یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

صبح رفتم مدرسه پسرم علیرضا کتاب‌های درسی‌اش را تحویل بگیرم. کتاب فارسی را که ورق زدم، رفتم به سال 1355 وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم در مدرسه خوارزمی روستای افرینه، همان روستا که در کنارش آبشار زیبایی خودنمایی می‌کند و رودی که زندگی را در روستا جریان داده و می‌رود تا دوردست‌های دور و می‌ریزد به رود کرخه یا جایی که سد دز را چون نگینی مجسم می‌کند در دل دشت‌های خوزستان و یا درختانی را که در مسیر پل‌دختر زندگی می‌بخشد، آبی که نفس‌های درختان انجیر زیودار را تازه می‌کند.
یادش به خیر مدرسه روستا، درختان کاج سر به فلک کشیده و زنگی آهنی، آویخته بر تنه زخمی درخت کاج پیر مدرسه که هنوز اول مهر که می‌آید طنین صدایش مرا به کودکی‌هایم می‌برد.
 یاد آن روزهای قشنگ کودکی می‌افتم تلخ و شیرینی‌های توأمانش. فلک شدن‌های گاه و بی گاهش که گاهی برای شیطنت‌های کودکانه و گاهی برای درس نخواندن نصیبمان می‌شد.
از آن روزهای دور دو خاطره در ذهنم نقش بسته که تا هنوز مرا رها نکرده‌اند. یکی فلک کردنم در کلاس دوم که هنوز وقتی یادم می‌افتد نوک انگشتان کودکی مورمور می‌کند. فلک شدنی با ترکه چوب انار که از چوب درختان باغ پدربزرگ نصیب ما شده بود، باغی که شانه‌به‌شانه مدرسه نمایان بود که دیگر حالا از آن خبری نیست و دیگری خاطره جایزه گرفتن کتاب «ماهی سیاه کوچولو» نوشته صمد بهرنگی که خانم معلم برای تشویق به درس خواندن در کلاس سوم، برایم هدیه گرفته بود؛ هدیه‌ای که سرنوشتم را عوض کرد و تا حالا کتاب یار و همدل روزهای همیشه من است؛ کتابی که آن سال‌ها توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شده بود و همین یاد و خاطره «کانون» را در ذهن من با تصویری قشنگ و زیبا روبرو کرده که این تصویر بعد از چهل سال هنوز زیبایی و قشنگی خود را از دست نداده است.
و حالا من مانده‌ام و تصویر گنگی از آن معلم که مرا فلک کرد و هیچ‌گاه بچه درس‌خوانی نشدم و هنوز وقتی نام ریاضی می‌آید سرم درد می‌گیرد؛ و دیگر تصویر قشنگ و رؤیایی خانم معلم کلاس سومم که کتاب «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگ را به من هدیه داد تا کتاب‌خوان بشوم و همین راهم را نشان داد. راهی که بنویسم و شاعر بشوم و هیچ‌گاه ریاضی را دوست نداشته باشم نه به خاطر کتاب ریاضی بلکه به خاطر معلمی که برای ریاضی مرا فلک کرد.
عبدالرضا شهبازی/ خرم‌آباد

دیدگاه‌ها  

#1 احمد 1395-06-30 23:13
سلام
یک زمانی تنبیه بدنی تنها راه کنترل دانش آموزانـ مدارس بودگ
ولی حالا بخشنامه دادن که تنبیه بدنی ممنوع!!!!!!
دبیر ریاضی ماهم مارو با شاخه درخت تنبیه میکرد
ولی فقط به خاطر اینکه تمرین و تکالیف ریاضی رو انجام نمیدادیم.
واین باعث نشد که ذره ای از علاقه ی من به آقای منوچهری دبیر ریاضیم کم بشه .والان ایشون بازنشسته شده و فکر کنم رفتتن کرمانشاه.
منم الان معلمم.علت ضعف ریاضی دانش آموزان هم عدم همکاری والدین در خصوص رفع مشکل دانش آموزان هست.
نقل قول کردن
#2 رویا 1397-01-14 18:17
به ما کفدستی میزدند وخوب هم بود زیرا برای یادگیری ووادار کردن دانش آموبا ترکه های بید یا انار یکبار حتی بیست تا زد ز وجلوگیری تاز تنبلی و لجبازی لازم بود
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا