حامد امیری که تا ۱۰ سال قبل در رشته قویترین مردان فعالیت میکرد، حالا با وجود مصدومیت شدید توانسته اولین طلای پارالمپیکی خود را جشن بگیرد.
به گزارش "ورزش سه "، پرتابگر ایرانی اهل خرمآباد که در پارالمپیک ریو مدال نقره را به نام خود ثبت کرده بود، حالا و ۹ سال بعد از اتفاق تلخی که مسیر زندگیاش را عوض کرد، توانست بر سکوی قهرمانی پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو بایستد. حامد امیری در اواخر آذر ۱۳۹۱ در مسیر خرمآباد به بروجرد دچار سانحه تصادف و قطع نخاع شد تا از آن پس به جای قویترین مردان در پرتاب نیزه معلولین فعالیت کند.
امیری قبل از قطع نخاع شدن در مسابقه مردان آهنین دارای مقام سوم بود و سال ۹۰ رکورد حمل چمدان و اسکات تعادلی جهان را هم شکست. او بعد از سانحه تصادف خیلی زود با اینکه نمیتوانست دیگر راه برود، کنار آمد و با توجه به قدرت دستهای خود وارد رشتههای پرتابی شد. حالا حامدامیری در ۳۸ سالگی بیش از ۲۰ مدال جهانی و دو مدال پارالمپیک دارد، اما همچنان با انگیزه میخواهد به مسیر خود ادامه دهد.
اما دهمین طلای کاروان ایران در توکیو هم با سختیهای فراوان برای این ورزشکار ایرانی به ثبت رسید. حامدامیری با مصدومیت شدیدی که داشت، تا آستانه خداحافظی هم پیش رفت، اما به شکل اعجاب انگیزی به میدان بازگشت و طلایی شد.
حامدامیری در مصاحبه با خبرنگار "ورزش سه " ماجراهای عجیبی که در ماههای اخیر برای او رخ داده را تشریح کرده است.
2.5 ماه قبل از ورزش خداحافظی کردم!
من مدال نقره پارالمپیک ریو را گرفته بودم و چندین طلای جهانی را در کارنامه داشتم و در این دوره به دنبال مدال طلای پارالمپیک بودم، اما اتفاقاتی در فاصله چند ماه مانده به مسابقات رخ داد که همه چیز را دگرگون کرد. من سه سال است که در اردو هستم و شاید ۶ ماه یک بار خانه میرفتم. متاسفانه در اردوی آخر در لاهیجان پشت بازویم دچار پارگی شد. آنقدر شرایطم بد بود که مصاحبه کردم و گفتم دیگر نمیتوانم ورزش کنم. این قضیه برای ۲. ۵ ماه پیش است.
چند وقت بود وزنه هم دست نگرفته بودم
بعد از چند روز رئیس فدراسیون جانبازان و معلولین، آقای اسبقیان با من صحبت کرد و گفت باید در پارالمپیک شرکت کنی و میدانم که طلا میگیری. او گفت من به تو اعتماد دارم و تو هم به خاطر مردم باید بروی و مسابقه بدهی. هر چقدر هم گفتم که آسیب دیدگیام شدید است، قبول نکرد. باور کنید در این مدت فقط دنبال درمان بودم و حتی وزنه دست نگرفتم و بدنسازی من فقط با یک کش بود. وقتی هم به توکیو رسیدم، استارت لیست من خیلی بد آمد و نفر دومی بودم که در جدول پرداخت میکردم. رقبای قدر من باید بعد از من پرتاب میکردند. به همین خاطر گفتم هر چه دارم باید روز مسابقه و در همان پرتاب اول بگذارم.
گفتم پرتاب میکنم؛ حتی اگر بازویم بازهم پاره شود
خدا شاهد است، زمانی که روی صندلی نشستم، حرفهای خیلیها مثل زیرنویس در مغز من میآمد و میرفت. مادرم هم به من گفته بود که من از تو فقط طلا میخواهم؛ در حالی که خودش چند روز از من پرستاری میکرد و میدید که لیوان آب هم نمیتوانم دستم بگیرم. حتی پزشکان به من گفته بودند تا ۶ ماه نمیتوانی پرتاب کنی. با این حال من که به توکیو رسیده بودم، همه اتفاقات را فراموش کردم و دیگر نمیخواستم به این فکر کنم که نیزه هم نمیتوانستم دست بگیرم. حتی تمام وسایلم را جمع کرده و خانه گذاشته بودم. گفتم در اولین پرتاب هر چه دارم میگذارم که اگر دستم باز هم پاره شد، بهترین عملکردم باشد و مردم هم مرا درک میکنند.
باورم نمیشد که رکورد پارالمپیک رازده باشم
باور کنید وقتی پرتاب اول را انجام دادم، صدای پاره شدن دوباره عضلهام را شنیدم. وقتی نیزه در هوا بود، من به خاطر دردی که داشتم، فریاد زدم و گفتم \"آی دستم\". مربی که پیش من آمد، گفتم فکر میکنم کمتر از ۳۰ متر انداختم و دیگر هم نمیتوانم پرتاب کنم. بعد از چند ثانیه به من گفت ۳۱. ۲۷ متر پرتاب کردی و رکورد پارالمپیک را زدی! دیگر این حرف را که شنیدم، اصلا انگار نه انگار که بازویم پاره شده بود. من با همان پرتاب اول هم طلا میگرفتم، اما ادامه دادم و در پرتاب چهارم بازهم رکورد پارالمپیک را زدم و در نهایت طلا گرفتم.
رقیب آمریکایی را در اینستا بلاک کرده بودم!
پرتاب آخرم را هم انجام ندادم و منتظر حریف آمریکایی بودم که پرتاب کند. با او خیلی کل کل و کری خوانی داشتم. از دو سال قبل او چند بار برای من استوری گذاشت و من هم جواب دادم. بعد از یک مدت هم همدیگر را بلاک کردیم. اصلا با هم ارتباط خوبی نداشتیم. وقتی مدال طلا را گردنم انداختم، شاید ۱۰ درصد خوشحال بودم، اما وقتی جلوی این آمریکایی پرچم ایران را بوسیدم، صددرصد خوشحال شدم. او نفر سوم شد و به قدرت من پی برد.
سال بعد در چین میخواهم سه طلا بگیرم
این پایان کار من نیست. درمان بازویم را از همین جا آغاز کردم و سال بعد در بازیهای آسیایی میخواهم سه طلا بیاورم. اینجا در توکیو هم میتوانستم در رشته پرتاب وزنه هم شرکت کنم، اما انصراف دادم. کمیته ملی پارالمپیک پیشبینی کرده بود که من چهارم میشوم، اما طلا گرفتم و در ۳۸ سالگی همچنان با انگیزه ادامه میدهم.
هر چه در ورزش دارم، از قویترین مردان است
من هر چه دارم از قویترین مردان است. از مرام و معرفت تا قدرت دستانم، همگی برای دورانی است که در قویترین مردان بودم. قویترین مردان ایران واقعا مردان بزرگی هستند که هنوز هم رفقای زیادی از این رشته دارم. من خیلی زود با اتفاقی که برایم رخ داد، کنار آمدم و نخواستم ورزش را رها کنم. حالا هم تا زمانی که توان داشته باشم، برای کشورم مسابقه میدهم و میجنگم.
برخی مسئولان استان ما در خواب هستند
من اهل استان لرستان هستم، اما چه در موقع آمدن من و چه حالا که طلا گرفتم، یک پیام از استاندار دریافت نکردم. امیدوارم این صحبتهای من به گوشش برسد چون توقع من خیلی بیشتر از این هاست.
دیدگاهها