خبرنگارنما یا خبرنگاران اجارهای، القابی هستند که این روزها برخی از اهالی رسانه به عدهای از همصنفان خود نسبت میدهند و بهشدت به فعالیت آنها انتقاد دارند.
منتقدان معتقدند که نهتنها یدک کشیدن نام خبرنگار، آن هم به واسطهی داشتن کارت شناسایی و شرکت در نشستهای خبری دلیلی بر خبرنگار بودن به معنای واقعی نیست؛ بلکه آن را یکی از آفتهای این حرفه دانسته و همکاری با این جماعت را نیز مایهی شرمساری خود میدانند. در چند سال اخیر ورود افراد عموما بیکار و غیرمتخصصی که حتا زحمت آموزش مقدماتی این حرفه را به خود نمیدهند رشد چشمگیری داشته است. مطامع مادی و درآمدهای غیرمتعارف سبب شده که درک و اهمیت جایگاه خبرنگار در معادلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و...برای این افراد کاملا بیمفهوم باشد که به طبع آن، جولان این کاسبان رسانهای در دراز مدت صدمات جبرانناپذیری بر پیکرهی رسانه و فرهنگ جامعه وارد خواهد آورد. بدون شک، عوامل مختلفی از قبیل عدم نظارت، رانت، بیسوادی و مواردی دیگر دست به دست هم دادهاند تا بستری برای جولان سودجویان و دلالان رسانهای فراهم گردد. ?روابط عمومی غیرمتخصص، یکی از عوامل بروز و ظهور "خبربردار و آگهی نگارانی" است که بهجای تولید و محتوای رسانهای با نوشتن سیاهههایی از اقدامات ادارات به آیینهی دق در بین اهالی رسانه و روابط عمومیهای پویا تبدیل شدهاند. مدیران و روابط عمومیهای مرعوبی که معنای ارتباط با رسانه را یا نمیدانند و یا با زیرکی، این آب گلآلود را فرصت مغتنمی دانسته و با پایمال کردن هزینههای بیتالمال در قالب رپرتاژهای بی اثر، زمینهی لاپوشانی عملکرد و بقا خود را فراهم میآورند. این نوع کار رسانهای که میشود آنرا "دغلبازی رسانهای" نامید، مدیران بیتدبیر را مصون از انتقاد و پاسخگویی مینماید و نقد را که برای رشد و بالندگی جامعه است از میان بر میدارد و تعریف و تمجیدهای حباب گونه را به بار میآورد.
در جامعهای که تحت تاثیر فضای جدید رسانهای به وجود آمده و به سرعت در سراسر جهان در حال رشد و توسعه است، تقویت و حمایت مادی کاسبان رسانهای خیانتی بس عظیم به مردم و فرهنگ آن دیار خواهد بود. جفایی که سبب میشود افراد خبره و متخصص این حرفه که رسانه را بهخوبی میشناسند و آن را ظرفیتی در مسیر صلاح و سعادت جامعه میدانند به دلایل فراهم نبودن شرایط فعالیت حرفهای در انزوا قرار گیرند.
ترس یا زد و بند، عدم تخصص و یا هر دلیل دیگری که روابط عمومی را با چالشی برای ارتباط مؤثر با رسانه مواجه میکند و با روی آوردن به تبلیغات خارج از عرفی که بهنام اطلاعرسانی و بهکام دلالان صورت میپذیرد را میتوان به "ارتباط نامشروع رسانهای" تعبیر کرد.
حال که عدم اجرایی شدن قانون م-الف (مجوز ارشاد) برای اکثر نشریات و روزنامهداران به رؤیا تبدیل شده است، به کار گماردن دلالان و ضعف برخی از روابط عمومیهای رسانهنشناس هم سبب شده برخی از رسانهها، در این بلبشوی تبلیغاتی و اطلاعرسانی به بنگاههای زودبازده تبدیل شوند.
ادارات برای اطلاعرسانی و گزارش عملکرد خود به مردم، مستلزم برقراری ارتباط منطقی و مؤثر با رسانهها هستند. از طرفی دیگر به دلیل عدمحمایت صنایع و کارخانجات تولیدی و بخش خصوصی از رسانههای مکتوب و اینترنتی، برخی از مالکان این ابزار قدرتمند را مجاب میکند که برای بقا در این حوزه و رونق اقتصاد رسانهی خود، از طرق نامتعارف چشم طمع به آگهیهای دولتی داشته باشند. این عوامل سب میشود که چرخهی اطلاعرسانی، صداقت و شفافیت خود را از دست بدهد و از مسیر اصلی خود منحرف شود.
باید تدبیری اندیشید. برنامهای جامع تدوین کرد و با راهاندازی پویشی فرهنگی و بهکارگیری دانش و خرد رسانهای از توان متخصصین و اهلفن بهره برد تا فرهنگسازی تبلیغات و اطلاعرسانی در جامعه نهادینه شود.
در راستای اطلاعرسانی مطلوب، تبلیغات و همچنین طرحهای تحقیقاتی و پژوهشی دستگاههای اجرایی و بخش خصوصی، منابع مالی برای این منظور در نظر گرفته میشود که میتوان با تشکیل اتاقهای فکر و تولید محتوا برای این برنامهها، از قدرت رسانهها در فرهنگسازی موضوعات مدنظر و تاثیر آن بر افکار عمومی بهره برد. قلم توانای خبرنگاران و روزنامهنگاران باشرافت که تعداد آنان هم کم نیست را در این راستا بهکار گرفت و این اقدام را جایگزین رپرتاژهای نامتعارفی کرد که بهانهایی شدهاند برای پوشیدن لباس خبرنگاری از سوی غیررسانهاییها! به زبان سادهتر، بخشی از هزینههای اطلاعرسانی را صرف تولید فکر و ایده و مقالات خبرنگاران کنیم تا هزینهی چاپ چندین تصویر و سخنرانیهای کلیشهای! این روش تعاملی با رسانه، ضمن اینکه شرایط حضور غیر رسانهاییها را به دلیل نداشتن تخصص و توانایی لازم ناممکن میکند، اعتماد مردم به اطلاعرسانیهای دولتمردان و جذب مخاطبان بیشتر را برای رسانهها فراهم میآورد.
امین جعفری/ هفتهنامهی فرین
دیدگاهها