مرحوم دهخدا در تعریف خوشهچین میفرماید: چیننده خوشه، آنکه پس از درو کردن کشت زار جو و گندم و جمعآوری حاصل، تک خوشههایی که در آنجا مانده برای خویشتن جمع میکند.
حدود 60 سال از فوت مرحوم دهخدا میگذرد و نمیدانست که روزگاری فرامیرسد که در خرمآباد باید در تعریف خوشهچینی بازنگری کند! و جمعآوری میلههای آهنی موجود در بتنهای کندهشده کف رودخانه خرم رود (گلال) نیز مشمول تعریف خوشهچینی خواهد شد! به یاد دارم که از سال 1387 زمزمههای طرح ساماندهی خرم رود آغاز شد و مدیران و برنامه ریزان شرکت آب منطقهای، راه و شهرسازی، شرکت عمران و بهسازی شهری، شهرداری و استانداری با زحمات زیاد! و مطالعات فراوان! و کار کارشناسی طاقتفرسا! بتنریزی کف خرم رود را بهمنظور تبدیل به جاذبه گردشگری در غرب کشور، ایجاد پارکینگ، زیباسازی چهره آکنده از زباله و ... شروع کردند. از همان زمان ناصحان و دلسوزان محیط زیستی و اجتماعی دغدغههای خود را نسبت به این امر بیان کردند و اعلام داشتند که پوشش بتني نفوذناپذیر، باعث قطع شدن ارتباط هيدروليكي بين بستر رودخانه و سفره آب زيرزميني شده و در ادامه موجب افزايش توليد رواناب و خطر سيلاب خواهد شد و همه ما در قضیه سیل فروردینماه 1398 به عینه شاهد محقق شدن این هشدارها بودیم.
اینک مدیران فعلی به صرافت افتاده و در حال برچیدن دال بتنی بستر خرم رود هستند ولی سؤال اصلی اینجاست که تا به کی ما بایستی تاوان اقدامات غیر کارشناسی مدیران گذشته و فعلی را بدهیم؟ آیا امثال این قضایا درس عبرتی برای سیاستگذاران شهری، استانی و ملی خواهد شد؟ ظاهراً دیدگاه همهجانبه نگر داشتن، توجه به مزایای درازمدت طرحها و لحاظ کردن آیندهنگری در تعریف پروژهها حلقه مفقودهای است که در بدنه مدیریت کشور بسیار به چشم میخورد! و متأسفانه در قضایایی همچون بتنریزی بستر خرم رود، بودجه عموم شهروندان خرمآباد صرف اشتباهات مدیران سابق و اسبق شده و صرفاً صنف محترم ضایعاتیهای سطح شهر خوشهچین این اشتباهات خواهند شد!
"ما خوشهچین خرمن اصحاب دولتیم
باری نگه کن ای که خداوند خرمنی "
دیدگاهها
من که از حق خودم نمیگذرم واین مسئولین بی کفایت که اینطور سرمایه ها رو حیف و میل میکنن رو حلال نمیکنم.
در طول اجرای این پروژه از سال ۸۷ تا ۹۷ اینهمه مهندس رودخانه و عمران در این پروژه طرح دادند و اجرا کردند، دریغ از یک مورد مشورت بخش عمران شهرداری خرماباد با کارشناسان ژئومورفولوژی و مهندسی رودخانه!
زمانی که بستر رودخانه گلال به ارتفاع تقریبی یک متر ابتدا از سنگ و سپس بتن پر شد یعنی تقریبا یک سوم سطح مقطع رودخانه از بین رفت؛ ارتفاع دیوار ساحلی هدایت کننده سیلاب از حدود ۳ متر به حدود ۲ متر رسید. از بین رفتن یک سوم سطح مقطع رودخانه میتواند سیلابهایی را که قبلا به راحتی و با کمترین خسارت توسط دیواره رودخانه به سمت پایین دست هدایت میشده از روی دیواره لبریز کرده و وارد خانههای مردم حاشیه رودخانه کند.
ادامه دارد...
ضمنا یادآوری میشود که شهرداری خرمآباد در سالهای اخیر برخی از دهانه آبروی پلهای حاجی، صفوی و پلهای جدید شهدا و دارایی زاده را تبدیل به خیابان کرده است، در واقع به جای اینکه معبر را در محدوده شهری تعریض کند در چند محل فوق الذکر از عرض رودخانه کم کرده و آنرا تبدیل به خیابان ساحلی کرده است که امیدوارم این موضوع پیگیری شود و نقاطی که در آنها به حریم رودخانه تجاوز شده است اصلاح گردند.
با سلام و سپاس از نقطه نظر جنابعالی، غرض اصلی از نگارش این تحلیل، نه بحث صرف کارشناسی و علمی در مورد چگونگی ساخت و مباحث ژیومورفولوژی، بلکه نقد اقداماتی غیر علمی و بدون نگاه آینده محور و اکولولوژیک است. قطعا در هر پروژه شهری چنانچه به نظر کارشناسان و متخصصان امر توجه نشود در نهایت منجر به حیف و میل اموال عمومی و زیان تک تک شهروندان خواهد شد.