بهروز وثوقیراد را کمتر کسی از جامعه فوتبال كشورمان هست كه نشناسد.
او یک زندگی سراسر هیجان و پر از احساسات کوچک و بزرگ فوتبالی و سینمایی دارد و در اکثر ورزشگاههای کشور سالهاست که به تشویق تیمهای ورزشی میپردازد و همیشه با انگیزه و با شور و حرارت خاصی این حرفه خود را دنبال میکند و از روی علاقهای که دارد با هزینههای شخصی به این شهر و آن شهر میرود اما ظاهراً سختیهای زندگی این روزها تاب تحمل را از او گرفته و ناراحت است.
گذری به زندگی شخصی او زدیم تا متوجه شویم در چه شرایطی در این مسیر گام بر میدارد:
وثوقيراد در ابتدا گفت: متولد 1360 در خرمآباد هستم. 7 خواهر و 2 برادر هستیم. پدرم شغل آزاد دارد. مادرم را از دست دادهام و در این دنیا همه تلاشم برای مادربزرگم است که همیشه دست دعایش به سوی آفریدگار هستی برای موفقیت و سلامتی من است.
بهروز وثوق با ناراحتی در خصوص عدم ادامه تحصیلش به خاطر تنگدستی گفت: به طور شبانه تا اول دبیرستان درس خواندم که به علت مشکلات مالی و نداشتن پشتوانه ترك تحصيل كردم. به خاطر علاقه به دنیای ورزش و سینما وارد این عرصه شدم. به خاطر تأمین منابع و مایحتاج زندگی، در خرمآباد کارگری کردم و تنقلات میفروختم و در تهران در کنار ورزشگاهها ساندویچفروشی میکردم. خوشبختانه امروز توانستم تا حدودی به رؤیاهای خود دست یابم.
وثوقیراد از رابطه جالب با خانواده و پدرش گفت: تعداد برادر و خواهرانم زیاد است. پدرم در خصوص وضعیت تیپ و لباسم از من انتقاد میکند و همیشه در این زمینه اختلاف سلیقه داریم و خواستار تغییر وضعیت ظاهریام میباشد، ولی من عشقم ورزش و بازیگری است و با توان همه تلاشم را به کار خواهم بست تا به آرزوهای بزرگ یعنی بازی در فیلمهای سینمایی در نقشهای اول و تشویق تیمهای ملی ورزشی در میادین داخلی و خارجی برسم.
وی افزود: پدرم به صراحت به من گفت علیرغم این که به حرفم گوش نمیدهی و رفتارت را نمیپسندم اما برايت آرزوي موفقيت دارم چرا كه با تمام مشكلاتي كه داري خوشبختانه از نظر جسماني سالم هستي و روي به كارهاي خلاف نياوردي و از این بابت شکرگزار خداوند هستم.
بهروز در جواب اين سؤال كه عليرغم علاقه زيادي كه به موهايش داشت اما اين روزها آنها را كوتاه كرد هاست گفت: قرار شد مادربزرگم را به مشهد ببرم. برايم شرط گذاشت و شرطش اين بود كه موهايم را كوتاه كنم (با خنده) هر چقدر مقاومت کردم نشد و چون عشقم اين مادربزرگ بود، عليرغم علاقه زياد به موها، آنها را كوتاه كردم و به او گفتم "ننه موها را به عشقت زدم يا علي" و راهي بارگاه آقا امام رضا(ع) شدم و در آنجا نايبالزياره همه مردم خرمآباد و ورزشیها شدم. البته خيليها اين سؤال را از من دارند ولي به عشق مادربزرگ از خير موها گذشتم.
ليدر هيجاني فوتبال كشور از عدم توجه مسوؤلان به او با گلهمندی گفت: براي كمك به آرامش سكوها در ورزش كشور همه سختيها را به جان ميخرم و با هزينه شخصي از اين شهر به آن شهر ميروم ولي متأسفانه از آنجائي كه منبع درآمد و شغل درست حسابي ندارم به شدت در تنگناي مالي قرار دارم. من از همه چيزم مايه ميگذارم ولي از مسوولين استان به خصوص استاندار محترم تقاضا دارم در صورت امكان به اين بنده حقير گوشهي چشمي داشته باشند تا قدرتمندتر از گذشته به ورزش اين شهر و كشور كمك كنم.
وی همچنین در خصوص ازدواجش گفت: قرار شد با یکی اقوامم ازدواج کنم که آنها هم به خاطر کاراکترم (وضعیت ظاهری و کاریام) مخالفت کردند و به همين خاطر از خیر ازدواج گذشتم.
بهروز با اشاره به حضور موقت در دنیای سینما اظهار داشت: تا کنون در چند فیلم سینمایی در نقشهای مختلف بازی کردم که مورد استقبال مسوولین آنها قرار گرفت و اگر مسوولین و کارگردانان سینمای ایران بیشتر به من توجه داشته باشند این توان را دارم که در نقشهای اول فیلمهای بزرگ هم نقشآفرینی کنم.
وثوقی در ادامه با انتقاد از عملکرد صدا و سیمای لرستان افزود: برایم جالب است من در تهران در شبکههای مختلف تلویزیون و رادیو دعوت میشوم و بر بنده منت میگذارند تا بدون ریاحرف دلم را مثل برنامه ماه عسل شبكه 3 به مردم بزنم اما جای تعجب و سوال است که چرا در شبکه افلاک لرستان توجهی به امثال بنده که زحمت میکشیم نمیشود؟! مگر صدا و سیمای لرستان تحت نظر سازمان صداوسیما نیست و نبايد به زواياني مختلف اجتماعي، ورزشي فرهنگي اين استان بپردازد؟ اگر من مشکلی براي انتشار تصويرم داشته باشم پس چرا در شبکههای سراسری کشور دعوت میشوم اما در شهر خودم حتی نمیدانم مدیر این شبکه کیست؟
لیدر معروف فوتبال کشور در پایان با بیان این که آرزویم حضور تيم فوتبال خیبر خرمآباد در لیگ برتر است، اظهار امیدواری کرد استاندار ورزشدوست لرستان این آرزویش را محقق نماید.
بهروز وثوقيراد معروف به كلاهمخملي ليدر تماشاگران در كنار امير قلعهنويي
ليدر باوفاي لرستاني تصوير مرحوم ناصر ميرزايي اسطوره فوتبال لرستان را روي لباس خود حك كرده است
دیدگاهها
____________________
يافته: انصافاً پشتكاري كه ايشان دارد را هيچ كدام از آنها كه شما مايليد با آنها مصاحبه شوند ندارند. آن آقايان منتظرند نازشان را بكشي تا تن به مصاحبه بدهند و يا اصلاً بلد نيستند با رسانههاي مختلف استان رابطه برقرار كنند، اما اين بنده خدا هر روز با تلفنش به اكثر خبرنگاران ورزشي زنگ ميزند و حال آنها را جويا ميشود!