آتشنشانان، فرشتههای نجاتی هستند که آتش عشق خدمت به خلق در وجودشان زبانه میکشد.
از درون گُر گرفتهای. دستانت، راز سرشار رودخانههای جاری است. چون دریا موج میزنی و در خویش نمیگنجی.
بلندتر از شعلهها قد کشیدهای.
فراموش کردهای ثانیههایت را. بیتابی اتفاق را تاب نمیآوری.
میروی و تمام رودهای جهان، به قامت تو اقتدا میکنند.
میدوی و میان دود و خاکستر گم میشوی.
همهچیز، دور و برت زبانه میکشد. خشم کهنسال شعلههای ناگهان، روبه رؤیت میپیچد. از خود میگذری تا دستهای مهربانت، تلخی سوزان حادثه را در هم بریزد.
زلال، چون آب ایستادهای و حادثه تو را نمیسوزاند.
بی کمک دستهای تو، روزهای گداختهمان نمیگذرد، وقتی اتفاق بیهنگام، قصد درهم پیچیدن زندگیمان را دارد.
روزهایت میگذرد و به هیچچیز فکر نمیکنی جز لبخندهای سوختهای که از لابهلای دود و آتش بیرون میکشی.
به هیچچیز نمیاندیشی، جز نگاههای ملتمسی که فریاد میزنند و جز تو هیچکس را یارای کمک نیست.
روزهایت میگذرند و تو چون شمع میسوزی.
راز فداکاریات، دهانبهدهان میچرخد.
شهر به تو میبالد.
هفتم مهرماه؛ روز آتشنشانی و ایمنی گرامی باد
دیدگاهها