یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

اینجا آغاز نبودن است و شاید انتهای بودن... اینجا خاک است و بذر مرگ... زیر آوار مانده‌ام می‌خواهم فریاد بزنم اما انگار کسی گلویم را می‌فشارد و نمی‌گذارد
نفسم به شماره افتاده است... چهارچوب دیوار اینجا قفسه سینه‌ام را می‌فشارد، تنم مثل کوره می‌سوزد قلبم درد را به ستوه آورده، دو تا یکی نفس می‌زنم، بدنم کرخت شده است، ناله‌های استخوانم داد سکوت اینجا را در آورده
سردی عجیبی زیر پاهایم حس می‌کنم خاک نمناک سردش شده و باید با گرمای تنم گرمش کنم این خاک حافظ جان من است،
سرما از مغز استخوانم چون گرگ زوزه می‌کشد و تا پوست تنم را می‌لرزاند
تنهایی رخوت شب را فریاد میزند چقدر ساکت است اینجا و چه نفرتی دارد این سکوت از ناله‌های من آرامش مردگان پنجه به روحم می‌کشد؟
بوی خاک نمدار بوی تمام نداشته های من است
خاک این عنصر حیات همدم بی‌کسی من است،
نبرد جانانه‌ای می‌کند جانم با زمان
پای گذر لحظه‌ها در گل مانده است
ثانیه‌ها توان عبور از شط شب را ندارند
روحم درد می‌کند و در میان ارواح احساس غریبی می‌کنم... ای انسان‌ها
نان تان گرم، آبتان سرد
فرزند دلبندتان در بغل
ستون خانه‌تان استوار
کسی اینجا می‌سپارد جان
فردا
اما
شاید فردا آغاز روز دیگری باشد ...

آرش کاظمی





دیدگاه‌ها  

#1 حاتمی 1398-01-21 17:59
مسئولان عزیز در مجلس و دولت سعی کنند پول و اعتبار بگیرند برای بازسازی ها
نقل قول کردن
#2 کاظم نیا 1398-01-21 21:03
درود جناب مهندس کاظمی عزیز ، خدا قوت احسنت به غیرتتان این چند روزه واقعا زحمت بسیار کشیدید در جمع آوری کمک ها و تشویق مردم به کمک کردن ، کاش مسولین به فکر کنکوری های امسال باشند که در این مناطق سیل زده چند ماه به کنکور مانده است و خانواده هایی هستند که بچه هاشون کنکور دارند
نقل قول کردن
#3 رضا 1398-01-21 21:26
ندارم هیچ امیدی به این دنیای تبعیدی
که من
از بد بیابانی گرفتم راه دریا را......
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا