یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

استاد حبیب‌الله امیر‌یاراحمدی؛ اديب و هنرمندي از ديار لرستاناستاد حبیب‌الله امیر‌یاراحمدی متخلص به "محبوب" فرزند مرحوم حاج محمدخان امیرامنع (1327-1242) از طایفه‌ی یاراحمدی‌، سال 1297 هجری خورشیدی در روستای قعله چالان‌چولان دیده به جهان گشود.

امیرامنع پدرش، مردي با کفایت و بزرگ بود و مناصب حكومتي هم داشت و در تأمين آسايش و امنيت مردم مي‌كوشيد.

حبيب‌الله در کودکی همراه خانواده به شهر بروجرد کوچ می‌کند و در دبستان اعتضاد اين شهر دوران ابتدایی را سپری نموده و مرحوم محمدخان اميرامنع ياراحمديسپس راهی تهران مي‌شود.

آن‌جا در دبیرستان پهلوی ادامه تحصیل مي‌دهد و بعد عازم کالج امریکائی‌ها مي‌شود.

وي دارای حنجره و صدايی خوب بود و در موسیقی هم مهارت داشته است. در این فن از استادانی مثل علی نکیسا، استاد صبا و استاد شهبازی کمال  استفاده را مي‌برد.

استاد حبیب‌الله یاراحمدی در روزنامه‌نگاری نيز تا حدودي مشاركت داشت و 3 سال روزنامه قیام لر را منتشر كرد. در زمينه سرودن شعر نيز از دکتر نوربخش، الهام گرفت و در اين زمينه نيز دستي بر آتش داشت. سروده‌ي زير از اوست‌:

به لب‌های شیرین حمرا قسم             به آن نرگس شوخ شهلا قسم

به مژگان عاشق‌کش دلبران                به چشمان مست فریبا قسم

به گل‌های رنگین فصل بهار                به فصل دی و برف و سرما قسم

تویی ماه "محبوب" شب‌های تار               به درویشی و عشق و مولا قسم

نشريه قیام لر

قيام لر نشريه‌اي بود که حبیب‌اله‌خان امیر‌یاراحمدی آن را منتشر می‌ساخت. یاراحمدی آن زمان در جبهه  ملی به رهبری دکتر مصدق عضویت داشت و خود را برای نمایندگیِ مجلس از بروجرد نامزد کرده بود.

اگر چه قیام لر در تهران چاپ و در سراسر کشور منتشر می‌شد، اما بخش مهمی از گزارش‌ها و اخبار آن را مسائل مربوط به بروجرد تشکیل می‌داد. قیام لر به دلیل چاپ مقالاتی علیه شاه از سوی شهربانی توقیف شد، با این حال تا چند شماره با عنوان "شاهد امروز" به انتشار ادامه داد.

خاطره منوچهر همايون‌پور از استاد امیر‌یاراحمدی

در بروجرد با چند تا بچه‌ي هم سن و سال دوست بودم كه يكي از اين‌ها تار مي‌زد. يكي هم به اسم حبيب‌الله‌خان آواز مي‌خواند و يك سال هم از من بزرگ‌تر بود. تابستان به تهران آمده بود و پيش حسين‌علي‌خان نكيسا شور، ابوعطا و دشتي را ياد مي‌آموخت.

من از اين آقازاده كه از خانواده‌اي بزرگ بود، يواش‌يواش شور، ابوعطا و دشتي را ياد گرفتم. ايشان، تا چند سال پيش هم، يادم هست كه در تهران‌پارس زندگي مي‌كرد ولي الان نمي‌دانم در قيد حيات است يا نه.

پدر و جد‌ من با پدر و جد آن‌ها دوست بودند و در واقع آشنايي 150 ساله داشتيم. اين خانواده همه موسيقي‌دان بودند و آواز مي‌خواندند. توي اين خانواده مردي بود كه 13-14 سال از من بزرگ‌تر بود و تار مي‌زد. من هم حدود 14 ساله بودم كه يك شب در خيابان به اين مرد برخورد كردم. بعد از سلام و عليك ديدم با جمعي دارند مي‌روند جايي. دست مرا گرفت و گفت منوچهر تو هم بيا برويم. روزي به منزل مردي به نام غلام‌رضا‌خان رفتيم كه كمانچه‌كش حرفه‌اي بود. بعد از پذيرايي، حبيب‌الله‌خان امير يار‌احمدي، همان مرد نازنيني كه تار مي‌زد، تار را كوك كرد و گفت منوچهر بخوان. من شروع كردم به خواندن. درآمد را خواندم؛ قسمت بقيه را يك مقدار زدند و من با ترديد مي‌خواندم. گفت اين بيات ترك است كه داري مي‌خواني. شروع كرد با تار شكسته زد و من شكسته را خواندم، ولي خودم نمي‌دانستم كه اين شكسته است. فقط از روي صفحه‌ها ياد گرفته بودم و من بيات ترك را هم از او ياد گرفتم.

عرض شود كه ما روزهاي تعطيل با بچه‌ها به صحرا مي‌رفتيم. يكي پدرخرج بود و ما دانگي پول مي‌داديم. يك مرد نازنين حرفه‌اي كه تار مي‌زد با ما مي‌آمد و من دستگاه سه‌گاه را از اين مرد ياد گرفتم. او مي‌زد و من مي‌خواندم. البته من بيش‌تر دستگاه‌ها را مي‌خواندم ولي فقط از روي صفحه، چون ما معلم نداشتيم؛ يعني در آن روزگار افرادي مثل خانواده امير‌ياراحمدي كه خان بودند مي‌توانستند معلم داشته باشند.

 

منابع‌:

* دورنمایی از شهرستان بروجرد، حسین حزین‌بروجردی

* نگاهی گذرا به تاریخ فعالیت‌های مطبوعاتی در بروجرد از آغاز تا کودتای 28 مرداد 1332‌

* کتابخانه موزه و مراکز اسناد مجلس

استاد حبیب‌الله امیر‌یاراحمدی؛ اديب و هنرمندي از ديار لرستان

 

تدوين: احمد  معطری

عکس‌ها از: ماندانا امیر‌یاراحمدی

 

 

 

دیدگاه‌ها  

#1 مهدي 1393-08-28 11:14
كجا رفت ايوان افراسياب . كه تاجش زدي طعنه بر آفتاب . كجا رفت طهمورث ديو بند . كه ديوان گرفتي به فن و كمند . كجا رفت رستم خداوند رخش . سر سرفرازان يل تاج بخش ... روحش شاد و يادش گرامي .
نقل قول کردن
#2 کامران کمالوند 1394-03-27 13:09
استاد حبیب الله خان امیر یلراحمدی.
براستی که قلم از بیان کراماتش. قاصر است.
مردی بزرگ از خانواده ای متشخص، باسواد، عارف، صوفی و در عین تمام این محاسن بسیار افتاده و مهماندوست و لاری
و برای من استادی مورد احترام و در حکم راهنما و پدری دلسوز.
یاد و خاطره اش جاویدان
کامران کمالوند. کوالالامپور _ مالزی
نقل قول کردن
#3 داود یاراحمدی سینافیلم بروجرد 1399-12-13 22:38
داود یاراحمدی ازایل بزرگ یاراحمدی فرزند رحم خدا ازنوادگان پهلوان غلام فرزند نورالدین
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا