همیشه رسم بر این بوده که یک متن یا نوشته عنوان یا تیتر داشته باشد.
تیتر، موضوع نوشته را مشخص میکند اما از آنجایی که حرفهایی را میخواهم بزنم که همه میدانیم... جسارت کرده و تنها به تکرار اکتفا میکنم و عنوانی هم برایش در نظر نمیگیرم پس هر جور که دوست داشتید بخوانیدش ...
حالا اگر بخواهم بدون هر نوع پیشداوری و قضاوت به جامعه حاضر نگاهی واقعبینانه داشته باشیم میبینیم که با کوله باری از مشکلاتی روبرو هستیم که همه منتظریم دیگری بیاید و حلشان کند.
یک مسئول عالیمقام، یک ناجی، یک ازجانگذشته و خلاصه هرکسی که از دید ما آنطرف گود ایستاده و از بالا نظارهگر این مشکلات است؛ اما هیچکدام از ما تاکنون به عمق این موضوع فکر نکردهایم که نقطه شروع؛ خودِ ما هستیم و درست همانجایی که ایستادهایم میتواند آغازگر از بین بردن مشکلات باشد.
از آدابورسوم صحبت کردن و برخوردهای مختلف اجتماعی ما با اطرافیانمان گرفته تا نوع رفتار با شخص خودمان همه و همه میتواند سر منشا بسیاری از معضلات فرهنگی و رفتاری در جامعه حاضر باشد.
در واقع اگر ما قبول کنیم و بپذیریم که هر کدام از ما میتواند در هر جایگاه و مقامی که هست و حتی نیست حلکننده مشکلات حاضر باشد، بسیاری از مسیر را بهراحتی پیش رفته و آرامش به جامعه بازمیگردد.
راه دور نرویم مثلاً در همین بخش آموزش ما همیشه آن را منحصراً وظیفه مدارس یا آموزشگاه و از این دست مؤسسات میدانیم غافل از اینکه همین رفتارهای روزمره هرکدام از ما خودش یک دنیا حرف برای کودکان و اطرافیانمان دارد و بازتاب عمیقی در ساختن جامعه دارد ...
اما اگر این تصور را در خود ایجاد کنیم که هرکسی میتواند یک معلم و یک فرد مفید در جهت آموزش هر آنچه معقول و درست است باشد، اوضاع جور دیگری رقم خواهد خورد.
وقتی ما فکر کنیم که معلومات و دانستههای مستند و مفیدمان میتواند با در اختیار گذاشتن دیگران سودمندتر باشد و نوع رفتار درست ما در دیگران تأثیرگذار و ماندگار باشد و هرکجا که مشکل فرهنگی رخ داد خود را مسئول بدانیم جامعه رنگ و بوی دیگری خواهد گرفت.
این همان دگراندیشی؛ است که کمتر به آن بها دادهایم.
همه میدانیم؛ در جامعه ذهنها مشغول و آشفتهاند، کمتر کسی پیدا میشود برای رفع مشکلات در بعد خرد و کلان اول به خود نگاه کند و سرنخ مشکلات فرهنگی را از سرنخ وجود خود بیرون بکشد و اصلاح را از خود و سپس از اطرافیان شروع کرده و کمکم به جامعه انتقال دهد.
چنانکه میدانید از مهمترین مسائل پیش روی جامعه امروزمان بعد از بحران آب، بیکاری است؛ بعد از بیکاری که به نظر کارشناسان ریشه بسیاری از مشکلات بعدی میباشد و بهتر است در زمینه رفع آن ابتدا مسؤولین و سپس مردم با تلاش و ایجاد مهارت در فرزندان خود زمینه رشد و اشتغال را برای آینده آنها رقم بزنند.
رتبه بعدی به ناامیدی از آینده میرسد که طی تحقیقات انجامشده از بین ۱۰۰ چالش مهم مقام سوم را در ایران دارد؛ سرخوردگی و ناکامی جوانان تحصیلکرده و فاقد مهارت از نبود کار –ازدواج –تفریح مناسب (در جامعهای که بهسختی میتوان شاد زیست) همه اینها مسائل مبتلابهای است که همگی باید هر چه زودتر برای رهایی از آنها دست بکار شویم و هرکس با نگاه کردن به اطراف خود تا جایی که میتواند به حل آنها بپردازد.
اگر همچنان این روند و دور باطل تکرار معضلات جامعه ادامه پیدا کند، تبدیل به جامعهای با افرادی مسخشده و بیگانه با یکدیگر و به دور از هم خواهیم شد و این روند به آیندگان سرایت کرده و روی خوشی نخواهد داشت.
از همین امروز هر کس در هر جا و با هر مقام و جایگاه باید تلاش کند تا به وضع اجتماعی بهبود بخشد و مخصوصاً از ریشه مشکلات فرهنگی که زمینهساز بسیاری از چالشهای گفته شده است شروع کند و ابتدا از خود و سپس اطرافیان خود این اقدام را آغاز کند.
در واقع اگر؛ دگراندیشی؛ سرلوحه کارمان شده و در جهت تغییر اوضاع کنونی با همکاری هم پیش برویم و سرمایه اجتماعی که خود شامل اعتماد ْسلامت نقش ْهمدردی ْدوستی ْو همبستگی و فداکاری است نقطه شروع باشد راه پر پیچ و خم آینده هموار شده و فرهنگ و مشکلات رفتاری و حتی خیلی از مسائل اجتماعی در بستر آرامش، اعتماد و همکاری بهتر حل میشوند ...به امید آیندهای روشن در پرتو دوستی و مهربانی.
عاطفه شرفی/ پژوهشگر و مدرس دانشگاه لرستان
دیدگاهها
رفتارهای رنج سنی(هم سن وسالان) خود را
می پذیرند در دوقرن اخیر با ورود تکنولوژی های نو به جوامع انسانی تاثیر پذیری نسلها از اکابر (برزگان) قوم کمتر کمتر شده تا جای که میتوان گفت نسلها تربیت شده شرایط روز دنیا هستند