اشاره:
اخیراً انتشارات پریسک کتاب «زبان روشن» را از تألیفات زنده یاد اسحق بهرامی منتشر ساخت. اسحق بهرامی از نویسندگان و معلمان پیشکسوت لرستان بود که در اردیبهشت جاری به رحمت ایزدی پیوست. کتاب زبان روشن بهرغم اختصار، اثری مفید در حوزه دستور زبان فارسی است که به مهمات این حوزه میپردازد. ساسان والی زاده، نویسنده و پژوهشگر یادداشتی را درباره اهمیت کتاب و نیز درباره مؤلف گرانقدر آن نوشته است که در پی میآید:
زندهیاد بهرامی را با سلوک ستوده، صبوری و متانت مثالزدنی، آرامش بینظیر و ادب همیشگیاش میشناسند. حافظه قوی و تسلّط آشکار او بر زبان فارسی و مباحث ذیل آن و بیان آرام و شیرین او خاطره مشترک شاگردان او است.
دکتر سیاوش کورانی فر از پزشکان حاذق کشور به مؤلف یادآوری کرد که موضوع انشاءهای او در کلاسهای درس جملات برکشیده از شاهکارهای رمّان جهان مانند آثار ویکتور هوگو بود.
جلال داستانی دارد که وقتی نیما یوشیج را زندان انداخته بودند، تقلّا کرده بودند که او را ببینند و رها سازند. جلال نام آن یادداشت را گذاشته بود «پیرمرد چشم ما بود» زنده یاد بهرامی این مقاله را خیلی دوست داشت و آن را بارها برای نگارنده تعریف کرده بود. حالا که نگاه میکنم آن تیتر مصداق خود او بود.
زنده یاد اسحق بهرامی در شهریور سال 1330 در خرمآباد به دنیا آمد و تحصیلات عالیه را در سال 1352 با ورود به دانشگاه جندیشاپور پی گرفت و با رتبه نخست و ممتاز فارغالتحصیل شد و سپس برای تدریس به لرستان برگشت. او نخستین دبیر ادبیات شهرستان کوهدشت با تحصیلات عالی دانشگاهی بود و بسیاری از مفاخر این شهرستان از شاگردان او بودهاند. بهرامی پس از انقلاب نیز رشته ادبیات فارسی را در مقطع ارشد پی گرفت و پس از آن به تدریس در مراکز آموزش عالی و دبیرستانهای ممتاز خرمآباد پرداخت.
زندهیاد بهرامی در مکتب استادانی نامور تلمّذ کرده که نامشان رونق کارنامه ادبیات فارسی معاصر و اعتبار دانشگاههای ایران در چند دهه اخیر بوده است. از این حلقه معتبر باید از دکتر مهدی ماحوزی ادیب سرشناس و مؤلف کتاب «خاقانی شاعر دیرآشنا» نام برد که درب منزلش به روی استاد بهرامی گشوده بود و کتاب ارجمند «مشایخ مثنوی» با هدایت او تألیف شد؛ و نیز دکتر جلیل تجلیل پژوهشگر و مترجم توانا که راهنمای او در دشواریهای زبان بود.
همچنین دکتر حسن انوری سرپرست «فرهنگ بزرگ سخن» و چهره ماندگار ادبیات فارسی از اساتید او بود. اهل ادب دفاع حق طلبانه زنده یاد بهرامی در دانشگاه از این نامور استاد را در برابر جوانی جویای نام که دکتر انوری را به زشتی به ادعاهای ژورنالیستی و سیاسی متهم کرده بود به یاد دارند. این آزادگی در طینت و طبیعت او بود که او را از هر مصلحتجویی مستغنی میکرد.
امّا پیش از انقلاب نیز استاد بهرامی در دانشگاه جندیشاپور خوشهچین معرفت نامورانی بود که در سپهر ادب فارسی درخشان و ماندگار هستند. از جمله خانم دکتر طلعت بصاری شاعر و نویسنده و شاهنامهپژوه معروف و مؤلف کتاب ارجمند «هزار سال نثر فارسی» که با استاد مؤانست ادبی داشت و نیز دکتر تقی وحیدیان کامیار ادیب و زبانشناس و مؤلف آثاری چون «دستور زبان عامیانه فارسی» و «فرهنگ قافیه» که اهل ادب به خوبی به جایگاه او واقفند.
همچنین از استادان او باید به دکتر اصغر دادبه فیلسوف ادیب و حافظشناس و مدیر گروه ادبیّات دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و چهره ماندگار ادبیات عرفانی و فلسفه اسلامی اشاره کرد که از محفل پرفایده و مجلس پراثرش لآلی و دُرهای پُرارج معانی به جان جویا و دل طالب او ریخت.
پُر بیراه نیست کسی که از این بزرگان زبان و ادب فارسی را آموخته و نیوشیده باشد، خود نیز خبره و زباندان و ادیب باشد؛ با محفوظات بسیار و مسلّط به ظرائف زبان و شناخت عمیق شعر و ادب فارسی. چنانچه به دقائق دقیقی، انوار انوری، نفایس سعدی، لوامع مولانا، خیارات خیّام، فرازهای فردوسی و نظامات نظامی مانوس باشد و در سپهر ایشان سیر کند و در اقیانوس معانی آنها آشنا کند.
استاد بهرامی نهتنها با شعر کلاسیک ایران امتزاج و ابتهاج داشت که با ادبیات معاصر نیز پیوندها داشت. گویی که با اسلامی ندوشن سفرها رفته باشد و با شفیعی کدکنی کوچهها گشته باشد و با نیما افسانهها خوانده باشد و با اخوان زمستانها سر کرده باشد.
مشایخ مثنوی نخستین اثر تحسین شده استاد بهرامی است که آن را در سال ۱۳۸۴ در ۲۳۲ صفحه به سعی انتشارات افلاک منتشر ساخت. این کتاب کنکاش و نگرشی است به دریای بیکران معارف مثنوی مولانا جلالالدین بلخی؛ مؤلف در این اثر داستان عارفانی که نام و یاد آنها در مثنوی آمده است استخراج و در بیستوپنج بخش به ترجمه احوالات، رویکرد عرفانی و تأویلات مولانا از زندگی و آثار آنها پرداخته است. ابراهیم ادهم، ابوبکر ربابی، ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر، اویس قرنی، بایزید بسطامی، برهانالدین محقق، جنید بغدادی، حسامالدین چلپی، حکیم سنایی، فضیل عیاض، منصور حلّاج و عطّار نیشابوری، مهمترین عارفانی هستند که بهرامی در کتاب مشایخ مثنوی به آنها پرداخته است.
نگاه مستغنی و رویکرد عارفانه مولانا همواره در جهان ذهنی بهرامی ارجاعات دلپذیر داشته است و این که عبارت «بگذار جسم و جان شو» که برشی از اشعار نغز و پرمغز مولانا است بر سنگ آرامگاه او حک شده است، اشارتی دلنشین به این دلبستگی دارد.
در زمان حیات استاد بهرامی دو بار، مقام فرهنگی و ادبی او قدر دانسته شد، یک بار در سال ۱۳۹۰ در آیین تجلیل از مؤلفان فرهنگی لرستان و دیگر بار در سال 1395با حضور مقامات ارشد وزارت ارشاد و با همّت شهرداری تهران در فرهنگسرای گفتگو.
ادب و ادبیات در زندگی استاد بهرامی طنین داشت. در سفرهایش نیز ادبیات جاری بود. چنان که وقتی به کعبه معظّمه عازم شد سفرنامه حجّ جلال آل احمد را پیش چشم داشت و در سفری که به مسکو داشت به یافتن آرامگاه ابوالقاسم لاهوتی اشتیاق نشان میداد؛ و افسوس که پس از چند سال مبارزه با اختاپوس سرطان وجود نازنینش در ابتدای اردیبهشت سال جاری (1399) دل از تعلّقات دنیوی کند تا حسرت و عسرت سهم شاگردان و دوستان و نزدیکان او باشد.
کتاب «زبان روشن» اثر دیگری از زنده یاد بهرامی است که اخیراً به همت انتشارات پریسک به چاپ رسید، این کتاب همانگونه که از نام آن بر میآید، مرور مختصری به مهمّات دستور زبان فارسی دارد؛ سبب تألیف آن آموزش دشواریهای دستور به زبانی آسان برای فراگیران بوده است؛ هم از این جهت مؤلف از جزئیات حذر کرده و با نگاه معلّمانه خود با رعایت اقتصاد کلمه و اختصار بیان سعی در ارایه کلّیّات و مباحث اساسی دستور شامل جمله، اسم، مصدر، صفت، قید و دیگر ارکان و اجزای زبان داشته است. چنان آشکار است که این مباحث دنبالهی کاملتری داشتهاند که یافت نشد.
در گذشته دستور را تنها به معنی صرف و نحو زبان میگرفتند. امّا به تعبیر استاد دبیرمقدم امروزه دستور به دانش ناخودآگاه واجی، واژی، نحوی و معنایی اطلاق میشود و شامل نظریهای درباره کل دانش زبانی یک فرد است.
از این رو دستور را هم باید توانش زبانی و هم آداب زبان دانست. دستورنامهها وظیفه دشوار استخراج قواعد زبان و تبدیل آن از دانشی ناخودآگاه به دانش آگاهانه را به عهده دارند.
در این کتاب و در این دستور مختصر به دستاوردهای زبانشناسی نوین نپرداخته شده است، اما باید توجه داشت که این اثر را استاد نه به صورت مستقل که بر اساس دستور رایج در مقاطع تحصیلی نگاشتهاند. اگرچه واقعیت آن است که باید نگاهی نو به ساختمان زبان پرداخت چرا که شاخصهایی چون وندافزایی (affixation)، جوش خوردگی (fusion) و تکواژهای واژگان زبانها را در ردههای مختلف قرار داده است اما در دستور سنّتی همچنان قواعد زبان عربی به عنوان زبانی تصریفی (inflectional) بر آن جاری است؛ حال آن که طبیعت فارسی به زبانهای ترکیبی (agglutinative) نزدیک است. این معضل در مباحثی چون دوگانههای جامد و مشتق و حالتهای اسم خود را نشان میدهد و این دستور مختصر از این زاویه به دستور نویسانی چون گیوی – انوری نزدیک است. اگرچه همین ایرادها به دستورهای اساتیدی چون فرشیدورد و وحیدیان کامیار نیز وارد است. به هر روی این طبیعت پژوهشهای ادبی است که یافتههای نو در تکمیل دانش پیشینیان ظهور و بروز میکنند.
سعی همه کوشندگان زبان و ادبیات فارسی مشکور و نام بلندشان در قاموس معماران فرهنگ و ادبیات جاوید.
مرداد 95- تجلیل از"اسحاق بهرامی" نویسنده و معلم پیشکسوت لرستانی در جریان هفته فرهنگی لرستان در تهران
دیدگاهها
یادش جاودان
بعد گذشت ۳ سال هنوز باور نبودنت برایمان سخت وتکان دهنده است