یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

اگر اشتباه نکنم، در هنگام تهیه فیلم «خون‌بس» به کارگردانی دوست و هنرمند ارجمند، ناصرغلامرضایی، با علی فرزین آشنا شدم. از همان زمان، فرزین آن‌چنان پُر شور از آداب و رسوم موسیقی‌های لرستان و بختیاری صحبت می‌کرد، که حتا مجالی برای طرح نظرات من هم، باقی نمی‌گذاشت.
این فصل مشترک فرهنگی «عکس و آهنگ»، به سرعت به هم‌اندیشی بدل شد و یادم می‌آید برای این که مرا بیش‌تر به سر شوق آورد، بسیاری از اصلایدهای ارزشمند خود را در اختیارم قرار داد. من از شعر و موسیقی و کارکرد ترانه‌ها می‌گفتم و فرزین با عکس و اصلاید و اندیشه بالنده‌ای که داشت، از زندگی مردم طوایف و ایلات لُر و بختیاری.
هرگز فکر نمی‌کردم انسانی با یک دوربین و با حرفه عکاسی، تا این اندازه در زندگی مردم کوچنده نفوذ کرده باشد؛ آن‌هم گمنام و بی‌ادعا.
به یاد شعر فردوسی بزرگ افتادم:
هر آن‌کس ز دانش برد توشه‌ای
جهانیست بنشسته در گوشه‌ای
فرزین، در هنرهای دستی مردم ایلات، از چوب‌دستیِ خوش‌تراش چوپانان گرفته تا فرش، خورجین، طنابِ سیاه چادر، گهواره، مَشک و مُلار و… با دوربین و تصویر تحلیل می‌کرد و سخن می‌گفت؛ و من با شعر و موسیقی که همزادِ همه‌ی فعالیت های روزمره مردمان ایلات و عشایر هستند، حرف می‌زدم. و همیشه در شگفتم: چگونه و چه عواملی باعث می‌شود که این مردمان ساده‌زیست و آمیخته با رنج و دشواری، خالق زیباترین ابزار و آلات زیستن و ناب‌ترین شعر، موسیقی، طنز، هجو و فکاهه می‌شوند. شعر و موسقی‌ای که حتا بنیان موسیقی دستگاهی ایران را هم، وامدار خلاقیت خود کرده‌است.
وجه قالب اشعاری که این‌جانب در کتاب و سی دی «هفتاد نغمه در برابر باد» خوانده‌ام، اشعاریست عاشقانه که مردم در قالب و ساختاری کم‌نظیر، به نام ملودی و آهنگ ریخته‌اند. ملودی‌هایی که نشان از خلاقیت و حضور قدرتمند و جاری بودنِ لحظه به لحظه عشق در کار و زندگی آنان است.
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی خاک عشق آبی ندارد
کسی کز عشق خالی شد فسرده ست
گرش صد جان بود بی‌عشق مردست (نظامی)
 
اکثر ما روشن‌فکران، این کلمه مقدس «عشق» را مثل نقل و نبات بر زبان می‌رانیم؛ ولی این پدیده‌ی آسمانی، به شکلی رازآلود در عمق وجود این مردم که پیوسته برای بقا زیر چتر آسمان، رود و کوهستان و باد زندگی می‌کنند، در عکس‌های فرزین قابل دیدن است.
در عمق این عکس‌ها، خلاقیت در بافته‌ها، شعر و ترانه، رنگین بودن پوشاک و… مثل نمایشگاهی سیار و دائمی، هر بیننده‌ای را به احترام و تحسین وا می دارد.
بی‌شک این مجموعه عکس و تحلیل و تفسیر، شما را به میان ایلات لُر و بختیاری می برد، بی‌ آن‌که از خانه بیرون آیید.
دریغا که مهاجرت‌ها، وسایل ارتباط جمعی و… این دیوار فرهنگی و شیوه‌ی زندگی منحصر به فرد را که مثل دژی مستحکم، بنیان خانواده و طوایف و ایلات را حفظ می‌کند، شکسته و می‌رود همه آن دست آوردها را به شدت تهدید کند و به باد بسپارد.

من مُنکِر و مخاف تغییر و دگرگونی زندگی پُر مشقت ایلات و عشایر نیستم، ولی اطمینان دارم تا بنیان‌های تکامل اجتماعی از سطح کلان با بهره‌بردن از تجربیات جوامع پیش‌رفته بَشَری، سِیر منطقی را طی نکند، حاصلش همین مهاجرت‌ها و حاشیه‌نشینی ویرانگر خواهد بود.
تلاش مردم شناسان، قوم‌نگاران نظیر دکتر سکندر امان‌اللهی و علی فرزین و پژوهش‌گران دیگر عرصه‌های هنر و فرهنگ، همه آن است که این داشته‌ها از دست نرود. شاید گفته شود: وقتی یک شیوه زندگی کردن، کارکرد خود را مثل ترانه خرمن‌کوبی که با آمدن کمباین از دست داده است، چه نیازی به نگه‌داری دارد.
ولی من به اطمینان می‌گویم جوامعی که بنیان‌های نوع زندگی خلاقانه را به‌طور منطقی حفظ می‌کنند، می‌توانند در مسیر هر تغییر و دگرگونی، به شکلی خلاق خود را با شرایط جدید سازگار کنند؛ و این داشته‌ها چراغ راه آینده‌شان خواهندبود.
همان اندازه که علی فرزین موضوعات زندگی کوچ‌نشینی را به تصویر کشیده، فرهنگِ حاکم بر عشایر هم او را تسخیر و مجذوب خود کرده است.
به بیان دیگر، هنر عکاسی، درِ آموزشِ مردم‌شناسی، قوم‌شناسی و انسان‌شناسی را به روی او باز کرده است؛ و با اطمینان می‌توان گفت هیچ مکتبی برتر از زندگی کردن، همراه بودن و هم زبان بودن با این مردم نیست.
به همین جهت، آن‌چه که به اندیشه و عکاسی فرزین و به موسیقی من اعتبار داده است، فرهنگ همین اقوام سرفراز است.
همان‌گونه که در بخشی از مقدمه به قلم علی فرزین آمده‌است، اگر علاقه‌مندان به فرهنگ ایلات و عشایر نتوانند از شعر و موسیقی گرفته تا عکس و تحلیل‌های اجتماعی درسِ سادگی و صداقت، یاری و یاری‌گری، هم‌دلی و هم‌دردی، وفاداری، فداکاری، شجاعت و دلیری، مهرورزی و مهمان‌نوازی، قناعت و صبوری، پاک‌‌دستی، پاک‌دلی، چشم‌پاکی، عاشقی و مهر و شفقت، وطن‌پرستی و امید و ایمان را از این مردم بیاموزند و در زندگی عملی و در تغییر اندیشه و هویت زندگی خود به‌کار ببرند، کارهایی از این دست بیهوده و تهی خواهند ماند.
مردم ایلات و عشایر در عمل، صفات نیک انسانی را به نمایش می‌گذارند.
در دِرو کردن، هیچ کس به تنهایی چند هکتار زمین را درو نمی کند «گَل دِرو».
در عبور از رود و صخره همه مراقب یک‌دیگرند تا کسی غرق نشود یا از کوه سقوط نکند.
در کوچ هیچ‌کس تنها نیست حتا آنان‌که حیوان حمل بار ندارند، می‌دانند، دیر یا زود آنان هم خواهند رفت.
در عروسی رسم «تَسِو» نمی‌گذارند کسی زیر بار مخارج ازدواج آسیب ببیند.
در مراسم عزا هم «پُرسونه» رسم دیرینه همیاریست که تمام مخارج عزا بین همه‌ی خانواده‌ها تقسیم می‌شود.
شگفت‌آورتر آن‌که در تمام اوقات، زندگی‌شان آمیخته است با شعر و موسیقی، هجو و فکاهه و طنز و در مبارزه‌ای خوشایند، زندگی‌ای پُر از نشاط و امید را طی می‌کنند.
هر روز را برای همان روز زندگی می‌کنند.
بی‌آنکه به استقبال حادثه بروند، برای هر اتفاقی آماده‌اند. زندگی‌شان سراسر غیرقابل پیش‌بینی است.
اگر گوسفندی را به هر دلیل سر ببُرند، هرگز گوشت آن به روز دیگر نمی‌ماند؛ فوراً بین اهالی تقسیم می‌شود.
مولانا با شعر گفته است:
جاه و جلال من تویی
مُلکت و مال من تویی
آب زلال من تویی
بی تو به‌سر نمی شود
و مردم ایلات در عمل، این‌گونه می‌‌زی‌اند.
صفحه‌ی شش در چکامه‌ای که علی فرزین آن‌ را «بادالِکَه» نام نهاده است، نوشته‌اند: «و اکنون در این دم که خورشید عمرم در حال فرو نشستن است»، بهترین‌ها را برای همه‌ی مردم آرزو کرده‌اند.
و من از زبان نظامی می‌گویم؛ علی جان:
درازی و کوتاهی سال و ماه
حساب رَسَن دارد و دَلو و چاه
چو دَلو آبی از چَه نیارد فراز
رَسَن خواه کوتاه و خواهی دراز
رَسَنِ عمر شما و دکتر سکندر امان‌اللهی نازنین که به چند هنر مثل موسیقی و نی‌نوازی آراسته است، دراز باد و دَلو و چاهتان لبالب.
درود بر شما که دست در دست یک‌دیگر نهادید و این کار سُترگ و ارزشمند را بسیار نفیس در سخت‌ترین شرایط اجتماعی، با اقتصادی بیمار برای شادمانی مردم ایران منتشر کردید.
از عکس و نوشتار تاریخی و تحلیل‌هایتان، چنین برمی‌آید که مثل درختی که به بار نشسته‌باشد، خود را به شدت تکان داده‌اید تا درخت اندیشه مردمان‌تان پُربارتر شود. درود بر شما.
جهان یادگاریست و ما رفتنی
به گیتی نماند به جز مردمی
(فردوسی)
نویسنده : علی اکبر شکارچی | سرچشمه : سیمره‌ی 591 (15 شهریور 1400)
 

دیدگاه‌ها  

#1 مصطفی 1400-06-20 09:37
جناب استاد شکارچی ضمن تشکر از سالها تلاش شما در عرصه فرهنگ این مرزوبوم....لر بختیاری نه لر و بختیاری...وقتی می گویید لر و بختیاری یعنی ساحت غیر لر برای بختیاری قائل هستید!!!
نقل قول کردن
#2 عابد بهاروند 1400-06-20 10:58
درود بر جناب آقای شکارچی استاد بی ادعای موسیقی لرستان مطلب بسیار زیبا و قابل تاملی بود و ضمن تبریک فراوان به استاد ارجمند و جامعه شناس جناب آقای پروفسور سکندر امان الهی بهاروند و دوست هنرمند و گرامی ام جناب آقای فرزین امیدوارم در راه اعتلای فرهنگ این مرز و بوم و مخصوصا زادگاه مادری همیشه موفق باشید.
نقل قول کردن
#3 شیخ حسن 1400-06-20 16:20
منظور از عشایر لر و بختیاری چیست ؟ اگر بختیاری هم لر است نوشتید لر و بختیاری ؟ چرا ننوشید عشایر لربختیاری؟ یا چرا ننوشتید عشایر لر ؟ همین ندانم کاری های کوچک است که باعث می هر ایلی یک شبه اعلام می کند ما لر نیستیم یا ادعا می کند ما قومی جدا از لر هستیم فقط لرها هم برادر ما هستند مثل بقیه اقوام ایران
نقل قول کردن
#4 شهریار 1400-06-20 23:03
هویت قوم لر توسط واحد بزرگتری بنام ملت قرنها است که تثبیت شده است اینکه در فضای مجازی عده ای فارغ از شعور ساز بی هویتی برای خود قائل هستند نباید به حساب کل گذاشته شود آب در هاون کوبیدن اینها فایده ای برایشان ندارد خودشان را خسته میکنند چند صبائی دیگر مطمئنا"بساطشان را جمع می کنند
نقل قول کردن
#5 چگنی 1400-06-21 08:01
بختیاری همون لُر بزرگ است و بختیاری ها لُری حرف میزنند نمیدونم چرا قوم لُر باید تکه تکه شود؟
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا