یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

از دیدگاه جامعه‌شناختی شبكه نمايش خانگي را بایست یک حوزه فرهنگي بسيار مهم و حساس به‌حساب آورد. زيرا جامعه هدف یا مقصد اصلي آن درون خانواده‌هاست. با توجه به این‌که خانواده عنصر اولیه و پايه و هسته اصلي جامعه است، هرگونه تأثيرگذاري بر آن به‌کل ساختار جامعه سرايت می‌کند. بنابراين، هر پدیده‌ای كه به‌نوعی بر خانواده مؤثر است، بايد با دقت و وسواس بيشتر مورد توجه و تأمل قرار گرفته و جوانب گوناگون آن سنجيده شود.
انتشار سريال ايراني در شبكه نمايش خانگي را بایست يك پديده جديد فرهنگي محسوب نماییم. منظور از شبكه نمايش خانگي، توزيع و عرضه محصولات تصويري در فروشگاه‌هاست و مردم براي استفاده از اين محصولات به‌جای مراجعه به سينما يا آنتن تلويزيون، بايد آن‌ها را در قالب‌هایی چون سي دي و دی‌وی‌دی خريداري كرده و در منزل خود تماشا كنند.
اما اکنون دسترسی و توزیع محصولات شبکه خانگی دارای گستردگی بیشتری شده و وب‌سایت‌ها و سایت‌های اینترنتی نیز شروع به عرضه محصولات نموده‌اند. به‌طورکلی هدف از گسترش شبكه نمايش خانگي و ارائه حجم انبوه فیلم‌های مجاز در دسترس مردم، مقابله با فیلم‌های غيرمجاز بوده است. ورود نابه هنگام مجموعه‌های نمايشي دنباله‌دار به سوپرمارکت‌ها نيز با چنين انگیزه‌ای عملي شد. به عبارت بهتر، هدف مسئولان از پذيرفتن اين كار اين است كه از يك طرف عرصه را بر شبكه قاچاق فيلم تنگ تر كنند و از طرف ديگر مخاطب دلزده از برنامه هاي صدا و سيما را به جاي ماهواره ها، به سمت اين محصولات بكشانند. البته اين جريان فقط دربرگيرنده محصولات ايراني نيست و سريال هاي خارجي كه غالبا داراي مضاميني سياسي و در راستاي اهداف دولت هاي غربي هستند را نيز شامل مي شود.

نقدی بر سریال‌ها و تولیدات شبکه نمایش خانگی






اما آيا آن چنان كه هدف گذاري شده، اين جريان به مقابله با هجوم هاي فرهنگي مي انجامد و مصونيت فرهنگي را درپي دارد؟ ورود سريال به شبكه نمايش خانگي داراي چه عوارضي و چگونه مي توان جلوي اين عوارض را گرفت؟
به نظر میرسد ارجحیت منافع اقتصادی بر ساختار فرهنگی برای تهیه کنندگان محصولات شبکه خانگی از تقدم بیشتری برخوردار بوده و یکی از نقاط آسیب زا و دارای نقد این محصولات از همین موضوع نشات میگیرد؛ بنابراین در فرايند توليد چنين آثاري، سرمايه محوري بر فرهنگ محوري غلبه دارد و اين موضوع مي تواند زمينه ساز بسياري از آسيب هاي اجتماعي و فرهنگي شود.
از دیگر موارد آسیب زا به مساله عدم نظارت کافی و بایسته بر می گردد؛ یعنی در محتواهای تولیدی شبکه خانگی بر خلاف صدا و سیما که نوعي همنوايي با قانون، منافع ملي، ارزش هاي جامعه و اهداف نظام وجود دارد ما شاهد آن سطح از این تطابق و همنوایی نیستیم؛ مثلا مشاهده میشود که در برخی سریال ها و تولیدات شبکه نمایش خانگی نسبت به رعايت تام و تمام پوشش و بسياري از جوانب و شئونات حساسيت لازمه وجود ندارد و به نظر میرسد برای سازندگان رعايت برخي حداقل ها كفایت مي کند؛ اما شخصي كه براي صدا و سيما فيلم مي سازد مي داند كه براي رساندن اثرش روي آنتن بايد شئونات اخلاقي و قانوني را به طور كامل مراعات كند. همچنین به نظر می رسد سریال‌های فعلی شبکه نمایش خانگی در نبود فرآیند نظارتی مؤثر و استاندارد به‌شدت به‌سوی ابتذال می‌روند و مرزهای اخلاقی و عرفی جامعه مخاطبان را با تهدیدهای جدی مواجه کرده‌اند. خلأ نظارتی‌ای که باعث شده است از قصه‌های مثلثی و بی‌محتوا گرفته تا سکانس‌های غیراخلاقی و حتی خشونت‌آمیز در قالب سریال‌های عرضه شده با مجوز وزارت ارشاد، در معرض تماشای خانواده‌ها قرار بگیرد.
اما هرکجا که نظارت وجود داشته باشد، محصول خوبی ساخته می‌شود؛ بنابراین نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی باید به‌گونه‌ای باشد که جامعه هدف (خانواده‌ها) در معرض مخاطرات روحی و روانی قرار نگیرند. از منظر گاه ساختارگرایی کارکردی اگر شبکه خانگی را یک ساختار در نظر بگیریم بایستی این ساختار دارای کارکرد باشد و نبایست به گونه ای عمل نمود که کارکرد به کژکارکرد مبدل شود. حتی کارشناسان معتقدند تولیدات این بخش نیاز به نظارت قسمت به قسمت دارند؛ اما آنچه ما شاهدیم این است که در حوزه شبکه نمایش خانگی طبق عرف و روال معمول عمل نمی‌شود و هیچ برنامه مهندسی‌شده‌ای برای اداره آن وجود ندارد. پس آنچه ضرورت داردشناخت نتیجه و برون داد پروسه و تعریف کارکرد صحیح برای تولیدات شبکه نمایش خانگی است به طوری که اگر برای شبکه نمایش خانگی کارکرد درستی تعریف نکنیم، این شبکه محکوم به زوال و نابودی خواهد بود و ضرورت کارکردی آن محل سوال خواهد بود... بنابراین از لحاظ مسئوليت پذيري شاهد تنزل سطح مدیریت بر تولیدات شبکه خانگی نسبت به رسانه ملي شده و رسانه ملی از آنجا كه در قبال كاستي ها بايد پاسخگو باشد، آثار خود را به صورت مديريت شده تري عرضه و پخش مي كند. اطميناني كه بر شبكه نمايش خانگي حاكم نيست.
با اینکه از مظر عقلانی نبایست منکر وجود مسایل و نقطه ضعف ها و کاستی های این حوزه شد اما با این وجود و اینگونه نقدها، دليل بر نفي مطلق و كامل توليد سريال براي شبكه نمايش خانگي نمی باشند. مي توان با در نظر گرفتن برخي ملاحظات، وجود اين جريان را در فرهنگ كشور پذيرفت. به هر حال براي توليد آثاري كه فرهنگ صحيحي را در جامعه منتشر مي كنند بايد نظارت درستي نيز صورت گيرد. به طوري كه مي توان وضعيتي را ايجاد كرد كه اين گونه سريال ها نيز با همان شاخصه ها و نكاتي كه مجموعه هاي تلويزيوني نيز ملزم به رعايت آنها هستند توليد شوند. مي توان مديريت اين بخش را بین ارگانی (وزارت فرهنگ - صدا و سیما) و حتی به کارشناسان صدا و سيما سپرد. چراکه تولیدات و سریال های این حوزه یعنی شبكه نمايش خانگي بايد در ادامه و منطبق و تكميل كننده تولیدات و سريال هاي صدا و سيما باشند، نه اين كه برعكس. به نظر می رسد آنچه امروز در اين بخش از فرهنگ كشورمان جريان دارد، تقابل با رویکرد صدا و سيماست. اين مسئله مي تواند به مرور زمان جامعه را دچار آشفتگی بیش از پیش فرهنگی و ارزشی نمایید؛ بنابراین یک راه حل منطقی و عقلانی تغییرات در مدیریت و نظارت بر تولیدات شبکه نمایش خانگی می باشد. البته در راستای عملکرد و نحوه مدیریت بر صدا و سیما نیز بایست تحولات و تغییرات لازمه صورت گیرید و در راستای شناختن ذائقه ها و امیال مخاطبان به شناخت کافی و جامعی رسیده و برخلاف وضعیت کنونی که مدیران فرهنگی در تعریف واحد و صحیح از سرگرمی دارای ضعف هستند و همین مساله باعث منحرف شدن برخی در تولیدات فرهنگی شده است به تعریف صحیح و جامع رسیده و بدین ترتیب مانع عدم اقبال بینندگان از مجموعه های ایرانی و تمایل مردم به سمت شبکه های ماهواره ای گردند؛ بنابراین لازم است مدیران ما از این انفعال و تک سویه نگری خارج شوند.
باتوجه به اینکه شبکه نمایش خانگی خصوصاً در ایام تعطیلی سینماهای کشور توانست بیشتر از گذشته مخاطبین را به خود جذب کند. این موضوع همراه بود با نمایش سریال‌های مختلف خانگی که برخی از آنان فصل‌های اولشان را پخش می‌کردند و برای همین توانستند بیشتر دیده شوند. سریال‌های شبکه نمایش خانگی قبلاً نیز مورد نقد رسانه‌ها چه از نظر کیفی و زیبایی‌شناسی و چه از نظر محتوایی قرار گرفتند اما با نمایش برخی از اپیزودهای این سریال‌ها به نظر می‌رسد که بار دیگر جای نقد چه از نظر کیفی و چه محتوایی جدی شده است. خصوصاً آنکه برخی از این نمایش‌های در روزهایی که قسمت‌های این سریال‌ها تا نیمه راه رسیده بود مرتباً مورد نقد و اعتراض مخاطبین قرار می‌گرفتند، یکباره با موج تشویق‌ و تحسین عده‌ای در پتلفرم‌ها روبرو شدند. نکته مهم دیگر در زمینه نمایش خانگی تجمیع بخش سینما با شبکه نمایش خانگی است که به نظر می‌رسد منجر به عدم نظارت بهتر و دقیق‌تر نمایش خانگی شده است.
از دیگر نقاط ضعف شبکه نمایش خانگی به ماهیت سرمایه گذاران آن می توان اشاره نمود. به طور مشخص تولید سریال‌های خانگی برای این شبکه که از سال 1393 تا امروز سرمایه‌گذارانی برای ساخت در این حوزه ورود کردند مورد نقد برخی کارشناسان بوده است. در ابتدا با عرضه سریال‌ها به صورت DVD نسخه اینترنتی آن هم منتشر می‌شد اما با قدرت گرفتن VOD ها و به طور مشخص دو سامانه که با مشارکت هم سهم اصلی بازار را در اختیار دارند خودشان اقدام به تولید محتوا برای پلتفرم‌های خودشان کردند و متأسفانه با نگاه به اینکه با اباحی‌گری و وادادگی فرهنگی و کپی‌برداری از سریال‌های ترکی جم مخاطب بیشتری را جذب کنیم، سریال‌سازی شد. باید گفت که مسئولین این رسانه‌ها تعهدات فرهنگی لازم را ندارند و از سوی دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نظارت جدی ندارد؛ بنابراین سریال‌های را شاهدیم که حاوی ترویج فرهنگ غلط و ناردست در زمینه‌های اجتماعی تا روابط غیر عادی بین افراد و جوان‌ها و روابط ناصحیح در داخل خانواده تا مشکلات دیگر که گریبانگیر همه سریال‌ها شد، هستند و فقط درصدش می‌تواند متفات باشد. در انتهای یاداشت به صورت موردی به چند سریال منتخب اشاره نموده و آنها را بررسی خواهیم کرد.
نقد سریال مانکن
فیلمنامه مصنوعی/ دکور مصنوعی/ بازی های مصنوعی/ دیالوگ های مصنوعی و در کل یک سریال کاملا مصنوعی ولی کاملا متفاوت. مانکن به لحاظ سرگرمی شاید سریال موفقی بود ولی خود سریال کاملا متوسط...در حالی که با وجود بازیگران خوب این سریال قابلیت رو داشت که خیلی روایت پر جزئیات تر و کم خلا تری داشته باشد... از دیگر نقاط ضعف به شخصیت پردازی های ناقص و روند داستان میتوان اشاره نمود. روند داستان مانکن از ریتم نسبتا کندی برخوردار بوده، با اینکه هر قسمت سعی شده با یک اتفاق خاص به اتمام برسد ولی به خاطر کم جزئیات بودن فیلمنامه به نظر میرسد پیش روی مناسبی در آن وجود ندارد. روند یکسری جاها هم در فیلم شبیه فیلم های هندی می شود، مثل ملاقات همتا و کاوه بعد از یکسال و نیم و مثل کل قسمت آخر!
یک نکته ی ضعف بزرگ سریال باز کردن گره ها با روش های تکراری و دم دستی هست. لو رفتن ازدواج با کتایون، پیش پدر کاوه رو به خاطر بیارید، فقط با تعقیب کردن اش فهمید! یا ماجرای زنده بودن پدر کتایون، باز هم با تعقیب اش فهمید! می بینید چقدر راحت گره ها باز میشن؟ حرف آخر درباره ی مانکن: یکبار سریال رو بینید و سر گرم بشین و توقع هیچ چیز هم نداشته باشین
نهایتاً اینکه مجموعه ی مانکن یک ملو درام دست چندم با کپی ناشیانه از روی سریال های ماهواره ای است که تنها با تمرکز و سوء استفاده از یکی از کمبودهای فعلی جامعه، یعنی بحث احساسات و روابط عاطفی بین پسر و دختر سعی به جذب مخاطب کرده است. داستان این فیلم پر از دیالوگ های بی معنی و ساده است که نمونه ی آنها را در ساده ترین و عمومی ترین کلیپ های شبکه های مختلف اجتماعی می توان دید. ایده کلی داستان بدون تغییر و انجام عمل خاصی برای ایجاد خلاقیت در آن کپی شده است مانند یک مانکن.
نقد سریال دل
انتظار می رفت پس از انتشار سریال مانکن و موج انتقادات شدید اهل هنر نسبت به آن، سریال های بعدی تولیدی شبکه خانگی تمرکز بیشتری بر کیفیت و محتوای خود کنند، اما سریال دل پا را از مانکن هم فراتر نهاد. وقتی که به سریال دل را می نگریم مدام این حس به ما القا می شود که عوامل تنها می خواستند فیلمی بسازند تا کمی سرگرم شوند و از طرفی پولی هم کاسب شوند. مدام و مدام تبلیغات به شکل زننده و سخیفی در جای جای سکانس های فیلم جلوی چشم بییننده قرار می گیرند. این مجموعه به معنای حقیقی کلمه بی محتوا است. دیالوگ های کم و سطحی، موضوع پیش پا افتاده و عدم ارائه محتوای مناسب به بیننده تنها بخشی از ایرادات فیلم نامه ی این فیلم است.
از دیگر موارد ضعف سریال به کم اتفاق بودن در آن و ریتم کند آن میشود اشاره نمود. کارگردان این مجموعه در مقابل موج انتقادات به صراحت گفته است که از قسمت ۴-۵ تا قسمت ۱۰، وقتی متوجه شده انتقادات زیاد است و حوصله مخاطب سر می‌رود، تصمیم گرفته سه قسمت از سریال کم کند و این مجموعه را از ۴۳ قسمت به ۴۰ قسمت کاهش دهد. در مجموع موارد چالش برانگیز این سریال را می توان علاوه بر موارد فوق: کم بودن زمان مفید سریال و فیلم نامه ضعیف، دخالت بیش از حد اسپانسر ها در فیلم، استفاده ی افراطی از موسیقی و انتخاب اشتباه بازیگران برشمرد.
نقد سریال کرگدن
در خلاصه داستان سریال کرگدن آمده است: ۵ پسر جوان به واسطه مهارت هایی که دارند وارد چالش کرگدن می شوند و این شروع رفاقت بین این چند جوان می باشد؛ اما چالش کرگدن از سوی یک مافیای بزرگ و پرقدرت طراحی گشته است و باعث ایجاد ماجراهای غیر قابل پیش بینی برای این جوانان می شود.
سریال کرگدن که اثری پرستاره است در ژانر اجتماعی و اکشن به شبکه نمایش خانگی آمد. سریال «کرگدن» مشخصاً قصد داشته شبیه به سریال های اکشن شبکه های تلویزیونی در آمریکا باشد. از سبک و سیاق فیلمبرداری گرفته تا استفاده مکرر از تراولینگ و هلی کم تا بتواند هیجان را به مخاطب انتقال دهد؛ اما کیارش اسدی زاده که کارگردان سریال «کرگدن» است، در محاسبات خودش اشتباهاتی را مرتکب شده چراکه ساخت یک سریال که در آن سکانس های اکشن به چشم می خورد، مستلزم مهیا کردن مقدمات فراوانی است که از جمله آن طراحی استوری بورد و سپس خلق اکشن می باشد؛ اما در سریال «کرگدن» به این موارد توجهی نشده و سکانس های اکشن بسیار بی کیفیت و با حداقل توجه به اصول اولیه ساخته شده اند.
در نهایت آثاری مانند مانکن و دل و ... نتوانستند از لحاظ کیفی انتظارات را بر آورده کنند، علی رغم استقبال نسبتا خوبی که از دانلود و مشاهده ی آنان شد. داستان های لاکچری و دور از واقعیت زندگی عامه مردم را نیز می توان به اشکالات آنان افزود. چیزی که فقط ظرفیت ها را برای جذب تبلیغات و افزایش درآمد عوامل فیلم افزایش می دهد؛ اما آیا واقعا توان نمایش خانگی ما همین قدر است یا با کم محبتی از سوی سازندگان مواجه ایم؟ پاسخ قطعی این است که صد در صد توان خیلی خیلی بیشتر از این ها است. برای مثال می توان به مجموعه-ی موفق شهرزاد اشاره کرد که داستانی بسیار شیوا و جذاب داشت و از لحاظ کیفی بسیار قدرتمند بود و توانست نظر بسیاری از مردم را به خود جلب کند. در حقیقت این مجموعه تلویزیونی شهرزاد بود که توانست توجه مردم را به شبکه نمایش خانگی جذب کند و نقطه ی عطفی در شبکه نمایش خانگی باشد. با این که قبل تر سریال های نسبتاً موفقی مانند قهوه تلخ هم به نمایش خانگی رسیده بودند ولی باید پذیرفت که نقطه ی عطف و جهش آن سریال شهرزاد بود.

اعظم روانشاد-جامعه شناس

توجه: هرگونه استفاده از مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده، نشانه‌ی احترام شما به تلاش فرهنگی آن‌ها است.


 
 

دیدگاه‌ها  

#1 علی 1399-07-06 08:20
نقد خاص و کارشناسی شده ای نبود و بیشتر جنبه فیلمسازی رو زیر سوال برده بود تا اثر گذاری منفی
نقل قول کردن
#2 فرهنگ 1399-07-06 11:03
خیلی عالی بود..نقد صحیحی بر این حوزه بود
نقل قول کردن
#3 Armin 1399-07-06 13:42
سریال هم گناه و آقازاده عالی بودن نمیشه ازشون ایراد گرفت و واقعیت های روز جامعه رو نمایش دادن ولی دل و مانکن فوق العاده ضعیف بودن! متاسفانه سریال های منوچهر هادی خیلی بی محتوا شدن! رومنس های بی معنی و بازی سرد و مصنوعی خانومش! و از همه بدتر ساره بیات بی استعداد ترین بازیگر جهان :P مثل همیشه cool و غیرطبیعی!
نقل قول کردن
#4 م 1399-07-06 17:00
لابد زمین گرم و ایلدا خوبن؟ :lol:
نقل قول کردن
#5 م# 1401-07-29 11:53
به نظرم بهتره بیشتر به مسئله ی رواج مصرف مواد مخدر توی این فیلم ها توجه بشه.داریم میبینیم که خیلی راحت مصرف مواد مخدر رو عادی جلوه میدن و اصلا انگار موضوعی نیست!
نقل قول کردن
#6 میرعلی 1402-03-05 14:16
سیگار کشیدن همه هنرپیشها در سریالهای ایرانی به نظرمن بد آموزی خیلی بدی برای جوانان جامعه دارد.
واین فاجعه اسفناک را بررسی فرمائید.
نقل قول کردن
#7 میرعلی 1402-03-05 14:18
سیگار کشیدن هنر پیشگان در سریالهای ایرانی را مورد بررسی قرار بدهید برای جوانان بد آموزی دارد
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا