طی روزهای گذشته با فاجعه آتشسوزی زاگرس مواجه بودیم. تصاویر دلخراشی که هر انسان دردمندی را آزردهخاطر میکند. اما دلخراشتر تکرار هرسالهی این فجایع طبیعی است که میشود با پیشبینی و مدیریت درست آن را به حداقل رساند.
نیروهای مردمی و سمنها با دستخالی نمیتوانند چند صد هکتار حریق در ارتفاعات و مسیرهای بعضاً صعبالعبور را مهار کنند.
کمبود امکانات و تجهیزات و نیروهای آموزشدیده دقیقاً چه تاریخی باید به محیطبانان اضافه شوند تا شاید مرحمی بر تن خسته و رنجور زاگرس و البته دیگر مناطق طبیعی کشورمان باشند؟
و اما چرا رشتهکوه زاگرس برای ایران و ایرانی اهمیت دارد؟
جالب است بدانید رشتهکوه زاگرس از کرانههای دریاچه وان ترکیه واقع در جنوب شرقی این کشور شروع میشود و از شمال غرب ایران تا جنوب غرب ایران و خلیجفارس امتداد مییابد.
در این مسیر از ۱۱ استان که برخی منابع تا ۱۵ استان هم نامبردهاند عبور میکند و مناظر طبیعی کمنظیر را برای نیمی از جمعیت کشور فراهم آورده است.
زاگرس به ریه ایران معروف است و به خاطر گستردگی و جنگلهای انبوه آن این لقب بیدلیل نیست.
زاگرس به خاطر بارندگیهای مناسب و سطح تبخیر کم آن بین ۴۵ تا ۵۰ درصد منابع آب زمینی و زیرزمینی کشور را تأمین میکند.
زاگرس با قلل مرتفع بالای ۴ هزار متر آن و یخچالهای طبیعی سرچشمه رودهای مهمی چون کارون، زایندهرود، کرخه، دز، مارون و البته هزاران چشمه و صدها تالاب و آبشار و دریاچه است.
زاگرس به خاطر تنوع داروهای گیاهی یکی از منابع کمنظیر این گیاهان در دنیاست.
زاگرس بخش بزرگی از تنوع زیستی؛ گیاهی و جانوری کشور را در خود جای داده است.
بافت جنگلی زاگرس بیشتر از درختان بلوط تشکیل شده است (۷۰ درصد) و مابقی از درختان بومی منطقه که در مجموع ۶ میلیون هکتار درخت را شامل میشود.
زاگرس طی قرنها سدی جدی در مقابل ریزگردهای کشورهای همسایه غربی بوده و از بیابانزایی، رانش، سیلاب و حتی تهاجمات بیگانگان جلوگیری کرده است.
در اثنای جنگ جهانی اول و نسلکشی انگلیسیها و روسیها در ایران که یکچهارم تا نیمی از جمعیت ایران در قحطی به وجود آمده، تلف میشوند (۳ تا ۹ میلیون از ۱۸ میلیون جمعیت آن زمان ایران)، این زاگرس سخاوتمند بوده که مردم استانهای مجاورش را بهواسطه استفاده از درختان بومی بخصوص بلوط، منابع آبی، گیاهی و جانوریاش نجات داده است.
نخستین سکونتگاههای بشری و انسان هوشمند در غارهای زاگرس نشان از قدمت، اصالت و اهمیت این رشتهکوههای ارزشمند دارد.
با این وجود زاگرس طی پنج سال اخیر بر اثر آتشسوزیهای متعدد چند هزار هکتار از جنگلهایش را از دست داده و در ده سال اخیر بر اثر زوال بلوط، خشکسالی و ریزگردها، تصرف زمینهای جنگلی، جادهسازی، شکار سنجابها، زغال گیری و... یکششم از جنگلهایش نابود شده است.
امیدوارم با تخصیص بودجه، آموزش همگانی و تخصصی، بهکارگیری نیروهای کافی در قالب محیطبان، بالگردهای آبپاش، ادوات اطفای حریق سعی در حفظ این نعمت خدادادی شود، شاید جنگلهای زاگرس در سالهای آتی بازهم پناهگاه و نجاتدهنده مردم ایران باشند. دلخوش به شهرنشینی نباشیم!