیم با خودم میگویم چرا وقتی در کیف بهروز در مدرسهي ... شهر ما فیلم و مجله آنچناني پیدا کردند، کسی خانوادهاش را نخواست و در مقابل خانوادهاش برای آیندهاش ابراز نگرانی نکرد؟ بچه اول راهنمایی و فیلم مستهجن؟ مجله آنچنانی؟ حتی یکی از پدر و مادرها نیامد بگوید من بچهام را میبرم یا آن بچه باید برود. همه چیز با گرفتن آن ویدئو و شاید یک سیلی تمام شد. اما آیا آن فیلم شکسته شد؟ مجله پاره شد؟
من از مرگ معلم بروجردی ناراحتم، اما دلیل خشم آن دانشآموز 15 ساله را هم نباید نادیده بگیریم. آيا شما نقشهي انتقام از معلمها را در ذهنتان ترسیم نکردهاید؟ من نکردهام؟ خشم بیحد از معلممان نداشتهایم؟
تا این چیزها حل نشود باز هم معلمکُشی و شاگردکُشی خواهیم داشت. زندهیاد محسن خشخاشی بیش از هر چیز کُشتهی این سیستم معیوب آموزش و پرورش است. معلمها که روزگاری به عنوان قشر فرهنگی سرشان در جامعه بالا بود، حالا از محرومترین و بیپناهترین مردم هستند. به قول خودشان يك بيمه طلايي به آنها دادند كه آن را هم با حلبي عوض كردند!
الان اكثر دبيران یک مدرسه را در آژانسهای همان محله میتوانید ببینید. سیستمی که معلمش رانندهي آژانس باشد دانشآموزش هم چاقوکش میشود!
رضا ساكي / تهران
دیدگاهها
و اما جناب لرستاني نوشته مذكور را به بيراهه نبريد ، نوشته ها را با دقت بيشتري مطالعه كرده و با گفته هاي ناصواب باعث انحراف خواننده از جان كلام نشويد .
در ادامه و تاييد وضعيت نابسامان آموزش و پرورش و از تبعات آن ، معيشت ضعيف اين قشر محترم از جامعه كه منتج به بي انگيزگي يا كم انگيزه شدن ايشان ميگردد و حاصل آن باضافه شكاف طبقاتي موجود در جامعه كه بايستي عوارض آنرا با كم انگيزه شدن فرهنگيان جمع بسته و حاصل آنرا كه جامعه اي با فرهنگ پايين و اعتقادات ضعيف مي باشد را شاهد بود .
بحث تجمل گرايي را در جايي ديگر بايد به آن پرداخت و داستانيست كه اكثر قريب به اتفاق جامعه گرفتار آن شده اند .
( ليكن اگر مي خواهيم جامعه اي سالم و با اخلاق داشته باشيم ، بايد در آموزش خرج كنيم و مسئولين بدانند كه قطعا ميدانند خرج كردن در آموزش هزينه نيست بلكه سرمايه گذاريست و آن هم از نوع بلند مدت ...)
در مالزي بهترين و زيباترين بناها مربوط به سيستم آموزشي از دبستان تا دانشگاه ها مي باشد و بالاترين بودجه ها را دارند.
نمیدانم این منطق از کجت نشات گرفته که نویسنده ی محترم شغل دوم معلم را دلیل بیماری سیستم میداند و چاقو کشی دانش آموز را مجاز؟!
ولی با بیمار بودن سیستم کاملا موافقم.
سیستمی که مربی آن هیچوقت در کلاسهای فوق برنامه شرکت نمی کند و فقط در رشته ی تخصصی خود دارای مدرک و سابقه کاری بروز نشده باشد مسلما باعث تنش در روابط خواهد شد.
وقتی معلمان در کلاسهای آموزشی شرکت نکنند و کلاسهای آموزشی سیتم فقط جهت بروز کردن مدارک ضمن خدمت باشد نتیجه ای بهتر از حوادث یاد شده نخواهد داشت.
تا جایی که ما اطلاع داریم حقوق معلمان همپایه دیگر کارمندان نظم می باشد شاید گاهی کمی کمتر یا در جایی بیشتر،این که قناعت از سفارشات موکد و آموزه های دینی ماست بگذریم و معلم باید مروج این گونه عقاید باشد.
بیشتر کارمندان دارای شغل دوم هستند و این باعث نمیشود که در شغل اول دچار یاس و سرخوردگی شوند.
کار در اسلام جوهر مرد و بعنوان بهترین تفریح مرد مطرح بوده و هست.
هرچند اگر نویسنده منظوری اینچنینی نداشته باشد و فقط برای بیان مطلب از این موضوع استفاده کرده باشند.