برشی از کتاب هنر ظریف بیخیالی (فلسفهای غیرمتعارف برای داشتن یک زندگی خوب) نویسنده مارک مانسون، ترجمه منیژه شیخ جوادی (بهزاد) نشر پیکان
پیشنهاددهنده: امین روشن پور
ارزشهای بیارزش:
مشتی از ارزشهای متداول وجود دارند که بهراستی مسائلی حل نشدنی برای مردم خلق میکنند. بیایید نگاهی سریع به آنها بیندازیم.
کسب لذت عالی است، اما ارزشی احمقانه است اگر اولویت زندگیتان را بر محور آن قرار دهید. از معتاد مواد مخدر بپرسید که نتیجه لذتجوییاش چه بوده است، از مرد خیانتکاری که زندگی و خانوادهاش را متلاشی کرده و کودکانش را از دست داده است، بپرسید که آیا لذتجویی درنهایت به او شادی بخشید؟
لذت خدای کاذب است. تحقیقات نشان میدهند افرادی که انرژی خود را بر لذتهای سطحی متمرکز میسازند، در نهایت، نگرانتر و از نظر عاطفی بیثباتتر و افسردهترند. لذت، سطحیترین شکل رضایت از زندگی است. بهآسانی کسب میشود و بهآسانی از دست میرود.
بااینحال، لذت همان چیزی است که بیستوچهار ساعت و هفت روز هفته در طلبش هستیم. چیزی است که بر آن تمرکز میکنیم و با کمک آن ذهنمان را منحرف و خودمان را کرخت میسازیم. لذت، اگر چه در زندگی ضروری است، به خودی خود کافی نیست.
لذت دلیل شادی نیست، معلول آن است. اگر شما سایر کارها را به درستی انجام دهید (سایر ارزشها و ضوابط)، در این صورت لذت به شکل طبیعی ظاهر میشود که محصولی فرعی است.
بسیاری از افراد ارزش خود را بر اساس پولی که به دست میآوردند و یا اتومبیلی که سوار میشوند و یا سبزی چمن خانهشان نسبت به چمن همسایه میسنجند.
پژوهشها نشان میدهند زمانی که فردی توانست نیازهای اساسی خود را (غذا، مسکن و غیره) تأمین کند، همبستگی میان شادی و موفقیت مادی بهسرعت به صفر میرسد. پس اگر شما گرسنهاید و در خیابانهای هند زندگی میکنید، ده هزار دلار اضافی در سال تأثیر بسزایی در احساس شادی شما خواهد داشت؛ اما اگر در کشوری پیشرفته زندگی مرفهی دارید، این ده هزار دلار اضافی تأثیر چندانی بر احساس شما نخواهند گذاشت. پس خودتان را عذاب میدهید و اضافهکار میکنید، حتی تعطیلات آخر هفته را، عملاً برای هیچچیز.
مشکل دیگر اهمیت دادن به موفقیت مادی، خطر مقدم داشتن آن بر سایر ارزشهاست، مثلاً صداقت، مهر و محبت و اجتناب از خشونت.
زمانی که مردم خود را نه بر اساس رفتارهایشان، بلکه آنچه جمعآوری کردهاند ارزیابی میکنند، در این صورت نهفقط افرادی سطحی، بلکه پست و فرومایهاند.
واقعیت این است افرادی که حرمت نفس خود را بر اساس حقبهجانب بودن خود در هر زمینهای بنا میکنند، مانع از آموختن درسهای مفید از اشتباهاتشان میشوند. آنها توانایی همدلی با دیگران و کسب دیدگاههای نو را ندارند و در قبال اطلاعات مهم و تازه کاملاً بستهاند. البته بهمراتب بهتر است که خود را ناآگاهی فرض کنیم که بسیاری چیزها را نمیداند. این مانع از وابستگی شما به باورهای نادرست میگردد و راه را برای یادگیری و رشد مستمر میگشاید.
کسانی هستند که زندگیشان را بر اساس توانایی مثبت اندیشی خود در هر موردی ارزیابی میکنند. کارتان را ازدستدادهاید؟ عیبی ندارد! این فرصتی است که علایقتان را بجویید. فرزندتان به سرطان گلو مبتلا شده؟ دستکم لازم نیست مخارج دانشگاه او را بپردازید!
اگر چه همواره گفتهاند، همیشه بهجانب آفتاب زندگی بیندیشید، واقعیت این است که گاهی زندگی تحملناپذیر است و سالمترین کاری مه میتوانیم انجام دهید، اعتراف به آن است.
انکار عواطف منفی منتهی به تجربه تجربیات منفی عمیقتر و طولانیتر میشود و در نهایت به اختلال عملکرد عاطفی میانجامد.
مثبت اندیشی دائمی نوعی اجتناب است، نه یکراه حل معتبر برای مسائل زندگی، مسائلی که اگر ارزشها و معیارهای درستی داشته باشند میتوانند شما را برانگیزند.
عواطف منفی از جمله اجزای ضروری سلامتی عاطفیاند. انکار آنها به مفهوم ابدی ساختن آنهاست و نه حلشان.
********************
توضیح: کتاب هنر ظریف بی خیالی (The Subtle Art of Not Giving a F*ck) را معمولاً میتوانید در ردیف کتابهای پرفروش کتابفروشیهای بزرگ جهان ببینید. این کتاب، دومین اثر منتشر شده از مارک منسون (Mark Manson) است.
نخستین کتاب مارک منسون، Models (الگوها) نام دارد که برای مردان نوشته شده و در آن، به شیوههای جذب زنان و مدیریت مراحل نخستین رابطه عاطفی (دوران شکلگیری) پرداخته است (البته ما در ایران او را بیشتر به خاطر کتاب دومش میشناسیم و پس از پرفروش شدن کتاب دومش، کتاب اول هم مورد توجه قرار گرفت و ترجمه شد).
منسون را معمولاً در گروه نویسندگان حوزهی خودیاری (Self-help) طبقهبندی میکنند. کار اصلی او وبلاگ نویسی است و مطالبی هم که در کتابهایش آمده، پیش از انتشار در قالب کتاب، کم و بیش به صورت پراکنده در وبلاگش مطرح کرده است.
دیدگاهها
ممنون بخاطر ایده ی خوب و معرفی کتابهای پرمحتوا.