با گذری کوتاه به فضای حقیقی و مجازی در برخی استانهای کشور بهخوبی در خواهیم یافت که تعصبات قومی در انتخابات متفاوت همچنان موج میزند. برای ورود به مبحث اصلی لازم میدانم مقدمهای کوتاه، از ساختار غلط عشیره محور در حوزه سیاست کشور با محوریت لرستان را مطرح نماییم.
و اما قبل از شروع لازم میدانم خود را اینگونه معرفی کنم که نسل اندر نسل صاحب ریشهی عشیرهای هستم و یادداشت فعلی هرگز بهمنزله گریز از اصالتم نیست و صرفاً معتقدم فرهنگ عشیرهای را باید زمانی به کار برد که قالب تفکری آن، مرتفعکننده بخشی از مشکلات بستگان و اقوام و همتباران باشد و لاجرم این مهم را در فرهنگ عشیرهای میپسندم و بر آن اذعان دارم و به نگاه برخی کوتهفکران متحجر که در این خصوص معترض هستند و خود را ستارگان برجسته حفظ اصالتهای کذایی میدانند نیز کاری ندارم و در کنارش هر نقد منصفانهای را میپذیرم.
و اما قبل از شروع لازم میدانم خود را اینگونه معرفی کنم که نسل اندر نسل صاحب ریشهی عشیرهای هستم و یادداشت فعلی هرگز بهمنزله گریز از اصالتم نیست و صرفاً معتقدم فرهنگ عشیرهای را باید زمانی به کار برد که قالب تفکری آن، مرتفعکننده بخشی از مشکلات بستگان و اقوام و همتباران باشد و لاجرم این مهم را در فرهنگ عشیرهای میپسندم و بر آن اذعان دارم و به نگاه برخی کوتهفکران متحجر که در این خصوص معترض هستند و خود را ستارگان برجسته حفظ اصالتهای کذایی میدانند نیز کاری ندارم و در کنارش هر نقد منصفانهای را میپذیرم.
و اما اینکه ما در بحث انتخابات بر این ساختار بیپایه تکیه میزنیم همواره آسیبهای فراوانی را برایمان در بر داشته و حالآنکه همه ما اعم از نخبگان فکری و سیاسی گرفته تا سایر طبقات اجتماعی جامعه بهوقت مشاهده تنگناهای فراوان پیشآمده در حوزهی مدیریتی شهر و دیارمان بر این مهم تأکید داریم که اصلیترین عامل عقبماندگی استان همان تکیه زدن بر فرهنگ عشیرهای در انتخابات و مسائلی از این دست میباشد!
متأسفانه ما نیز بهواسطه بروز برخی هیجانات، بالاجبار باید از این ساختار غلط عصر جاهلیت حمایت کنیم و در غیر این صورت با برچسبی به پیشانی، تحت عنوان خائن به ایل و عشیره مواجه خواهیم شد!
پس کجاست آن رسالت قلم که بتازد بر اینگونه تحجر فکری خودبنیانِ زاییدهی عصر جاهلیت؟!�
بهراستی اگر اهلقلم به مقابلهی با این بینش قبل از قرونوسطایی نپردازند چه کسای باید به آگاهسازی افکار عمومی بپردازند؟
مگر غیر از این است که در ادوار گذشته بهواسطه رجوع به همین نوع رفتار عشیره محور نتوانستهایم خواستهها و انتظارات قوم و حتی ایل خود را مطالبه کنیم و همواره با نگاهی تعصبآمیز در صدد بودیم تا بهصرف نگاهی ایلیاتی، شخص منتسب به ایل خود را حمایت کنیم و از هر کوششی هم دریغ نکردهایم و با این استدلال جاهلانه و به دور از منطق که «گَن خوم یا وژم دِ خو مردم بئِترِه_بد خودم از خوب مردم بهتره»
تن به نتایجی نامطلوب دهیم و ندانستیم که شاید نفع ایلوتبار و شهرمان در گروی انتخاب فردی از ایل دیگری باشد! اساساً این ضربالمثل را برای دورانی فرض میکنم که مردم منطقهای یکپارچه حاضرند سرنوشت خود را به تلخی بگذرانند و اما از شخصی صاحبخرد حمایت نکنند و این یعنی غرق شدن در لجنزار تعصبات پوچ و خشک که هیچ عقل سلیمی یارای پذیرش آن را ندارد.
جای درد و تأسف آنجاست که برخی کاندیداهای محترم را میبینم و دیدم که با تأکید بر اصل طایفهگرایی پا به عرصه گذاشته و جای سؤال است که آیا اینها میخواهند داعیهدار و مدافع مردم محروم و مفلوک از مضامین توسعه ملی لرستان باشند؟! و آنان بهزعم خویش اینگونه میپندارند که طایفه رکن اصلی است و من نیز میگویم در شرایط نابهنجار فعلی اینگونه است که آنان میاندیشند و البته این مورد بنا به گسترش بیرویه این فرهنگ غلط در انتخابات بابی در استان لرستان را ایجاد کرده که علیالظاهر عبور از آن گریزناپذیر است و اما بههرحال باید این طوق خطرناک را روزی از گردن برید و از قید تلخیهای آن رهید.
ماندهام آنان که بر این عمل ضد فرهنگی کورکورانه تکیه دارند چه تفاوتی با جاهلان عصرجاهلیت دارند؟! و چقدر ناپسند است برای مایی که دارای مبنای فکری_فرهنگی اصیل ایرانی و مذهب اسلامی هستیم و خود بر این آتش خرمنسوز فرهنگی دامن زنیم و چرا نمیخواهیم از این گودال عمیق برگرفته از تفکر متحجرانه رها شویم؟!
معترفم که این الگوی غلط چنان دست و پای نخبگان را هم بسته که متأسفانه آنان نیز در آن غوطهورند و نمیتوانند از آن نجات یابند و این دگماندیشی محضی است که سالهاست گریبان گیر بیچون و چرا من و ما و شما شده است.
بهراستی به کدامین دلیل آینده فرزندانمان را به مخاطره انداخته و تصور میکنیم اصالتمان در پشت انتخاب غلط هم ایلیاتی امان است؟
ضمن اینکه معتقدم اگر در ایلوتبارمان فردی شایسته باشد باید همه ایلات دیگر نیز برای رهایی از این بینش غلط او را یاری کنند و فرد منتخب نیز خود را فرزند لرستان و ایران قلمداد کند و از سویی بیاییم و گذر از این جهل بنیادین را رسالتی همگانی قلمداد کنیم و عشیره و قوم صرفاً تبلور اصالت و شناسنامهی ماست و نه ملاک عملی در انتخابهایمان…
به قلم کیانوش معمر/ روزنامهنگار و دانشآموخته دکترای علوم سیاسی
دیدگاهها
گرایی و درست وبا دید روشن باشد مطلوب هم هست
شما در شهری مثل اصفهان هم که فارس نشین تلقی
میشود شاهد نسبت گرایی وحتی محله گرایی هستید
اما رشد وپیشرفت اصفهان کجا و استانهای غربی
کشور کجا.