روز چهارشنبه 20 خردادماه آیین نکوداشتی برای استاد رضا سقايي در خرمآباد برگزار ميشود.
به گزارش روابط عمومی انجمن موسیقی لرستان، آیین بزرگداشت و رونمایی از آثار منتشر نشده زنده یاد رضا سقایی اسطوره آواز لرستان به همت انجمن موسیقی و همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان لرستان با حضور فرهنگدوستان و علاقهمندان به موسیقی لرستان روز چهارشنبه بیستم خرداد ساعت 20:30 در تالار شهید آوینی مجتمع فرهنگی هنری ارشاد برگزار میگردد.
در این مراسم برنامههای متنوعی از قبیل رونمایی فیلم مستند زندگینامه استاد سقایی به کارگردانی سیدمحمد سیفزاده، رونمایی از تمبر یادبود، سردیس و صدای ماندگار زاگرس و همچنین برنامههای دیگر همچون اجرای موسیقی، شعرخوانی و ...اجرا میگردد.
رضا سقایی، خواننده شهیر لرستانی، ۲۰ فروردین ۱۳۱۸ در محله پشت بازار خرمآباد به دنیا آمد و در طول زندگی هنری خود همکاری خوبی با «علیاکبر شکارچی»، «مجتبی میرزاده» و «فرج علیپور» داشت. نخستین تصنیف او با زبان لری «او سيل خمار تو» نام داشت.
سقایی بعد از ۱۳۴۴ بسیار معروف شد و به خوانندهای شناخته شده تبدیل شد. از جمله کارهای معروف او «آن نگاه مست تو» است که ابتدا او این تصنیف را خواند و بعدها «عبدالوهاب شهیدی» و «زند وکیل» هم این کار را خواندند. ترانه «دایه دایه» با تنظیم «مجتبی میرزاده» معروفترین اثر خوانده شده توسط او بود که در سال ۱۳۸۶ جزو آثار فاخر و ماندگار ۱۰۰ سال اخیر موسیقی ایران به ثبت رسید.
سقایی در اواخر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در شهر ازنا بر اثر اصابت ترکش یک بمب از ناحیه حنجره مجروح شد و تا پایان عمر به خاطر عوارض آن بیمار بود.
وی در سالهای پایان عمرش سکته مغزی کرد و خواهرش از وی نگهداری میکرد و البته در تمام عمرش ازدواج نکد و مجرد زیست.
رضا سقایی در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۸۹ به دلیل نارسایی تنفسی در پی سکته مغزی در بیمارستان ساسان تهران درگذشت.
پیکر وی در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۸۹ در تهران تشییع و به شهر زادگاهش خرمآباد منتقل شد، در این مراسم تعدادی از هنرمندان و اهالی لرستان و دوستداران این هنرمند شرکت داشتند. جنازه وي پس از تشییع در تهران به خرمآباد منتقل شد و در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۸۹ با شرکت جمعی از مسوولان دولتی خرمآباد و لرستان، مردم، اهالی موسیقی و دوستداران وی تشییع و در قطعه هنرمندان آرامستان صالحين خرمآباد به خاک سپرده شد.
دیدگاهها
روحش شاد ...
آواز و صدای استاد سقایی بی بدیل است و هرگز تکرار نمی شود.
آه مه د آسمو چی کهکشون . . .
.
گر سنگ از اين حديث بنالد عجب مدار