در مقدمه باید به محتوای آیهی شریفه 159 سورهی انعام اشاره شود، که آن عبارت است از یک حکم عمومی و همگانی، دربارهی تمام افراد تفرقهاندازی که با ایجاد بدعتها و تفرقه میان بندگان خدا، بذر نفاق و اختلاف میپاشند. اعم از آنان که در میان امتهای پیشین بودند و یا آنان که در این امت هستند.
متأسفانه چند روزی است که شاهد پخش قطعهای کوتاه از سریال «ستارخان» در شبکههای اجتماعی هستیم که از رسانه ملی پخش شد و جنجالی دوباره را به همراه خود در پی داشت و باعث آزردن افکار عمومی لرتباران شد.
و باز هم به مانند قبل، داشتههای برجسته قوم اصیل و تماماً ایرانیالاصل لر توسط عدهای بیدانش و مغرض آگاهانه یا ناآگاهانه زیر سؤال رفت.
سؤال نگارنده این است، به راستی در کدام سند تاریخی مکتوب آمده است که واکس زدن چکمههای ستارخان آنهم توسط لرتباری باعث افتخار بوده است! بعید میدانم که فیلمنامه نویس و کارگردان این فیلم که قطعا برای نگارش و تهیه آن کتب تاریخی فراوانی را مطالعه کردهاند، بدون نگاهی غرضآلود در تهیه این دیالوگ اقدام نموده باشند!
در بزرگ بودن جایگاه ستارخان به عنوان رهبر مشروطه خواهان تبریزی شکی نیست؛ و از سویی به بزرگ جلوه دادن این قهرمان داستان هم کاری نداریم... اما به چه قیمت! حرف ما این است که بزرگ کردن او نباید به قیمت کوچک شمردن قومی چون لر باشد که خود از پایهگذاران اصلی انقلاب مشروطه بوده و به گواهی تاریخ آنان طلایهداران اصلی و حقیقی انقلاب و قیام مشروطه به رهبری سردار اسعدبختیاری بودهاند و اگر لرها نبودند مشروطه هرگز رنگ پیروزی را بر خود نمیدید. کتمان این حقیقت دل هر مورخ و اهل تاریخی را به درد میآورد؛ و درد آنجا بیشتر میشود که این قوم را بهگونهای نمایش دهند که نقششان را در آن انقلاب که مبنای تحقق آزادیخواهی بود و اصلاحیگری، در حد واکسیهای دورهگرد جلوه دهند...
سنگینی درد این سوال بیشتر خود را نشان میدهد که آیا شورای راهبردی و سیاستگذاری صداوسیما و یا هر مرجع دیگری که مسئولیت نظارت بر پخش دیالوگهای اینگونه سریالها را دارد نباید قبل از پخش تأمل و احتیاط بیشتری را به خرج دهد تا اینچنین موجبات برانگیخته شدن احساسات قوم بزرگ و نجیب لر را فراهم نیاورند؟! آن هم در حالی که باز هم تاریخ به شایستگی گواهی میدهد که لرها اولین زمینهسازان مبارزه با استبداد وقت بودند و رهبری فرهیخته و اهل دانش و بینش، چون سردار اسعد را با خود به همراه داشتند؛ که اینجا بر خود واجب دانستم تا قدری در خصوص ویژگیهای شخصیتی این سردار بزرگ که بهدرستی لقب «فاتح تهران» زیبنده نام اوست، سخن به میان آورم تا تفاوتها را مخاطبین اهل مطالعات تاریخی خود تحلیل کنند. او نه بیسواد و امی بود، نه قمارباز و نه دلال اسب و قاطر بود و نه هم شیفته و تشنه قدرت بود.
سردار اسعد فردی مستعد از نظر علمی و دانشی و بینشی بود که آن زمان که اندک معدودی از ایرانیان راه مکتبخانهها را بلد بودند، او دارای تحصیلاتی آکادمیکی در فرنگ بود و اصولاً بر اساس همین داشتههای پرارزش علمی و بینشیاش قیام کرد و نه بر اساس هیجانات زمانه خویش که اوضاع را گرگومیش بداند و سودای آن را به سر بپروراند تا از پس آن نابسامانیهای زمانه، در پی آن باشد تا به هر طریقی یورشی برد و نامی به در کند و یا کورکورانه مسیری را تا تهران طی و طریق کند و بلکه به قدرتی رسد...
او اگر تهران را پس از فتحش و نیز پس از استقرار کامل قانون که خواسته اول و آخر مشروطه بود ترک کرد، دو دلیل اصلی داشت: یکی آنکه در صدد برآمد تا با سپاهیان لرش جنوب ایران را آرام کند که تبلور روح میهندوستی و ملیگرایی اوست و دوم آنکه با ماندن احتمالیاش در تهران بار ارزشی انقلاب و قیامش را بکاهد و یا او را شیفته قدرت بخوانندش. که این نیز تجلیبخش روح بلند و اندیشه برتر او بود. هر چند که تا بود در تدوین قانون نقش اساسی را ایفاء کرد و هرگز در پی کسب نامی و نشانی و یا لقبی "ملی" نبود...و درک برخی از تاریخ سطحی است که همواره حقایق را جاهلانه تفسیر و تعبیر میکنند...وا اسفا باید گفت به حال آنان...
اینک خواسته ما اصحاب رسانه از مسئولین صداوسیمای ملی و همچنین کارگردان این فیلم که محتوای تاریخی آن با این دیالوگ مغرضانه به زیر سوال رفت این است که ضمن عذرخواهی رسمی از قوم لر و اجتناب ورزیدن در ادامه پخش آن، صرفاً منویات رهبری معظم انقلاب را پیاده کنند که ایشان همواره بر وحدت و انسجام ملی و عدم ایجاد تفرقههای قومی تأکید داشتهاند. کما اینکه این نیز از وظایف ذاتی صداوسیمای ملی است که گویا همیشه باید با اعتراضات عمومی که برگرفته از روح ملتهب اقوام ایرانی است، به روند حرکتی به آن نهاد گوشزد کرد...و البته اگر چنین برخورد نکند به صداوسیمای قومی متهم میشود؛ و نه ملی...
و ما به عنوان روزنامهنگاران که رسالت نمایندگی افکار عمومی را بر عهده داریم، نباید هرگز قدمی از خواسته به حق خویش عقبنشینی کنیم و تا احقاق حق از طریق مجاری قانونی موظف به پیگیری خواستههایمان باشیم.
اما سخن آخرم با مسئولین و نمایندگان لرتباریست که امروزه به واسطه پلکان شدن همین مردم محروم به چنین جایگاهی رسیدهاند. شما نهتنها موظفید بلکه مکلفید...تأکید میکنم شما نهتنها موظفید بلکه مکلفید تا حصول نتیجهای قانعکننده که آرامش افکارعموعی لرتباران را به همراه داشته باشد، پیگیریهای لازم را از طریق مراجع ذیصلاح قانونی انجام داده تا شاهد استمرار اینگونه توهینها نباشیم.
همچنین بهمنظور شناخت و آگاهی بخشی به جامعه ایرانی از حقایق تاریخ انقلاب مشروطه، به تهیه و تدارک فیلمی حقیقی از قیام لرها در آن برهه از زمان دست در دست هم دهید و همت گمارید؛ و صدالبته رشادت و درایت لرها در آن دورهی پر چالش تاریخی بهگونهای شایسته بوده که نیازی به دست بردن و تحریف در آن متصور نیست.
تقدیم به روح بلند آزادمردانی که ایستادند تا قانون در این مرزوبوم استقرار یابد.
کیانوش معمر: دانشآموختهی دکترای علوم سیاسی
دیدگاهها