پروژههای نیمهکاره در این مملکت مثل قوانین نیوتن خدابیامرز از دولتی به دولت دیگر منتقل میشوند با این تفاوت که کمیت انرژی در این جابجاییها تغییر نمیکند ولی تعداد پروژههای نیمهکاره در این فرایند روزبهروز افزایش پیدا میکنند! آخرین آماری که دولت از پروژههای نیمهکاره ارائه کرده است مربوط به سال 98 است که تعداد پروژههای نیمهکاره 87 هزار پروژه اعلام شد و برای تکمیل آنها چیزی حدود 800 هزار میلیارد ناقابل لازم بود. البته این رقم جهت تکمیل در سال 98 محاسبه شده است و با افزایش قیمت کالاها در سهماهه نخست امسال، اگر پیمانکاران برای صبحانه به کارگران این پروژهها فقط تخممرغ آب پز خالی بدهند، هزینه لازم برای تکمیل آنها خودبهخود از مرز 1000 میلیارد تومان فراتر میرود حالا گچ و سیمان و میلگرد و بقیه کالاها و مصالح بماند! یعنی کار تا جایی بیخ پیدا کرده است که حتی اگر اکبر طبری هم از دوستانش بخواهد این پروژهها را تکمیل کنند، امکان ندارد بتوانند سنگ به این بزرگی را از سر راه بردارند! بگذریم ...
اینکه حالا چرا این تعداد پروژه نیمهکاره در مملکت داریم و در مقطعی هر مسئولی یک کلنگ روبان زده در صندوق ماشینش داشت و در هر بیغولهای باافتخار آن را بر زمین میکوبید، بماند برای سالهای آتی و نسلهای بعدی، ولی سؤال اینجاست که چرا در حال حاضر که کفگیر بودجه به ته ماهیتابه خورده و حتی بودجه برای استخدام نگهبان برای محافظت از پروژههای نیمهکاره نمانده است، بازهم روند کلنگ زنی ادامه دارد و «با آنکه کَند کلنگ بیخ همه چیز» کسی به آنها اخطار نمیدهد «کلنگت را زمین بگذار!»
به قول شاعر «دوباره صبح شد و به دیوارههای خاکستری روگذر، یک «صبحتان انوشه» بدهکار میشوم. عادت کردهام به تماشای ستونهایی که خاموت های زنگزده را التماس میکنند؛ اینجا فقط غروب لبخند میزند به کلاهی که روی سر هیچ آرماتوربندی جا خوش نکرده و کارگرانی که مشغول خوابند و هرگز نمیپرسند ساعتهای کاری پیمانکاران رو به بودجه کدام نصفالنهار کوک میشوند؟!»
جالب اینجاست که این مراسم کلنگ زنی با چنان شور و شعفی برگزار میشود و کلنگ، چنان رقصکنان در دست مسئولان جابجا میشود که اصلاً آدم رویش نمیشود که بپرسد چرا در حالی که پروژه آن سوی شهر تکمیل نشده است، پروژه این سوی شهر را کلید میزنید؟! اما باید بدانیم که اساساً فلسفه کلنگ زنی با محاسبات زمینی و ریاضی منافات دارد تا جایی در یک کوچه شش متری کلنگ احداث یک بیمارستان 8 طبقه زویایی آسفالت کوچه را میخراشد و باقی ماجرا...
بههرروی این روزها که کارنامه دوران مسئولیت عدهای مدیران و مسئولان به انتشار تصاویرشان در کانالهای تلگرامی و پستهای اینستاگرامی خلاصه میشود و هیچ نیازی به پاسخگویی به افکار عمومی و دعوت از خبرنگاران نمیبینند، انتشار چند عکس با کلنگ، قطعاً جلوه خاصی به این رزومههای تصویری (!) میدهد و ممکن است چند سال بعد دوباره به کار بیایند! البته اگر تا آن موقع اینستاگرام فیلتر نشود؟! این طور نیست؟!
دیدگاهها
لازم به ذکر است خرم آباد در این زمینه رتبه ی نخست گینس رو از آن خود کرده و به زودی با کلنگ زنی های جدید عرصه را بر رقیبان تنگ تر خواهد کرد
پ.ن: یونسکو با درج این خبر اعلام کرد هر شهری در جهان بتواند این رکورد را بشکند مبلغ 100میلیون جایزه دریافت خواهد کرد( خداوکیل 100تومن میدن)