هر اجتماعی برای ادامه حیات و دستیابی به شرایط آرمانی، نیازمند مشارکت فعالانه شهروندان است. مشارکت مبین وضعیتی است که در آن همهی شهروندان صرفنظر از تعلقات قوم مدارانه، علایق و اعتقادات شخصی، متناسب با صلاحیت و توانمندیهایشان در سیاستگذاری، تصمیم سازی و اجرای برنامهها همکاری و همیاری داشته باشند. اینگونه کنشها آگاهانه، اختیاری و عام گرایانه است به این معنی که مشارکتهای ذهنی و عملی، همسو با هنجارهای اجتماعی و در چارچوب ارزشهای حاکم است. از مهمترین مؤلفههای تأثیرگذار بر تحقق مشارکت، اعتماد است. در واقع مشارکت در همهی عرصهها مبتنی بر اعتماد بین شهروندان بوده و بدون وجود آن، مشارکتی شکل نخواهد گرفت.
تاریخ اجتماعی لرستان حاکی از آن است که از دیر باز مشارکت مردم این سرزمین در حوزههای اقتصادی و اجتماعی از عمومیت بیشتری برخوردار بوده است. «گَل دِرو»، «هوله»، «شیرواره»، کمکهای مردمی در سور و سوگ و... تنها نمونههایی از چنین مشارکتهایی است.
یکی از مهمترین بسترهای مشارکت در دنیای امروز نقادی است. نقد بهرهگیری از توان عقلایی جامعه برای حل مسائل و مشکلات احتمالی و بهبود وضعیت موجود است. نقد تیغ تیزی دارد و ظاهراً چنین به نظر میرسد که کسانی در کنج عافیت نشستهاند و نقطهضعفها را برجسته میکنند؛ اما واقعیت این است ازآنجاییکه منتقد خارج از چشمانداز ما به امور مینگرد در بیشتر مواقع میتواند به نقاط کور و تاریک کارمان نور بتاباند.
برخی از نقدها غیرمنصفانه هستند و تنها با هدف تخریب ساخته و پرداخته میشوند اما بیشتر نقدها به نقطهضعفها، ایرادات و کاستیها اشاره دارند. نقد منصفانه به ما میگوید برای بهبود وضعیت موجود چه باید کرد، برنامههای آینده چگونه باید طراحیشده و به چه نحوی به اجرا درآیند. به تجربه ثابت شده است کم نیستند کسانی که هیچگونه نقدی را برنمیتابند. برای نمونه بیایید مدیری را فرض کنیم که نقدپذیر نیست. او در تمام مدت مدیریتش در هیچ جلسه پرسش و پاسخی با حضور کارکنان سازمان خود و یا مردم شرکت نکرده و اجازه برگزاری هیچ جلسه تریبون آزادی را هم نداده است. او همچنین هیچ جلسه مناظرهای با حضور منتقدانش نداشته است. با این وصف باید گفت چنین مدیری نقدپذیر نیست زیرا از اینکه عملکردش در بوته نقد قرار بگیرد وحشت دارد و این وحشت از ناتوانیاش در انجام وظایف روزمرهاش ناشی شده است.
نقد منتقدان لزوماً افکار عمومی را نمایندگی نمیکند با این حال نقدپذیری هنر است زیرا به وسیله آن میتوان عملکرد خود را ارزیابی و با رفع کاستیها به بهبود وضع موجود کمک کرد. هر چند فرد ممکن است در این مسیر در معرض انتقادات مغرضانه قرار بگیرد ولی تشخیص نقد مغرضانه از نقدی منصفانه که در فضایی بیطرف و خنثی طرح میشود سخت نیست و بهترین مرجع این تشخیص جامعه بهحساب میآید.
علی بیرانوند/ سیمره
دیدگاهها