یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

شمارش در بین دنیای مدرن، خیلی آدم مهمی است. به خاطر این است که مراکز مهم آمار شماری درست می‌کنند تا همه چیز را بشمارند. امروزه آدم و گوسفند با همه چیز از دید آمار فرقی ندارد فقط باید شمارش شوند. آن قدر شمارش شوند تا آمار دنیا دست آمار شماران برسد.

این آدم، همه شمارش‌های عالم را مانند روزشمار، گاهشمار و همه چیز شمار درست کرده‌است. عصر اکنون، روزگار برده‌داری تازه‌ایست که باید آنقدر برده‌ها را بشمارد که کم نشوند. برده‌ها عمرشان دست اربابان است. هر وقت بخواهند زنده می‌مانند، هر وقت بخواهند باید خداحافظی کنند. البته برده‌ها می‌دانند اربابان فقط فکر می‌کنند که جان‌بخشی و جان گرفتن دست آن‌هاست.

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست، این موضوع کاملاً در این یادداشت بی‌ربط است، مانند دخالتی که بعضی آدم‌ها، شاید مثل پزشکان در کار خدا می‌کنند. بعضی‌ها می‌گویند از عمر مثلاً یک بیمار چیزی دیگر نمانده است؛ آن وقت است که قند در دل فرشتگان خدا آب می‌شود و همگی با هم می‌گویند: غلطه آی غلطه! و خدا به این بازی حتی نیم نگاهی هم نمی‌اندازد. انسان خودش را باید در بغل خدا بیندازد، مثل آهویی که در بغل ضامنش آرام گرفت.

من به این هوش و ذکاوت افتخار می‌کنم که آدم اختراعات فراوانی برای شمارش از خود به جا گذاشته است، اما نمی‌فهمم که چطور یوسف از ته چاه به عزیزی مصر رسید؟ یا همین یونس خودمان، وقتی به شمارش افتاد وارد شکم نهنگ شد و وقتی شمارش را فراموش کرد، نهنگ هم فهمید و آن را استفراغ کرد تا باز هم پیغمبر خدا شود.

آقایان، خانم‌ها، دختران و پسران، من خودم با چشمان خودم کسی را دیدم که عمر فرزندش را چوب خط می‌انداخت تا خدا را آچمز کند. این پدر گرامی پول شمار گذاشته بود و می‌خواست فرزندش را داخل آن کند و بشمارد. به خودش احتمالاً می‌گفت هر چیزی قابل شمارش است. حتی عمر را می‌توان لحظه‌شماری کرد. به نظرم وقتی فرشته‌ی عمر و فرشته‌ی معروف پایان جان، حضرت عزرائیل جان، این محترم و گرامی؛ وقتی این پدر را داشتند می‌دیدند تصور می‌کردند که شاید تحت تأثیر عزل و نصب‌های مدیریتی جهان مدرن انسان‌ها، نکند آن‌ها هم عزل شده‌اند؟ این پدر محترم اصلاً با خودش فکر نمی‌کرد اگر فرزندم نبود می‌خواهم دنیا نباشد، اصلاً هیچ کدام‌مان احساس نمی‌کنیم که شاید همین لحظه ما خودمان نباشیم، یعنی شمارش ما به پایان برسد. اصلاً کسی هول نشود، نمی‌خواهم وارد حریم شخصی شمارش کسی بشوم، بله، چهار دیواری اختیاری است. اما نباید گذاشت اجازه شمارش ما به دست کسی بیفتد. پدر جان با شما نیستم، شما کارتان را ادامه دهید. چقدر، چند ساعت، چند دقیقه، چند ثانیه از عمر فرزندت مانده‌است؟

شیطان بیرون انسان و خدا همه‌ی انسان است. شیطان را باید انتخاب کرد. مثل یک آپشن اضافه، اما خدا همه‌ی آنچه انسان است را شکل می‌دهد. شیطان مثل تیون کردن ماشین، انسان را غره می‌کند، یعنی از شکل واقعی خود خارج می‌کند، مثل پدری که فرزندش را می‌شمرد و از ترس اینکه کم شود، آرام این کار را ادامه می‌دهد! راستی این پول چیست که گاهی پدر برای فرزند- فرزند برای پدر به لحظه شماری مرگ می‌افتند، غافل از اینکه پیرمردی ۱۰۸ ساله‌ای، چند روز پیش بچه‌دار شد. ببخشید پدر جان، چقدر؟ چند ساعت؟ چند دقیقه؟ چند ثانیه از عمر فرزندت مانده است؟

دكتر شهرام گيل‌آبادي

 

 

دیدگاه‌ها  

#1 یادداشت روز 1393-06-24 18:13
سلام
مطلب با ذکر منبع در وبلاگ درج گردید.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا