قاتل گفت: به بهانه پیدا کردن گنج و تقسیم آن زوج جوان را فریب دادم و آنها را به بیابانهای اطراف سمنان کشاندم.
به گزارش روزنامه همشهری؛ وقتی به نزدیکی یک چاه به عمق 25 متر رسیدیم، ضربهای به سر مرد جوان زدم و او را به داخل چاه انداختم. سپس همسرش را که قصد فرار داشت به زور به داخل چاه هل دادم و پس از آن از محل فرار کردم.
دست نوشتههای مقتول درباره تقسیم گنج با دوستش، مهمترین سرنخی بود که نقشه مرگبار مرد عتیقهفروش برای قتل زوج جوان را فاش کرد.
وقتی مأموران پلیس خود را به محل جنایت رساندند، ناباورانه متوجه شدند که زن جوان با گذشت 7 روز از سقوط به داخل چاه عمیق زنده است!
اين اتفاق جالب در برنامه شنبهشب 28 تيرماه "ماه عسل" از زبان زني كه در چاه سقوط كرد، نيز عنوان شد.
شامگاه 23 مرداد 1392، خانواده مرد جوانی نزد مأموران پلیس سمنان رفتند و خبر از ناپدید شدن پسرشان و همسر او دادند. آنها به مأموران گفتند که زوج جوان از ساعت 17 برای پیدا کردن گنج، سوار بر یک موتورسیکلت به بیابانهای جنوب سمنان رفتهاند اما با گذشت چند ساعت از رفتن آنها، خبری از این زوج نشده است. موبایلهای هر دوی آنها نیز خاموش است و هر چه تلاش میکنند موفق به برقراری تماس با آنها نمیشوند.
از آنجا که احتمال میرفت زوج جوان قربانی جنایتی خاموش شده باشند، تیمی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ رسولیفر، رئیس پلیس آگاهی استان سمنان وارد عمل شدند و تحقیقات گستردهای برای کشف حقیقت آغاز شد.
مأموران در نخستین اقدام به پرس و جو از بستگان و آشنایان زن و شوهر ناپدیدشده پرداختند. تیم تحقیق زمانی که در تلاش برای بهدست آوردن ردی از این زوج بود، در مغازه مرد جوان با دستنوشتهای مواجه شد که او در محلی مخفی کرده بود.
وی روی کاغذ چیزهایی راجع به پیدا کردن گنج و تقسیم کردن آن با یکی از دوستانش به نام ناصر نوشته بود و با این اطلاعات شکی برای پلیس باقی نماند که زوج جوان قربانی حادثهای شوم شدهاند.
تنها کسی که میتوانست رازگشای این ماجرا باشد، ناصر بود. همان کسی که قرار بود زوج جوان گنج را با او تقسیم کنند. در بررسیهای انجام شده محل زندگی ناصر شناسایی شد و مأموران وی را دستگیر کردند اما مرد جوان ادعا کرد که از سرنوشت زوج جوان بیخبر است و نمیداند چه بلایی سر آنها آمده است.
این مرد مدعی شد که در روزی که آنها ناپدید شدهاند، وی این زوج را ندیده است و چون مدرکی علیه او نبود، وی آزاد شد. آزادی این مرد زیاد طول نکشید. چرا که در ادامه، کارآگاهان به شواهدی دست یافتند که نشان میداد تنها مظنون پرونده به آنها دروغ گفته است و وی در روزی که زوج جوان ناپدید شده بودند، همراه آنها دیده شده است.
در چنین شرایطی، مرد جوان بار دیگر دستگیر شد و بازجویی از او ادامه یافت تا این که وی اطلاعات تازهای در اختیار پلیس قرار داد. او گفت که به دستور فرد دیگری زوج جوان را به قتل رسانده و میداند که اجساد آنها کجاست.
این مرد مدعی شد: به بهانه پیدا کردن گنج و تقسیم آن، زوج جوان را فریب دادم و آنها را به بیابانهای اطراف سمنان کشاندم. وقتی به نزدیکی یک چاه به عمق 25 متر رسیدیم، ضربهای به سر مرد جوان زدم و سپس او را به داخل چاه انداختم. سپس همسرش را که قصد فرار داشت به زور به داخل چاه هل دادم و پس از آن از محل فرار کردم.
با اعترافات این مرد، در حالی که یک هفته از ماجرا گذشته بود، مأموران راهی محلی شدند که چاه عمیق در آنجا بود. در این میان نیروهای آتشنشانی و هلالاحمر نیز به این محل اعزام شدند تا اجساد قربانیان را از داخل چاه بیرون بکشند. وقتی تیمهای عملیاتی به دهانه چاه رسیدند، اتفاق عجیبی افتاد: آنها از اعماق چاه صدای ناله زنی را شنیدند و فهمیدند که او زنده است!
امدادگران آتشنشانی به سرعت دست به کار شدند و با استفاده از تجهیزات ویژه، وارد چاه شده و زن جوان را بیرون کشیدند اما بهروز همسر وی به اثر سقوط و ضربهای که به سرش وارد شده بود، جانش را از دست داده بود.
زن جوان که بهطرز معجزهآسایی پس از 7 روز از مرگ حتمی نجات یافته بود به بیمارستان انتقال یافت و تحت درمان قرار گرفت. او که به سختی میتوانست حرف بزند، گفت که ناصر، وی و شوهرش را به داخل چاه انداخته است.
ناصر نيز به پليس گفت: من از چندي پيش با يوسف و همسرش اختلاف داشتم و براي انتقامجويي نقشهاي طراحي كردم و آنان را به داخل چاه متروكهاي در بيرون شهر انداختم.
وي در ادامه بازجوييها گفت: من به دروغ به بهروز گفتم كه نقشه گنجي دارم و ميخواهم آن را پيدا كنم و نياز به كسي دارم كه مرا همراهي كند و با اصرار موفق شدم نظرش را جلب كنم.
ساعت 4 عصر زنگ زدم و گفتم كه ميخواهم براي يافتن گنج به كوير بروم، سپس از وي خواستم تا ساعت 5 سر قرار حاضر شود و وي نيز با همسرش آمد و به كوير رفتيم، وقتي از موتور پياده شديم من كه از پيش چوبي را تهيه كرده بودم از خورجين موتورم درآوردم و از پشت به سر بهروز زدم، سپس وي را به چاه متروكهاي هل دادم.
همسرش كه داد و فرياد ميكرد را نيز گرفتم و با زور داخل چاه انداختم و براي اين كه هيچ سرنخي از اين ماجرا باقي نماند موتورشان را نيز آنجا انداختم.
با ادعاي هولناك اين مرد، بازپرس جنايي سمنان همراه با تيمهايي از پليس، آتشنشاني، اورژانس و هلال احمر به كوير رفتند و پس از اين كه به محل مورد نظر رسيدند با نالههاي زن جوان كه از چاه شنيده ميشد روبهرو شدند كه در ادامه ماموران آتشنشاني هلال احمر با عملياتي جسورانه به داخل چاه عميق رفتند و موفق به نجات زن جوان شدند.
در ادامه عمليات جسد بيجان بهروز نيز از قعر چاه بيرون كشيده شد كه معاينات پزشكان نشان ميداد وي به خاطر شدت ضربه به سرش به كام مرگ فرو رفته است.
سرهنگ علياكبر سليمانيان، جانشين رئيس پليس استان سمنان در اين باره گفت: عامل جنايت انگيزه خود را از به قتل رساندن مرد جوان و پرتاب وي و همسرش به داخل چاه متروكه انتقامجويي دانسته است كه با اعترافات قاتل و بازسازي صحنه جنايت، پرونده پس از پايان تحقيقات در اختيار بازپرس قتل قرار گرفت.
-----------------------------------------------
اين زن در برنامه ماه عسل عنوان كرد كه بيش از يك هفته در قعر چاه 25 متري، كنار جسد شوهرش، بدون آب و غذا و در تاريكي به سر برده كه با لطف و عنايت پرودرگار متعال پس از اين مدت به كمك نيروهاي آتشنشاني و هلال احمر از قعر اين چاه نجات يافته است.
قابل ذكر است، پرونده متهم اين پرونده با گذشت يك سال در حال سير مراحل قانوني است و به زودي حكم صادره براي ناصر (متهم پرونده) اعلام خواهد شد.
دیدگاهها
آره
هلال احمر هم دروغ میگه
فیلم هم دروغ میگه
پلیس هم دروغ میگه
ناصر هم به دروغ اعتراف کرده
شما درست میگی
بقیه ... میزنند!!
مگر شما فیلم رو ندیدید؟فیلم که دروغ نمیگه.
خبر قضیه توی خبرگزاریهای پارسلا میشه پیدا کرد. امیدوارم وقتی گفتی دروغ محض بوده روزه نبوده باشی
چ
حالا كاش ميگفتي شايد دروغ باشه نه اين قدر مطمئن بگي دروغ محض بود...
چه راحت قضاوت ميكنيم ما آدما
هیچم دروغ نیست
این ها همه دال بر قدرت و اراده خداست که اگه بخواد میتونه هرکاری بکنه
واقعا یه لحظه هم نمیتونم خودمو جای این خانم بذارم
این لینک رو حتماً ببینید
http://tnews.ir/news/C9A816865310.html
این خبر 6/6/92 کار شده که قابل تآمله
داستان خیلی تکان دهنده ای بود ...
من دیگه حرفی ندارم !
_______________________________
يافته: مطلب منتشره نيز بر اساس گزارش روزنامه همشهري در اين خصوص با اصلاحات جديد در يافته منتشر شده است
2- خدارو شکر که حجابش کامل بوده توی چاه و حتی یه شاخ موشه هم بیرون نبوده، بازم خدارو هزار مرتبه شکر بعد از اینکه با گذاشتن شکمش روی خاک تشنگیش رو رفع کرده عقلش رسیده باز لباساش رو بپوشه که ما یه وقت با دیدن کلیپ به گناه نیافتیم.
3- در مورد نامه که شوهرش نوشته در روزنامه همشهری سال گذشته جور دیگه ای نقل شده! به فرض که خانم راست بگه، اگر مرد شک داشت چجوری زنش رو با خودش برده؟
4- کشف گنج مگه وسایل نمی خواد؟ اخه با موتور چرا؟
5- کی واسه پیدا کردن گنج زنش رو با خودش می بره؟؟ اونم با مانتوی روشن؟
6- چقدر خوبه که تمام لحظات یک سال قبل، شامل ادعیه و افکار و عقایدش یادش مونده، آدم گرسنه و ترسیده و با این درد کشنده ...
روز سوم یا چهارم بی آبی، فرد به کوما میره و خواهد مرد. حتی اگه پس از رساندن آب زنده بمونه، صدمات جبران ناپذیری به جسم فرد وارد میشه که ما هیچکدومش رو در خانم ژیلا اعلایی ندیدیم.
کلیپ از چاه بیرون آمدن خانم ژیلا اعلایی و به راحتی حرکت دادن دست ها و چشمان ایشان، خود گواهی بر این مدعاست که احتمالا آب و غذا نه به میزان زیاد، بلکه هر چند اندک درون چاه، به ایشان رسیده است.
مانتو خانم ژیلا اعلایی حتی یک دکمه پاره نیز نداشت و جالب تر اینکه حتی خاکی نبود با وجود آنکه از آن ارتفاع زیاد سقوط کرده اند.
http://chahorah.blogfa.com/
فقط يه كلمه بايد كفت
'لاحول ولا قوه الا بالله العلي العظيم
هيج اراده و قدرتي بالاتر از اراده و قدرت خدا نيست
شما خدا و قدرتشو باور ندارید... امیدوارم خدا خودش همه رو به راه راست هدایت کنه... و برای خانم علایی هم آرزوی بهترین هارو دارم. احسنت بر ایشان
پس شمایی ام که ازاحسان تعریف میکنی ازاقوامشی یا شاید ازعوامل پشت صحنه !
از کجا میدونی الکی حرف میزنی.....معجزه رو قبول نداری ؟
بهتره درس عبرتی بشه برا دیگران تا با وعده های واهی ،راهی ناکجا آباد نشن