یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

احوال‌پرسی کوتاه با میراث اجدادی در خرم‌آباد

«مناره» سال عمرت گشت بسیار
به زحمت ایستادی بر سر پا
همه گوش‌ها  پذیرای پیامت
تو ای «قلعه» که قلع و قمع دیدی
شدی  گندم‌برشته،  «سنگ‌نوشته»
نسازد باد و باران این چنین پاک
تو ای «‌سنگ‌سوراخِ» مجروح شهرم
چرا پنهان شدی پشت بناها
«آسیا گبری»     بستند    آبراهت
نه آسیابان، نه چق‌چق‌ها، نه آردی
ترا   دادیم    رونق    «پل‌شکسته»
«نگارخانه» که نامت «میرملاس» است
بگیریم درس از «حمامِ باشی»
خدا  رحمت  کند   «میرزا رضا»  را
گروهِ غارهایِ گشته خالی
ز تاریخی که در پیشم گشودیت
تو ای گرداب، ای «گرداب‌سنگی»
تو ای گرداب، ای «گرداب‌بردین»
همانند دل عاشق زلالی
«کیاو»   جام  جهان‌بینی   در   اینجا
دیار من   دیار رویش گل
سرانجام  رخ  به عالم  می‌نمایی
اگر «خُلد» تو در جای دگر بود
همی بینم به چشم نقش خدا را
پریشانم برای حفظ این گنج
خرّم‌آباد     دیار    دلنشینم

 


نباشی خسته گویم روزی چند بار
چنین است حال و روز هر که ناچار
چرا خاموش ماندی مثل بیمار
کدامین صحنه بنمودت عزادار
کدام ظالم رُخت را داد آزار
حروفی را که داشتی نقش رخسار
کدامین دست بسپردت به مسمار
چو کمرو از خجالت چهره غمبار
از آن موقع تو لب بستی زِ گفتار
شدی  متروکه و بی‌بار و بی‌کار
چو بر گِردت بیاراستیم گلزار
چسان تعطیل کردت چرخ دوّار
بدن‌ها را بکرد روزی سبکبار

که خسته در سرایش خفته بسیار
زِ نقش و مفرغ و تیر کماندار
بگیرم لحظه‌ها از عمر اخبار
به شهرم آب ده  سرشار سرشار
بده جانی به «خرّم‌رود» بیمار
درخشی ای «شهوا» چون دُرّ شهوار
همه گردشگران گِردت به دیدار
مبادا خاک تو رویشگر خار
چو تصویر تو زیبا ساخت معمار
نه یک شهر، عالمی بر تو خریدار
در این وادی که هر حُسنی به مقدار
تو این غم را  خدا، از گُرده بردار
وفادارم برین خاک گهربار
                    

 

 

سید حمید جهان‌بخت

احوال‌پرسی کوتاه با میراث اجدادی در خرم‌آباد

 



نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا