در تقویم رسمی کشور(هر کشوری) به مناسبتهای مختلف شاهد بزرگداشت افراد، اصناف، مفاهیم، ارزشها، نهادها، وقایع تاریخی ملی و مذهبی و... هستیم. مناسبتهای که نشاندهنده نگرش کلان سیاستگذاران عرصه فرهنگ(عمومی) است. یکی از این مناسبتها، هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران است که به مناسبت درگذشت علامه طباطبائی(رض) و تکریم نمادین مقام علمی ایشان برگزار میگردد. نامگذاری یک هفته به نام کتاب، فرصت مغتنمی برای بررسی نقش و جایگاه کتاب در فرآیندهای توسعه ای(چه فردی و چه اجتماعی) است. لذا به همین مناسبت، در این مقام با نگاه متفاوتی، به نقش و کارکرد کتاب در اصلاح روندهای اجتماعی میپردازم.
کتاب و کتابت محصول اختراع خط و الفبا است. از زمانی که انسان خط را اختراع کرد، به نوعی کتاب هم زاده شده است. کتاب گاهی به شکل لوح گلین، گاه به شکل سنگ، گاه به شکل پوست حیوانات و گاه بر روی پاپیروس و گاه به شکل کاغذی ادامه حیات داده و امروزه هم با فرمت الکترونیکی، دیجیتال و صوتی همچنان حیات خود را استمرار بخشیده است.
کتاب به شکل فعلی آن بیش و پیش از آنکه حاصل "صنعت تولید کاغذ" باشد، وابسته به اختراع ماشین چاپ است. تا پیش از اختراع ماشین چاپ(1452م) کتب با کمک دست تکثیر میشدند و این امر علاوه بر ایجاد محدودیت در تولید، باعث گرانشدن بهای کتاب نیز میشد. علاوه بر دو عامل فوق، کم و بیسواد بودن بخش کثیری از جمعیت جهان عملا امکان استفاده از کتب را محدودیت بیشتری میبخشید و این عوامل در کنار هم باعث کاهش ضریب نفوذ کتاب در بین عامه مردم بود و کتاب در عرصههای عمومی و همگانی ظهور و بروز و کارآیی چندانی نداشت. اتفاق مهم اما اختراع ماشین چاپ توسط گوتنبرگ بود، اختراعی که باعث شد کتاب با تکثیر آسان و کم هزینه در حوزههای عمومی حضور یابد و با عقلانیت مستتر در ذات خود، اتفاقات بعدی را رقم بزند ... .
در اروپا تا پیش از اختراع ماشین چاپ، کتب مقدس در اختیار طبقه کشیشیان بود و این طبقه تحت هژمونی خود یک قرائت خاص از این کتب را ارائه میداد. اما اختراع ماشین چاپ باعث شد تا کتب (مقدس) وارد زندگی مردم شوند. وارد شدن کتاب در خانه های مردم باعث شد، مردم قرائت های خاص خود را از انجیل و تورات و دیگر کتب مقدس داشته باشند. قرائت هایی که گاه با قرائت های مسلط همخوانی نداشت! و این اختلاف قرائت! در کش و قوسهای فراوان توانست، انحصار دین را از دست طبقه کشیشها خارج نماید. اختراع ماشین چاپ و وفور کتاب، آرام آرام باعث ایجاد عصر روشنگری در اروپا شد. عصری که سرآغاز بزرگترین تحولات علمی، اجتماعی، اقتصادی در جهان شد و جهانی نو پدید آورد.
در ایران ما هم کتاب، منشا بسیاری از تغییرات بوده و بسیاری از اتفاقات و وقایع مهم در کشور اولا حاصل ظهور ماشین چاپ و ثانیا توسعه کتاب بوده است. در ایران و در تبریز در سال 1817م.(1196 شمسی) به همت میرزا صالح شیرازی اولین ماشین چاپ وارد کشور میشود. امری که علاوه بر تکثیر کتب مختلف باعث به وجود آمدن اولین روزنامه ها در کشور و پس از آن توسعه و رواج هفته نامه، ماهنامه و شب نامه ها(شب نامه ها در انقلاب مشروطه نقش بسیار پر رنگی داشتند) و... میگردد. گسترش مطبوعات و کتاب باعث افزایش آگاهی در طیف های مختلف مردم میشود. نشریات و کتب مختلف از جمله مسالک المحسنین، سفینه طالبی، سیاحت نامه ابراهیم بیگ و... که به نوعی به مقایسه وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور با دیگر ممالک میپرداختند، سبب ایجاد نگرشی نو در آیین مملکت داری و لزوم توجه به بهداشت و درمان و در تعبیری کلی باعث ایجاد یک روحیه تحولخواهی در جامعه شدند. تحولخواهی که شاید بهترین نمونه آن در حوزه فرهنگ و ادب، آغاز جدال بین نوگرایان و کهنه پرستان باشد. جدال هایی که تماما در نشریات آن زمان عرصه ظهور و بروز می یافتند.
تا پیش از اختراع ماشین چاپ توسط گوتنبرگ، ما در یک فضای شفاهی و یک فضای رودررو قرار داشتیم و انتقال مفاهیم، دانش، تجربیات و... بیشتر از طریق آموزش مستقیم میسر بود. حالا و پس از تولید ماشین چاپ شاهد قدرت گیری یک رسانه هستیم که میتواند ارتباطات ما را با تمام دنیای پیرامونی توسعه دهد.
در این گذار ما از سنت شفاهی(نقلی) با ویژگی های چون زودگذر بودن، اغراق آمیز شدن، تخیلی شدن، موزون شدن و... به سوی سنت مکتوب حرکت میکنیم؛ سنتی که در ذات خود عقلانی و صبور است. کتاب و متن مکتوب به همان شیوه که در جامعه رشد مییابد، شیوه های خاصی از استدلالگری و دانش را به وجود می آورد؛ شیوهای قابل راستی آزمایی، ماندگار و عقلانی شده. با حضور کتاب در بطن جامعه شاهد کمرنگ شدن رنگ سخنرانان و خطیبان (به عنوان سمبل فرهنگ شفاهی) در جامعه هستیم. اندیشمندان و دانشمندان دیگر به جای اینکه خطیبان حاذقی باشند (چیزی که تا قبل از این بودند!)، اکنون نویسندگانی بودند که در کنج خانه یا کتابخانه های آرام گرفته و سخنانشان را با معجزه کتاب (و دیگر نشریات) به مردمان نه یک منطقه، که تمام جهان میرساندند.
در این گذار ما از سنت شفاهی(نقلی) با ویژگی های چون زودگذر بودن، اغراق آمیز شدن، تخیلی شدن، موزون شدن و... به سوی سنت مکتوب حرکت میکنیم؛ سنتی که در ذات خود عقلانی و صبور است. کتاب و متن مکتوب به همان شیوه که در جامعه رشد مییابد، شیوه های خاصی از استدلالگری و دانش را به وجود می آورد؛ شیوهای قابل راستی آزمایی، ماندگار و عقلانی شده. با حضور کتاب در بطن جامعه شاهد کمرنگ شدن رنگ سخنرانان و خطیبان (به عنوان سمبل فرهنگ شفاهی) در جامعه هستیم. اندیشمندان و دانشمندان دیگر به جای اینکه خطیبان حاذقی باشند (چیزی که تا قبل از این بودند!)، اکنون نویسندگانی بودند که در کنج خانه یا کتابخانه های آرام گرفته و سخنانشان را با معجزه کتاب (و دیگر نشریات) به مردمان نه یک منطقه، که تمام جهان میرساندند.
کتاب رسانه دنیای مدرن است. کتاب بیش از آنکه یک وسیله ارتباطی باشد، یک رسانه تولید معنا و یک رسانه معنابخش است. کتاب ابزار مفاهمه و متعالی ترین فرصت خودبیانگری است. کتاب یک فرصت بازاندیشی است. کتاب توسعه دهنده قوه تخیل و خلاقیت آدمی است. کتاب علاوه بر اینکه بستر گفت وگو است، خود شکلی از گفت وگو است. گفت وگوی نویسنده با خوانندگانش. توسعه کتاب در جامعه یعنی توسعه گفت وگو در جامعه.
شاید این تعبیر چندان گزاف نباشد که دنیای مدرن، مدیون کتاب و متن مکتوب است. میزان توسعه کتاب و متن مکتوب در جهان امروز، نشاندهنده میزان توسعه عقلانیت در یک جامعه است.
نصرت اله امیری خواه
دیدگاهها
در این نوشتار نظری متفاوت به کارکرد کتاب شده است و آن ایجاد بستری جهت ارائه و انتقال اندیشه اندیشمندانی است که گاها فضا یا توانایی انتقال آن به صورت شفاهی وجود ندارد.
تنها یک نکته کوچک:
"کتاب به شکل فعلی آن بیش و پیش از آنکه حاصل "صنعت تولید کاغذ" باشد، وابسته به اختراع ماشین چاپ است". به نظر می رسد استفاده از قید «پیش» نادرست باشد. زیرا تولید کاغذ حدود هشتصد سال قبل از تولید چاپ بوده است.
ولی همانطور که می دانید امروزه با ظهور رسانه های اجتماعی و فراگیر شدن فرهنگ مطالعه ساندویچی (متن های کوتاه)، متأسفانه مطالعه عمیق و اثرگذار رو به تهدید است.
با تشکر از شما