یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

«قتل های ناموسی»  قتل هایی هستند که به بهانه حفظ آبرو و پاک کردن لکه ننگ رخ می دهد و قربانیان آن زنان و دختران هستند.
بیان عزیزی، پژوهشگر حقوق بشر و جامعه مدنی در گفت وگو با شفقنا، به علل قتل های ناموسی اشاره می کند و می گوید: نظام پدر سالاری جدید، کدهای   تعصب های افراطی مردانه و تملک مردانه و نگهدارنده به این آسانی ها قابل زدودن نیست و تقویت می شود و همین کدها پیش زمینه های قتل ناموسی، با ظواهر مدرن و تکنولوژی و ابزارهای مدرن آمیخته و در هم تنیده می شود و آنچه برایند ترکیب این دو است، امری است که مصادره شده و در جهت تثبیت و تقویت بنیادهای مرد سالارانه و پدر سالارانه به کار گرفته می شود.
او مشکلات قانونی، حقوقی و اجتماعی که بر سر راه کاهش قتل های ناموسی است را این چنین بیان می کند: ما در سه بُعد مشکل داریم، یکی مشکلات و تنگناهای قانونی که قبل از وقوع جرم و قتل ناموسی داریم، ماده های قانونی که زن را در تملک مرد قرار می دهد. دومین بُعد و سطح هنگام وقوع قتل ناموسی است که ماده هایی که اشاره کردم راه را برای گریز قانونی و فرار و عدم مجازات مرتکبین قتل ناموسی باز می گذارد. سومین بُعد پسا قتل است؛ بعد از قتل ناموسی با وجود جنازه مقتول، حق خونخواهی و حق شکایت آنچنانی برای مادر و بستگان زن وجود ندارد و بعد از وقوع جرم هیچ ساز و کاری برای جبران خسارات به مادر یا فرزند زن یا بستگان وجود ندارد.

متن گفت وگوی شفقنا با بیان عزیزی را می خوانید:
* بر طبق آماری که رسانه ای شده است، در سال ۸۰ تا ۹۸ نزدیک به ۳۰ مورد قتل ناموسی داشته‌ایم که ۶ مورد از این قتل ها در سال ۹۸ رخ داده است، در واقع در طول ۱۸ سال گذشته، بالای ۳۲ دختر، زن و کودک به دلیل اختلافات و سوء‌ظن‌ها به دست پدر، برادر یا همسرشان به قتل رسیده‌اند. به چه علت بستگان درجه اول یک زن یا دختر به قتل او مرتکب می شوند یا به عبارت دیگر چه عواملی سبب این قتل ها می شود؟  
قتل ناموسی و آنچه به نام honor killing شناخته می شود و در مباحث حقوق بشر، سازمان ملل و تمام مباحث ملت های دیگر نیز جای دارد، خود ذیل یک مجموعه بزرگتر به نام femicide  یا کشتار زنان قرار می گیرد.. قتلی که در مورد زنان اتفاق می افتد، طبقه بندی می شود و محور آن بر مبنای جنسیت است و  در حقیقت مبنا بر کشتن زن است؛ بر طبق آمار سازمان های بین المللی و سیستم قضائی ، پزشکی قانونی ، کمیسیون امور بانوان و آمارهای بهزیستی و سایر سازمان و ارگان های مرتبط با این قضیه در ایران، در بررسی قتل های ناموسی مشخص می شود کە در دو سوم از تمام قتل هایی که اتفاق می افتد،  قاتل عضوی از افراد خانواده هست و ممکن است که این خانواده نسبی یا سببی باشد، ولی به هر حال قاتل همان کسی است که در کنار مقتول بوده یا رابطه خونی و قانونی با مقتول دارد.
در مورد اینکه چه عواملی سبب این قتل ها هستند، باید بگویم که هیچ وقت نمی توانیم در مورد قتل های ناموسی تنها به یک عامل اشاره کنیم. فراموش نکنیم که «ناموس» تنها یک استعاره یا لغت و واژه نیست بلکه ناموس یک سیستم معنایی، قانونی، تاریخی ، روانی و اجتماعی است و سالیان طولانییست کە  در زندگی زنان ما جاری و دارای کدها و کارکردهای قوی و مشخصی است.
عامل اول کە بە نظرم بسیار مهم است  عامل روانی است. عامل روانی به دو صورت خود را نشان می دهد یکی به صورت اقتدار نمادین مردان که در میان زنان نهادینه شده است؛ به عبارت دیگر سلطه و اقتدار مردان بر زنان بە عنوان امری بدیهی فرض می شود و این اقتدار در همه در جنبەهای زندگی زن وجود دارد یعنی از لحاظ روانی، زن پذیرننده این اقتدار است. عامل دوم مساله روانی، پاسداشت خود ناموس از طرف قاتل است یعنی قاتل به صورت نمادین خود را مسئول حفظ «سیستم ناموس» می داند و فکر می کند که اگر از این نظم اجتماعی و عامل نگهدارنده تخطی شود، مرد باید آن را به حالت قبلی برگرداند و این نظم را همیشه به یک صورتی برقرار کند لذا از لحاظ عملی قتل اتفاق می افتد. به عبارت دیگر مردی از لحاظ روانی به درجه ای رسیده که وظیفه خود می داند که عامل برهم زننده نظم نمادین را از بین ببرد و زنی که از قانون ناموس تخطی کرده را مجازات کند و آمادگی انجام این مسئولیت را  در خود می بیند.
بسیاری از قاتلینی که در حوزه کارهای عملی و پژوهشی با آنها سروکار داشتم و پای صحبت های آنها نشستەایم ، پس از قتل، همزمان با عذاب وجدانی که داشتند، یک نوع آرامشی را هم ا حساس می کردند به طوری که گویا به مسئولیت خود عمل کردەاند و رسالتی کە بر دوش آنان بوده را انجام دادەاند. به عنوان مثال در مساله قتل زعفران به دست پدرش در کردستان، پدر بعد از به قتل رساندن دختر، جنازه را در میدان روستا رها می کند و به اهالی روستا می گوید که نگاه کنید مایه ننگ را کشته ام. بسیاری از اوقات جسد قربانی باقی می ماند و حتی پنهان کاری در پوشاندن جسد یا حتی صورت قربانی انجام نمی گیرد به خاطر اینکه خود قاتل می خواهد لکه ننگی که پاک شده را به همه نشان دهد.
عامل دوم، عامل قانونی است. به عنوان مثال در ماده ۶۳۰ در مورد زنا آمده است که اگر مرد، همسر خود را در حال زنا با مردی ببیند بلافاصله می تواند اقدام به کشتن «زانی» و «زانیه» کند، یعنی زن مهدورالدم است.
در این وضعیت مرد تمام نقش ها را برعهده دارد؛ مرد همزمان نقش قاتل، نقش شاهد، نقش دادستان و نقش وکیل مدافع را بر عهدە دارد و زن تحت لفظ مهدورالدم به عنوان کسی که قتلش واجب است، شناخته می شود. در اینجا صحبت از دفاع از حق مقتول وجود ندارد و همین ماده ۶۳۰ که  پابرجاست  باعث می شود که در حوزه قانون با مشکلات بسیار زیادی سر و کار داشته باشیم. در تمام سال های کاری خود یا همکارانم یک بار هم مشاهده نکردەایم که مردی به خاطر قتل ناموسی قصاص شود یعنی قتل ناموسی که اتفاق افتاده، حتی اگر خانواده مقتول و قاتل در مقابل یکدیگر قرار گرفته باشند، مرد در پایان برنده شده و هیچ وقت قصاصی اتفاق نیفتاده و در واقع از منظر قانونی با  مشکلی  جدی مواجه هستیم.
عامل سوم، عامل اجتماعی است. زنان برای حضور در جامعه و در حقیقت برای استفاده از حقوق طبیعی خود با مشکل و چالش های ساختاری رو به رو هستند.کلیشەای  اجتماعی مبتنی بر جنسیت، زنان را به عنوان یک شخص مقتدر و شخصی که صاحب اختیار باشد و به عنوان کسی که از خشونت به دور باشد، نمی شناسد. ما با انواع مختلف خشونت علیە زنان روبرو هستیم .از خشونت های خیابانی و اسیدپاشی گرفتە تا محرومیت هایی که شامل منع رفت و آمد و  دسترسی به محیط امن کار ،زندگی وفراغت و حق بر شهر است. ما محیط امن اجتماعی نداریم  و خانەای که قرار است برای زنان امن باشد و در مقابل اجتماع، از زنان دفاع کند، خود تبدیل بە منشا خشونت می گردد. در واقع هم از لحاظ اجتماعی و بە عنوان یک شهروند زن بی پناه است و هم در خانە بە نام عضو خانوادە. در پرونده های مبنی بر قتل ناموسی وقتی از منظر  متفاوت خوانش داریم، می بینیم از علل قتل، بە عنوان مثال رفت و آمد یک زن به خارج از خانه در ساعت های شبانه ای بوده که برای او ممنوع است، وقتی زن در این ساعات تردد کرده، پس از اینکه به خانه بازگشته بارها از سوی برادر یا پدر مورد خشونت قرار گرفته است. نکته دیگر مورد تعقیب قرار گرفتن های زنان است.کنکاشی که در حوزه خصوصی زنان از جملە کنترل تلفن همراه و وسایل شخصی و شک و گمانی که توسط همین عامل اجتماعی ساختە می شود و حرف هایی که در مورد رفت و آمد زنان بازگو می شود همه اینها باعث می شود که انگیزه های قاتل برای قتل بیشتر و مقتول بی پناه تر باشد.
عامل چهارم عامل اقتصادی است. از منظر اقتصادی می توان به دو نکته می توان اشاره کرد، اول وابستگی اقتصادی خود زنان به مردان است به دلیل اینکه کە بسیاری اززنان استقلال مالی ندارند و ما همچانکە بیان شدە است صورت زنانە فقر را بە وضوح می یبینیم. استقلال مالی فقط مساله کسب درآمد و  پول نیست بلکه شامل تمام آن ساعت هایی هم می شود که زن را از دسترس فرد خشن و شکاک خانواده دور می کند و به او یک هویت انسانی می دهد. این زن که سرپرست خانواده است و مسئولیت هزینه های خانواده را برعهده دارد و به عنوان کسی که چرخ اقتصادی خانواده توسط او می چرخد، یک نوع اقتدار نمادین و هویت هم پیدا می کند، وقتی این عامل قطع می شود و وابستگی اقتصادی زن به مرد بیشتر می شود به همان نسبت تسلط و اقتدار مردانە نیز هم بیشتر می شود.
نکتە دیگر این است کە وقتی به جغرافیای قتل ناموسی نگاه می کنیم می بینیم که بیکاری مردان هم بر وقوع این قتل ها بسیار تأثیرگذار است. بررسی پرونده های مربوطه نشان می دهد مردانی که  از لحاظ اقتصادی جایگاه ضعیف و شکنددە ای داشتند، این جایگاه ضعیف اقتصادی را با تسلط روحی و روانی و جسمی بر زن جبران می کردند. زمانی کە مرد شاغل است مجبور می شود مرخصی بگیرد و بارها به خانه سر بزند یا زن را مورد تعقیب قرار دهد، اما زمانی کە مرد بیکار باشد، می تواند زن را بە مدت طولانی و بە صورت مکرر کنترل و تعقیب و کنکاش کند. همچنین فشار روانی که به عنوان پذیرش نقش مردانه بر دوش آنهاست، بر اثر بیکاری چندین برابر می شود، خشم فرو خورده و عصبانیت و اضطرابی که مرد دارد، باعث می شود که بتواند به زن حمله کند و زن در اینجا دوباره قربانی همان عامل اقتصادی و عوامل دیگر می شود.
عامل  پنجم عامل فرهنگی است. سلطه پذیری زنان و سیستم مرد سالارسابقه ریشه ای و تاریخی در فرهنگ دارد. من عرض کردم که ناموس تنها یک واژه نیست، ناموس یک عامل نگهدارنده نظم اجتماعی است، یک همبستگی گروهی ایجاد می کند که از نظام خویشاوندی آمده که قبلاً بر پایە روابط  قبیلهای بنیان گذاری شدە  و ثبات داشته است. عامل فرهنگی همانند یک زنجیر تمام حلقه های زنان، مردان و خانواده را به هم وصل می کند. در عامل فرهنگی ما شاهد بودەایم  که قاتل نه تنها پدر، برادر، شوهر، نامزد است بلکه حتی پسرعمو و پسر دایی و افراد ذکور فامیل گسترده را هم داریم که در عامل فرهنگی، خود را مسئول حفظ سیستم ناموس و کشتن زنان می دانند و به خود حق می دهند که بخواهند زنی را که از سیستم تخطی کرده با تنبیه و مجازات کشتن از میان بردارند. این نکته هم مهم است که در عامل فرهنگی خود خبر و اطلاع رسانی دربارە وقوع  قتلهای ناموسی ، باعث یک نوع خشونت نمادین در سایر مناطق می شود یعنی هر بار که قتل ناموسی در یک منطقه اتفاق افتاده و خبر آن در ابعاد بسیار وسیع منتشر شده، خود زنان سختگیرانەتر رفتار کردەاند. در واقع  شنیدن خبر قتل ناموسی یک نوع خشونت مجدد است و بازنمایی خشونت را به همراه دارد. بسیاری از زنان از ترس اینکه قربانی بعدی نباشند، به همان حلقه ناموس و پذیرش سلطه مردانه تن می دهند. فرهنگ سلطەپذیری تجدید  قوا می یابد و سیستم مردسالار  تقویت می شود.
عامل ششم، عامل مذهبی است. در مورد عامل مذهبی و اسلامی می توان به قرائت های خشونت آمیزی که از مساله ناموس و نظم پذیری زن و جنسیت زن می شود، اشاره کرد. وقتی آمارهای سازمان ملل را نگاه می کنیم، می بینیم که این خشونت ها از غرب و جنوب آسیا تا شمال آفریقا که جوامع اسلامی و مذهبی هستند، گسترش بسیار بیشتری دارد. در واقع در جغرافیای جهانی همین عامل مذهبی و اسلامی به اضافه نکته ای که در مورد مهدورالدم عرض کردم، دخیل هستند. من در عامل اسلامی به این باور ندارم که دین باعث قتل ناموسی می شود، ولی قرائت شخصی خشونت آمیزی که از دین می شود و خودِ کلمه مهدورالدم باعث  شبهە  در قتل می شود.
در یک سیستم اسلامی وقتی قصاصی صورت می گیرد، خونی که ریخته شده با قصاص برای خانواده مقتول جبران می شود، اما در مورد زنان این اتفاق نمی افتد، یعنی قصاصی که حق خانواده مقتول هست را نمی بینیم و این باعث می شود که قاتلین وقتی از مجازات می گریزند و فرار می کنند راه را برای دیگر قاتلان و مردان شکاک باز کنند و حتی به این فکر کنند که می توان  قتل را مرتکب شد و مجازاتی وجود ندارد.  می توان خیلی خلاصه اشارە کرد  که در عامل اسلامی، عدم قصاص باعث می شود که سختگیری و  عامل بازدارنده قصاص  حذف شود و در نتیجه بر آمار قتل ناموسی کماکان اضافه می شود و ما در هیچ سالی شاهد کاهش و سیر نزولی آمار قتل ناموسی نبودەایم .

* معمولا چه مناطقی بیش از سایر مناطق درگیر قتل‌های خانگی هستند؟ آیا می‌شود تقسیم‌بندی کرد؟ 
استان های خوزستان، کردستان، ایلام،کرمانشاه، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان غربی و اردبیل به ترتیب بالاترین آمار قتل های ناموسی را در ایران دارند. تمام این استان ها مولفه های مشترکی دارند از جمله نرخ بالای بیکاری، عدم توسعه همگون، آمار بالای ترک تحصیل دختران، آمار رو به رشد مصرف مواد مخدر، آمار بالای کودک همسری و همچنین محرومیت اقتصادی و وجود بافت روستایی و عشایری در این استانها.

* در طول چند ماه گذشته، برخی مناطق کردنشین ایران با افزایش آمار قتل‌های ناموسی و خانوادگی و همچنین افزایش خودکشی زنان جوان روبه‌رو بوده و رسانه‌های محلی سرشار از اخبار ناخوشایند خشونت خانگی است. علت سرعت گرفتن قتل‌های خانوادگی در یک دوره زمانی خاص در این منطقه چیست و چرا ما یک باره وارد تونلی از تاریکی می‌شویم؟
در مورد مناطق کردنشین مطالب بسیاری می توان گفت، اما به طور مختصر به دو نکته اشاره می کنم، نکته اول اینکه در حال حاضر در جوامع کردستان با نوع خاصی از پدر سالاری جدید (نئوپاترنالیست) رو به رو هستیم. سنت هایی که از گذشته وجود داشته و مبتنی بر حفظ قدرت مردان در خانواده است و ریشه های تاریخی دارد. درپدرسالاری جدید کە نوعی شکل بندی اجتمای است، رابطه پدرانه بین حاکم و مردم که شکل قدرت عمودی  است  از بالا به پایین اعمال می شود و سنتهای جامعه آنها را تقویت می کند. این وضعیت در پدرسالاری جدید نیز با وام گرفتن برخی از نمودهای مدرنیته و دنبای جدید، به نوعی تقویت نیز شده است . هم از منظر مدرنیته و هم از لحاظ سنت پرستی، نه مدرن است و نه سنتی. هم ویژگیهایی از جامعه سنتی در آن است و هم برخی نمودهای جامعه مدرن را دارا است. بین حکمران و توده، بین پدر و فرزند، تنها رابطه عمومی وجود دارد. در هر دو زمینه ، اراده پدری اراده مطلق است که هم در جامعه و هم در خانواده از طریق یک اجتماع مبتنی بر مراسم و تشریفات و اجبار وارد عمل می شود.
دختران و زنانی که امروز دانشگاه می روند و در جامعه حضور دارند و نسل جدیدی از دختران و زنانی که به موبایل و تمامی شبکەهای مجازی دسترسی دارند، در این محیط ها زندگی می کنند می توانند فرم و استایل جدید خانواده و زندگی دیگر زنان را ببینند ، اما در همان حال تحت سلطە قواعد سنتی هستند. در آخر آنچه از ترکیب سنت های به ارث رسیده به اضافه قواعد مدرن حاصل می شود، چیزی است که باز در برآیند کلی مصلحت نظام پدر سالارانه است که مصادره به مطلوب می شود یعنی در جهت حفظ و بقای همان پدر سالاری هایی که از چند صد سال قبل هم بوده، دوباره خشونت تثبیت می شود.

* معتقدید به چه دلایلی بر آمار قتل های ناموسی افزوده می شود؟ 
هنوز در میان صحبت های دخترانی که هنوز ازدواج نکردند و وارد خانواده همسر نشدەاند و یا به دانشگاه رفتنەاند و همچنین زنانی که حتی از لحاظ اقتصادی مستقل هستند و در جامعه حضور دارند، می شنویم کە جایگاه پدر و برادر برایشان یک جایگاه مقدس است. به عبارت دیگر یک نوع تقدسی در جایگاه آنان وجود دارد که باعث می شود تمام قرائت های قبلی که ما در سیستم ناموس داشتیم کماکان در بطن جامعه جاری باشد و به همان نسبت می بینیم که مساله قتل های ناموسی در کردستان پابرجاست و ادامه پیدا می کند مانند نقاط دیگری از ایران که طبق آمارها و گزارشی که ارگان ها و سازمان های مربوطه می دهند در همان جغرافیای ناموس پرستی و قتل مبتنی بر جنسیت یا قتل ناموسی ادامه و جریان دارد.
در مورد اینکه چرا وارد یک تونل تاریک می شویم و بر آمار قتل های ناموسی اضافه می شود، باید به دو نکته اشاره کنم، اول اینکه مفهومی داریم که در جامعه شناسی به کار می رود و به عنوان خود طردی است، در این مورد زن، خود درونی را طرد می کند و در دایره قواعدی که توسط یک سیستم بالاتر برایش  تصویب شده، قرار می گیرد.  با وجود اینکه اجبار بیرونی برای رعایت این قواعد وجود ندارد اما خود زن این قواعد را بە شدت رعایت می کند و بسیاری از آرزوها و خواسته های خود و حتی بسیاری از جنبه های متفاوت جنسیتی و زیستی خود را طرد  و نفی می کند.
بسیاری از دختران و زنان در خانواده های سنتی کردستان به خاطر اینکه بتوانند به حق تحصیل دست پیدا کنند و به دانشگاه بروند، بە خاطر اینکە بتوانند کار کنند از بسیاری از خواسته های خود کوتاه می آیند. بسیاری از زنان ما به خاطر کار کردن و اشتغال و حضوری که قرار است در جامعه داشته باشند، تن به تحقیرها و هتاکی ها و خشونت های  بی شماری در داخل خانواده خود می دهند تا بتوانند در جامعه حضور داشته باشند یا بخواهند نقش مادرانگی یا زنانگی مستقل خود را ایفا کنند. شما تصور کنید وقتی چنین خود طردی وسیعی را داریم انتظار مردان هم بالاتر می رود یعنی به این صورت نیست که خود طردی از طرف زنان اتفاق افتد و در مقابل مردان در یک سطح و مانند دو کفه ترازو قرار بگیرند بلکه ما این خود طردی را بە شکل مداوم می بینیم که از طرف زنان عمیقتر می شود و از طرف مردان انتظار بسیار بالاتر می رود. به عنوان مثال در مورد قتل اخیری که در مهر ماه در کردستان اتفاق افتاد، برادری هر دو خواهر خود را به قتل رساند، خواسته یکی از خواهران تنها ازدواج با پسر مورد علاقه خود بود، این دختر هنوز مرتکب عملی که از لحاظ دید ناموسی گناه یا اشتباه باشد، نشده بود و فقط به پسری علاقه مند شده بود و همین مساله باعث قتل این دختر شد. تصور کنید که خود طردی اتفاق می افتد، ولی از طرف دیگر انتظاری که سیستم ناموس یا قاتل دارد بسیار بیشتر از همان خود طردی است. از یک سو عقب نشینی زنانه و قرار گرفتن در دایره خواسته های مردان و از سوی دیگر عدم دریافت پاسخ مناسب از سوی مردان؛ به همین دلیل است که می بینیم آمارهای قتل های ناموسی بالا می رود و ما در یک نقطه متوقف نمی شویم که فکر کنیم آمار کماکان در جای خود باقی است و یا دلخوش باشیم کە امسال آمار پایین تری نسبت به سال قبل داریم. در حالی که خویشتنداری یا تن سپردن بە قواعد و نُرم های مبتنی بر جنسیت از سوی زنان رعایت می شود، ولی از طرف مقابل(مردان) جوابی دادە نمی شود.

* جامعه یا ترس از حرف مردم در قتل های ناموسی چقدر موثر بوده و هست؟ 
تجربه زیستنی مردان در گروه های مختلف و تعلق خاطر بە انها اتفاق می افتد. این گروه ،افراد همان روستایی هستند که مرد در آن زندگی می کند و یا شامل محل کار، همکاران و دایره بستگان و اقوام می شود. این گروه ها، هم از آن مرد حمایت می کنند و هم بر رفتار مرد ناظر هستند. وقتی گفته های قاتلین بعد از قتل را بررسی می کنیم  می بینیم که در بیشتر موارد قاتل، قتل را به خاطر گروه انجام داده، یعنی قتل را به خاطر جامعه انجام داده و خواسته به این صورت نشان دهد که کماکان مردی غیرتمند است و هیچ نوعی از ننگ و بدنامی را نمی پذیرد و در مقابل یک شخص بیرونی که ناموس دزدی کرده یا گناهی که ممکن است از طرف زن صورت گرفته باشد و به خاطر عملی که ننگ آور بوده و به خاطر مقبولیت اجتماعی، این قتل را انجام می دهد و دست خود را به خون زنی  آغشتە می کند که در بسیاری از موارد از اعضای خانواده خودش است. حس مالکیت بسیار شدیدی که از طرف مردان بر زنان وجود دارد، باعث می شود که این باور نهادینە شود که باید در هر صورتی از این ملک و ناموس دفاع کرد و ارزش مرد در آن گروه اجتماعی، به همین نگهداری و مراقبت از ملک خود است. به همین دلیل است که در قتل های ناموسی برای کسب رضایت از گروه و کسب منزلت و شأن اجتماعی، مرد این قتل را انجام می دهد چون در اینجا زن یک ارزش و کالای ارزشمند است و این ارزش باید در داخل آن ساخت خانواده و اجتماع باقی بماند و هر نوع گریز از این ارزش چه توسط زن اتفاق افتادە باشد ، چه توسط مرد یا عامل بیرونی انجام گرفته باشد، باید بلافاصله  با مجازات پاسخ دادە می شود .عرض کردم در مساله زعفران و در نمونه های دیگر، قاتل این قتل را به خاطر کسب رضایت  گروه و «حرف مردم» انجام می دهد و نکته بسیار مهم این است که بعد از قتل، قاتلین سربلند بیرون می آیند.
به عنوان مثال بارها از سوی مردان یک روستا و حاشیه شهر یا مردانی که شاهد قتل در محلە خود بودەاند یا شنوندە قتل در فاصله نزدیک خود بودەاند ، قاتل مورد تشویق و تمجید  قرار گرفته و قاتل را مردی با غیرت نامیدەاند یا مردی که ننگ را تحمل نکردە و زندگی خود را باختە و یا خود را به جهنم زندان سپرده اما حاضر نبوده که بدنامی و لکه سیاه را تحمل کند. در واقع جامعه سنتی مرد را که مرتکب قتل شده لعن و نفرین نمی کند و طرد اجتماعی اصلاً اتفاق نمی افتد. در حالی که اولین اتفاق برای زنی که حتی در فکر تخطی از سیستم ناموس باشد ،طرد اجتماعی است. این زن دچار انزوا می شود، ولی در مورد مردان مساله کاملاً برعکس است، بعد از قتل این مرد نه تنها از لحاظ اجتماعی طرد نمی شود بلکه منزلت اجتماعی پیدا می کند.

* نمونه ای از این نوع استقبال و تقدیر از مردان و کسب منزلت اجتماعی بعد از قتل را به یاد دارید؟ 
من نکته ای را عرض می کنم که شاید خیلی مرتبط با وضعیت کردستان  ایران نباشد. در طی سالهای کار و تجربە زیستنی من در کردستان عراق که دارای یکی از بالاترین آمارهای قتل ناموسی در خاورمیانه است، مشاهدە کردەام مردانی که مرتکب قتل ناموسی می شوند چطور مورد استقبال دیگران قرار می گیرند.
در یک پروندە حقوقی مردی همسر خود را به قتل رسانده بود، در فقره قتل دوم، همزمان قصد کشتن دو دختر خود را داشت که هر دو زیر ۲۵ سال بودند، این پدر موفق به کشتن یکی از دختران شد و دختر دوم که کوچکتر بود، از ٩ گلوله ای که شلیک شده بود جان سالم بەدر برد و به دست ها و پاها و قسمتی از شانه آسیب شدیدی رسید. وقتی پدر از صحنه قتل گریخت ، پس از مدتی توسط پلیس دستگیر شد. در تمام مدت زندان با او مانند قهرمان رفتار می شد  و این نکته بسیار مهم است که بعد از طی روند قانونی که خیلی کوتاه هم بود و این پدر از زندان آزاد شد، همە افراد فامیل و افراد روستا و بستگان با حلقه های گل به در زندان آمدند و مرد را بر دوش خود گذاشتند و او را به روستا بازگرداندند. دختر دومی که جان سالم به در برده بود از روستا فرار کرد و در یک پناهگاه یا همان خانه امن زنان در اربیل پایتخت کردستان عراق زندگی می کرد؛ این واقعاً عجیب است که قاتل با حلقه گل مورد استقبال قرار می گیرد و مقتول متواری می شود!

 *همانطور که اشاره کردید وقتی قتل های خانوادگی یا قتل های ناموسی را که پیگیری می کنیم بیشتر این قتل ها از جانب پدر یا بردار یا به عبارتی از سوی یک مرد رخ می دهد، قانون آنطور که باید و شاید در مقابل این مردان قاتل می‌ایستد؟  
بیشتر قاتلینی که بعد از قتل ناموسی هویت آنها مشخص می شود، در درجه اول پدر یا همسر هستند و با توجه به بررسی پرونده ها، برادر در جایگاه دوم قرار می گیرد. از لحاظ قانونی می توانیم بگوییم که قبل از وقوع جرم و قتل ناموسی قانون یکسری آزادی های همراه با تسلط در اختیار مردان خانواده قرار دادە و به گونه ای حق و حقوق زن را به مرد واگذار کرده و از راه قانون است که تملک کامل و تسلط مردانه بر زنان تثبیت شده و در واقع همان فاکتور و بُعد قانونی قوت می گیرد. به عنوان مثال در مورد پدر طبق ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی و طبق قانون ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، قاتلی که پدر باشد به خاطر قتل فرزند مجازات نمی شود یعنی اگر هر پدری تحت نام ناموس یا حتی غیر از نام ناموس و به دلایل دیگر منجر به قتل فرزند شود، قصاصی به او تعلق نمی گیرد و این برتری کامل و حق خونی است که از فرزند و اعضای دیگر خانواده به خصوص مادر سلب می شود و تماماً در اختیار پدر قرار می گیرد. از سوی دیگر در مورد پدر ماده های ۱۰۴۱ و ۱۱۸۰ را داریم که این دو ماده حق عقد نکاح قبل از بلوغ را به پدر و درجه بعد به جد پدری می دهد. قانون سرپرستی کامل هر طفل صغیری را تحت قیومیت و کنترل و تسلط و مالکیت پدر قرار می دهد یعنی به طور کامل به خصوص در مورد فرزندان دختر، کلیه حقوق به پدر واگذار می شود. از طرف دیگر قانون مجازات اسلامی وقتی قاتل پدر هست و قصاصی صورت نمی گیرد، به طور کامل ما را در تنگنای قانونی قرار می دهد.
طبق فرهنگ و عرف اجتماعی برادر به نوعی در جایگاه پدر قرار می گیرد و تا پدر وجود داشته باشد، معمولاً قتل ها توسط پدر با مشارکت یا فرمان مستقیم یا به دست خود او انجام می گیرد. با بررسی پرونده های قتل های اخیر مشخص می شود که وقتی پدری وجود ندارد یعنی حضور فیزیکی ندارد یا توان انجام قتل را ندارد، برادر در جایگاه پدر می نشیند و این قتل را مرتکب می شود و به قول خود، مسئولیت زدودن لکه ننگ را برعهده می گیرد.
در مورد قاتل دیگر که شوهر یا شریک زندگی عاطفی و قانونی یک زن است، ماده ۳۰۲ و ماده قانونی که در مورد مهدورالدم است، اشاره مستقیم دارد بە اینکە  شوهر می تواند به خاطر زنا یا شبهه زنا که دیده یا تحت هر نامی که به عنوان یک انگ و برچسب به همسر می زند، می تواند او را از بین ببرد.همچنین  ماده ۱۱۰۸ اشاره می کند که وقتی زنی به هر دلیلی از وظایف زناشویی خود سر باز زند و به اصطلاح تمکین نکند، این زن در زندگی خانوادگی حق گرفتن نفقه ندارد یعنی حتی اختیار زندگی خصوصی و زناشویی هم تحت امر شوهر قرار دارد، معلوم است که چنین قانونی با چنین ماده ای فرمان به مهدورالدم بودن زن هم می دهد.
ما در سه بُعد این مشکل را داریم، یکی مشکلات و تنگناهای قانونی که قبل از وقوع جرم و قتل ناموسی داریم، ماده های قانونی که زن را در تملک مرد قرار می دهد، از بستر و تختخواب شروع می شود تا حق سفر و گرفتن گذرنامه و تمدید پاسپورت و حضانت فرزند و انتخاب محل زندگی و کار کە همە رر بر می گیرد. این قوانین قبل از قتل ناموسی این اختیار را در دایرە قدرت مردانە قرار می دهد. دومین بُعد و سطح ،هنگام وقوع قتل ناموسی است که ماده هایی که بە آنها اشاره شد  راه را برای گریز قانونی و فرار و عدم مجازات مرتکبین قتل ناموسی باز می گذارد. سومین بُعد پسا قتل است؛ بعد از قتل ناموسی با وجود جنازه مقتول، حق خونخواهی و حق شکایت آنچنانی برای مادر و بستگان زن وجود ندارد و بعد از وقوع جرم هیچ ساز و کاری برای جبران خسارات به مادر یا فرزند زن یا بستگان وجود ندارد.
می توانم بگویم این مقتول زن، به گونه ای وارد همان دنیای تاریک و حوزه فراموش شدگان می شود و حتی به قتل او اشاره نمی شود و در مواردی میبینیم کە صورت قربانی متلاشی می شود، زمانی کە آلت قتالە   سنگ است یا سوزاندن جسد زن ، در مواردی که به چاه انداختە می شود یا با گلولە کشتە می شود حتی یک تدفین و خاکسپاری  آبرومند برای  بسیاری از این مقتولین و قربانیان زن برگزار نمی شود و این هم بسیار جای تأسف و درنگ دارد.

* تا به امروز هیچ موردی نبوده که بر خون‌بهای خواهر یا دختر پافشاری کنند؟ 
من می توانم تجربه شخصی و عملی خود را مثال بزنم. شاید سایر همکاران و کنشگران این حوزە  تجربە متفاوتی داشتە باشند.در طول ۱۲ سال تجربه کار در حوزه جامعه مدنی و پژوهش های میدانی و تدریس حقوق بشر، می توانم با جرأت بگویم که نه تنها در کردستان ایران بلکه در کردستان عراق شخصاً هیچ موردی را مشاهده نکردم که قصاص یا مجازات همطراز قتل و جرم قتل ناموسی را برای قاتلان داشته باشیم. ندیدەام  که بر خون بهای خواهر یا دختری پافشاری شود، فقط می توانم به یک عرف یا رسمی اشاره کنم که در برخی از نقاط کردستان جریان دارد به این صورت که مقتول اگر از خانواده پولدار و سرشناسی باشد و اگر شک بر بی گناهی او وجود داشته باشد، برای صلح، در مقابل خون بهای او، مقداری پول گرفته می شود.
این صلح تنها در مورد رخ می دهد که زنی متأهل و شوهر او مرتکب قتل ناموسی شده و زن را به قتل رسانده باشد و ادله کافی برای اثبات نداشته  یا برای از سر راه کنار زدن زن به منظور ازدواج مجدد، قتل را انجام دادە باشد. در اینجا «صلح عشایری» رخ می دهد، این صلح یک نوع صلح عرفی است که مبلغ پولی که مبلغ کلانی هم هست از سوی خانواده قاتل به مقتول داده می شود و خانواده مقتول نیز از خون فرزند و دختر خود می گذرد و شکایت را به مراجع قانونی نمی دهند یا خودشان اقدام به قصاص قاتل نمی کنند.

* آیا شبکه های اجتماعی در این موضوع تاثیر گذار بوده است؟
من با این نظر موافق نیستم چون ورود شبکه های اجتماعی یک تیغ و شمشیر دو لبه است، در بسیاری از جرایمی که اتفاق افتاده و در بسیاری از موارد قتل ناموسی معمولاً قاتل با مشاهده گوشی موبایل مقتول، با دیدن فیلم ها و پیام های صوتی و پیام هایی که میان مقتول و دیگری رد و بدل شده؛ قتل را مرتکب شدە است. ما از یک طرف گسترش شبکه های اجتماعی را داریم و اطلاعات بسیاری کە مبادلە می شود و از سوی دیگر در تمام نقاط ایران، هر سال شاهد رشد و بالا رفتن آمار قتل های ناموسی هستیم. این نشان می دهد که به همان اندازه که این شبکه های اجتماعی توانستند یک روکش و ظاهر مدرن به جامعه القا کنند  به همان اندازه هم تبدیل به یکی از آلات و ادله برای قتل می شوند.
در گذشته برای وقوع جرمی که از منظر مردانه زدودن ناموس یا شکستن حرمت یا یک آبروریزی و ننگ است، مشاهده و شهادت گروهی یا حداقل شهادت دو نفر لازم بود، اما امروز بدون ملزومات و حضور فیزیکی تنها از طریق یک پیام، تلفن، صدای ضبط شده، فیلم و ویدیو اثبات جرم بسیار آسانتر صورت می گیرد و سیستم ناموس دست بە مجازات می زند. پرونده های قتل ها را که نگاه می کنیم، قاتل می گوید که من گوشی همراه و فیلم و صدای ضبط شده اش را دیدم و شنیدم یا خودم به صورت ناشناس و از طریق تلفن همراه به این باور رسیدم که زن یا دخترم مرتکب جرم و بی آبرویی و گناه شده است.
به عنوان مثال در سردشت برادری، خواهر خود را به قتل رساند؛ این برادر به عنوان یک مرد ناشناس از طریق تلفن همراه با خواهر خود ارتباط برقرار کرده بود و خواهر متوجه نشده بود که این پسر، همان برادرش است؛ این رابطه در حدی پیش رفت که قرار بود یکدیگر را ببینند و قبل از دیدار و در واقع زمان کوتاهی قبل از قتل ، خواهر متوجه شده بود که تمام این مدت با برادر خود گفت وگو می کرده است.
به هر ترتیب نظام پدر سالاری جدید، کدهای ناموس پرستی، کد غیرت و تعصب های مردانه و تملک مردانه و نگهدارنده تسلط مردانە به این آسانی ها قابل زدودن نیست ، بلکە  مرتب تقویت می شود و همین کدها پیش زمینه های قتل ناموسی، با ظواهر مدرن و تکنولوژی و ابزارهای مدرن آمیخته و در هم تنیده می شود و آنچه برایند ترکیب این دو است، امری است که مصادره شده و در جهت تثبیت و تقویت بنیادهای مرد سالارانه و پدر سالارانه به کار گرفته می شود. من فکر می کنم که این دو در دو جهت مخالف در حرکت هستند، از یک سو ناموس پرستی تشدید می شود و از سوی دیگر آمار قتل ناموسی اضافه می گردد.

* با توجه به تجربه های متفاوتی که دارید، علاوه بر قتل های ناموسی که امروز زنان و دختران را تهدید می کند، چه خطر دیگری در خانواده ها از سوی نزدیکان برای دختران و زنان خطر آفرین است و به زندگی آنان آسیب وارد می کند؟
از جمله مسایلی که این زنان و دختران با آن رو به رو هستند، تهدید به قتل ناموسی است. در واقع مرد افراد خانواده خود ،دختر و خواهر و بستگان  و همسر خود را تهدید به قتل می کند. بسیاری از زنان در گزارشات و فرم های نظرسنجی و مصاحبه های عمیقی که داشتەایم این مورد را بیان کردەاند کە بارها تهدید به قتل ناموسی شدند و این تهدید یک تهدید کاملاً فیزیکی و بسیار خشن است. یعنی از گذاشتن چاقو زیر گلوی زنان و ایجاد خراش و خونریزی تا کتک زدن به قصد کشت یا حتی حفر کردن قبر در حیاط منزل یا مکان خارج از شهری که زن را در آن قرار می دهند، ولی گِل نمی ریزند و تنها زن را تهدید به قتل می کنند .بنابراین این تهدید به قتلها تنها به صورت لفظی و شفاهی نیست. زنان در حد خشونت های شفاهی هم بارها و بارها تهدید می شوند که اگر خلاف عفت تعریف شده، خلاف مناسبات آبروداری و کدهای سیستم ناموس، کاری توسط آنان انجام شود حتماً با مجازات سروکار خواهند داشت و مجازات شامل مرگ است .یعنی تهدید به قتل ناموسی را هم داریم که بە عنوان یک مکانیسم قدرتمند امنیت روانی و اعتماد به نفس زن را از بین می برد و باعث اضطراب و استرس بسیار شدیدی می شود. به عنوان مثال مادری از همسر معتادش جدا شده بود و دو فرزند داشت، این زن توسط برادر و پدر خود به خارج از شهر بُرده شده بود و روی او نفت ریخته بودند و حتی قسمت هایی از بدن او را آتش زده بودند و سپس او را  به منزل برگردانده بودند. فقط به این دلیل که مراقب عفت خانوادە باشد و در مقابل خواستگاری که قصد ازدواج با این زن را داشت، این واکنش انجام شده بود. با این شکل از خشونت هم مواجه هستیم که برگرفته از همان مقوله پر از ترس و عذاب قتل ناموسی است. سیستم ناموس بە شکل مداوم در حال بازتولید خود و ابداع شکل های مختلف خشونت است.

قتل هایی برای حفظ آبرو!

دیدگاه‌ها  

#1 حمید ت 1398-08-13 20:38
در خیلی از موارد بخاطر ،یک شک و تردید بی دلیل ،این اتفاقات میفتد به هر حال هر کسی که دست به قتل بزند ،باید جوابگو باشد روزی.قتل نهایت پلیدی یک انسان است ،.....در اسلام برا هر جرمی ،کیفر مشخصی تعین شده ،نمیشه کسی را بالاتر از حکم خدا کیفر کرد
نقل قول کردن
#2 اعتمادی 1398-08-15 09:41
همیشه فشار روی زنان است و متاسفانه دولت هیچ حمایتی نمیکند استانهایی که آمار بالای چنین قتلهایی را دارند اکثراً بیکار و فقیرند
نقل قول کردن
#3 سالاروند 1398-08-15 09:50
بدبختی که یکی دوتا نیست. در تمام موارد قربانی اول و آخر زنها هستند زنی که همیرش معتاد است اگر جدا نشود خدا میداند که شوهرش برای پول مواد چکارها که نخواهد کرد! چکار کند؟ دولت چرا جلوی این همه مواد فروش را نمیگیرد؟
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا