۲۵ اسفند روز پایان سرایش شاهنامه است و رسم شاهنامهخوانی خانوادگی ما در این روزها ما را به پایان جلد پنجم رساند.
جلد پنجم شاهنامه فردوسی بر پایه نسخه نُهجلدي چاپ مسکو با داستان «بیژن و منیژه» آغاز میشود؛ داستانی که پیشینهاش به دوره باستان میرسد.
گفته شده است فردوسی در جوانی و پیش از آنکه عزم بر سرایش تمام شاهنامه کند بیژن و منیژه را سروده و بعدها که کار بزرگ خود را به فرجام رسانده، همان را در شاهنامه گنجانده است. بیژن و منیژه داستانی حماسی و عاشقانه است. از سالها پیش بر آنم که آن را برای نوجوانان و به زبان آنها مانند «چشم اسفندیار» بازنویسی کنم.
این داستان زیبا با این بیتها آغاز میشود:
شبی چون شبه، روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
دگرگونه آرایشی کرد ماه
بسیج گذر کرد بر پیشگاه
در جلد پنجم، پس از داستان بیژن و منیژه، شرح جنگهای «دوازده رخ» آمده است که جنگها و پیروزیها و کامیابیهای ایرانیان در برابر افراسیاب است و پس از آن در بیش از سه هزار بیت «جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب» تا کشته شدن این دشمن سرسخت به دست کیخسرو و سپردن تاجوتخت و کشور به لهراسب. فردوسی در پایان زندگی عرفانی و حماسی کیخسرو و آغاز دوره لهراسب چنین میگوید:
جهان را چنین است آیین و دین
نماندهست همواره در بهگزین
یکی را ز خاک سیه برکشد
یکی را ز تخت کیان درکشد
نه زین شاد باشد نه زان دردمند
چنین است رسم سرای گزند
همراهان فرهیخته این صفحه! شاهنامه بخوانید و از دریای اخلاق، دانش و دینباوری فردوسی، بزرگمرد ادب فارسی، بهرهمند شوید و شکوه فرهنگ و تاریخ ایران را در آن جستوجو کنید.
۲۴ اسفند ۱۴۰۰
محمدجعفر محمدزاده
دیدگاهها