یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

هنوز پانزده سالش تمام شده بود که تصمیم گرفت به جبهه برود. آن روزها زیر 18 سال را اعزام نمی‌کردند راضی کردن خانواده و فرمانده پایگاه بسیج کار راحتی نبود. یک روز به پایگاه بسیج که در نزدیکی پارک صخره‌ای خرم‌آباد قرار داشت رفت و تمام سعی‌اش را کرد که فرمانده را راضی کند که موفق نشد اما او هم چنان بر تصمیمی که گرفته بود مصمم بود و پافشاری می‌کرد وقتی از پایگاه خارج شد با یک مرد مسن رهگذر در آن جا مواجه شد و یک آن، فکری به سرش زد به سمت پیرمرد رفت و با التماس و خواهش از او خواست که به عنوان پدرش به پایگاه برود و مسئولین آن جا را راضی کند.
مرد مسن ابتدا قبول نکرد اما وقتی اصرار پسرک را دید نتوانست در برابرش مقاومت کند اما به او گفت که خودش را به عنوان پدر معرفی نمی‌کند بلکه به عنوان بزرگ‌تر پادرمیانی می‌کند.
پیرمرد به همراه پسرک نزد فرمانده رفتند و او با تعریف و تمجیدهای زیاد و خواهش و تمنا فرمانده را راضی کرد که اسم او را در لیست اعزامی‌های منطقه جنگی بنویسد. ابتدا او را به اندیمشک می‌فرستند و وقتی متوجه می‌شود که تا به حال هیچ‌گونه آموزشی ندیده دوباره به پادگان حمزه خرم‌آباد فرستاده می‌شود تا بعد از 3 ماه آموزش به منطقه اعزام شود.
او در تمام مدتی که در پادگان حمزه سیدالشهدای خرم‌آباد درگیر آموزش است اصلاً به خانه پدری سر نمی‌زند و به دلیل کمبود وسایل ارتباطی هیچ تماسی با خانواده نمی‌گیرد تا این که پدر بعد از یک ماه پرس‌وجو پسر را در پادگان می‌یابد و به دیدن او می‌رود.
وی موسی میردریکوند جانباز 25درصد جنگ تحمیلی و سرهنگ بازنشسته سپاه پاسداران است که سال‌ها مسئول معاونت نیروی انسانی تیپ 57 ابوالفضل (ع) را بر عهده داشته است و عضو شورای فرماندهی تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) بوده است و مدت 40 ماه در جنگ تحمیلی در میدان جنگ خدمت کرده است و 2 سال به‌طور متناوب در مناطق عملیاتی کردستان حضور داشته است.
 



میردریکوند در ادامه به "یافته" می‌گوید: وقتی پدرم به دیدنم آمد خیلی از دستم ناراحت بود و از این که درس و مدرسه را رها کرده‌ام شکایت کرد و گفت دلم می‌خواست درس می‌خواندی و به جایی می‌رسیدی.
وی اظهار کرد: وقتی ناراحتی پدر را دیدم می‌خواستم آرامش کنم گفتم پدر جان هرچه شما بگویی من انجام می‌دهم که پدرم درحالی‌که دانه‌های اشک روی صورتش غلط می‌خورد گفت حالا که تا این جا آماده‌ای تا آخر راه را برو، بی‌غیرتی است که از نیمه‌راه برگردی.
این سرهنگ بازنشسته سپاه پاسداران در عملیات بیت‌المقدس 2 وگردرَش در سال 66 در سن 18 سالگی مجروح شده است.
 او با یادآوری آن روزها می‌گوید: در عملیات بیت‌المقدس 2، برف زیادی روی زمین جمع شده بود و هوا به شدت سرد بود و ما در منطقه کردستان عراق بودیم.
وی می‌افزاید: از زمین و آسمان تیر می‌‌بارید به طوری که هیچ کس از تیر راس نگاه عراقی‌ها در امان نبود در چنین شرایطی مجروح شدم و از پا افتادم، یکی از هم‌رزم‌هایم که از در نظر سن و هم از نظر جثه از من کوچک‌تر بود من را روی دوشش انداخت و به سمت جاده به راه افتاد، هر چه اصرار کردم که مرا رها کن و برو قبول نکرد. او افزود: در بین راه به رودخانه کوچکی رسیدیم وی می‌بایست من و دو اسلحه را بر دوش می‌گرفت و از رودخانه عبور می‌کرد که واقعا کار سختی بود.
میردریکوند ادامه داد: حدود 30 کیلومتر با جاده‌ای که از شهر ماهوت عراق به سمت سلیمانیه می‌رفت فاصله داشتیم که یک تانک که متعلق به لشگر 5نصرمشهد بود، رسیدیم، این تانک فقط افرادی را که مجروح یا شهید شده بودند را سوار می‌کرد، من را بالا انداختند و ما به ناچار آن هم رزم فداکار را در میان آن برف و سرما درخاک عراق رها کردیم و به سمت ایران راه افتادیم.
 
 
به یاد همرزمان
میردریکوند با یادآوری هم‌رزمانش در دوران دفاع مقدس می‌گوید: بهترین روزهای عمرم آن چند سالی بود که در جبهه بودم. او می‌افزاید: با کسانی زندگی می‌کردم که از همه نظر نمونه بودند.
او اظهار می‌کند: برخی فرماندهانمان در شرایطی که هم امکانات داشتند و هم قدرت و می‌توانستند در آن شرایط سخت روزگار را راحت‌تر بگذرانند با حضور در کنار رزمنده‌ها و تلاش شبانه‌روزی هیچ حق خاصی برای خودشان قائل نبودند و از خواب و خوراک‌شان برای راحتی بچه‌ها و نتیجه گرفتن عملیات‌ها می‌گذشتند.
میردریکوند با یادآوری برخی از هم دوره‌ای‌هایش در جبهه از جمله شهید مصطفی میررضایی، احمد قاسم زاده، کرم‌خدا دریکوند، برادران قلائی، محسن میردریکوند و...می‌گوید: یکی از فرماندهانی که هیچ وقت نمی‌توانم اخلاق و فداکاری هایش را فراموش کنم حاج ولی‌اله میرهاشمی است. وی بسیار بااخلاق و با گذشت بود.
این رزمنده دفاع مقدس می‌افزاید: سرهنگ میرهاشمی در دوران جنگ برای خود حق و حقوق خاصی قائل بود نه بعد از جنگ به طوری که در حال حاضر چند فرزند با تحصیلات عالیه بیکار دارد وی در تمام این سال‌ها به خود اجازه نداد که از موقعیتش سواستفاده کند و برای آن‌ها به جایی سفارش کند.
او افزود: در حال حاضر سرهنگ میرهاشمی در مناطق محروم بدون هیچ چشم‌داشتی و جلب توجهی در حال خدمت‌رسانی به مردم عشایر در مناطق محروم است.
 
غیرت بچه‌ها مثال‌زدنی بود
دریکوند می‌گوید: دریک شب که در میدان مین بودیم و تخریب‌چی در حال خنثی کردن مین‌ها، یکی از بچه‌ها روی مین رفت و به شدت مجروح شد اما چون نگهبان عراقی در فاصله 5 تا 6 متری ما حضور داشت و هرگونه صدایی او را متوجه ما می‌کرد باید خیلی حواسمان را جمع می‌کردیم در چنین شرایطی رفیق مجروح‌مان از ما خواست تا چفیه‌اش را در دهانش قرار دهیم تا اگر ناخواسته ناله زد صدایش نگهبان را متوجه ما نکند. او می‌افزاید: این در حالی است که او 13 -14 سال بیشتر نداشت.
 
ادای احترام ژنرال به مجروح جنگی
وی اظهار می‌کند: یکی از دوستانمان به نام آقای قبادی که اهل کوهدشت بود و در جبهه یکی از پاهایش را از دست داده بود می‌گفت برای یک دوره آموزشی که در روسیه برگزار شده بود رفته بودم، در این دوره آموزشی نظامیان زیادی از کشورهای مختلف حضور داشتند، وقتی ژنرال روسی وارد شد و ما همه به او ادای احترام کردیم وی با تک‌تک ما سلام و احوال‌پرسی کرد اما وقتی به من رسید علاوه بر احوال‌پرسی ادای احترام هم کرد که با اعتراض برخی اطرافیان مواجه شد که چرا یک ژنرال به یک سرهنگ کم سن و سال ادای احترام می‌کند؟ که وی پاسخ داد: من برای تمام مجروحان جنگی که جان شان را برای حفظ خاک میهنشان به خطر انداخته اند ارزش و احترام خاصی قائلم.
 
از رفتن پشیمان نیستم
دریکوند معتقد است که شهدا، جانبازان و ایثارگران کسانی هستند که سخت‌ترین شرایط در آن روزگار تحمل کردند، زن و بچه را بدون هیچ حامی و درآمد خاصی، به‌ناچار رها کردند و با سخت‌ترین شرایط و کم‌ترین امکانات در حالی که از داشتن حتی یک لباس گرم و یا غذای مناسب هم محروم بودند ودر بی‌خبری از خانواده، به دلیل نبود وسایل ارتباطی گسترده در جبهه‌ها از جان خود گذشتند تا کشور دست بیگانه نیفتد.
این سرهنگ بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به مشکلات جامعه امروز و برخورد نامناسب با ایثارگران و جانبازان می‌‌گوید: اگر رشادت‌های جوانان کشور در دوران دفاع مقدس نبود در حال حاضر ایران نمی‌توانست با اقتدار در منطقه سخن بگوید و به یکی از ابرقدرت‌های نظامی در دنیا تبدیل شود.
او اظهار می‌کند: در تمام دنیا رزمندگان و ایثارگران و مجروحان جنگی از احترام خاصی برخوردارند و تمام مردم خودشان را مدیون مردانگی آن‌ها می‌دانند.
او اظهار می‌کند: در حال حاضر بسیاری از آن افراد، هنوز در شرایط راحتی زندگی نمی‌کنند و ناچارند بیکاری فرزندان را هم به مشکلات‌شان اضافه کنند.
او می‌گوید: با وجود تلاش‌های بنیاد شهید، جانبازان و ایثارگران، هنوز امکانات و شرایط مناسبی برای خانواده‌های این افراد فراهم نشده است و بسیاری از جانبازان در شرایط سختی به دنبال کارهای درمانی خود هستند این در حالی است که برخی افراد به امکاناتی که برای این افراد و خانواده‌هایشان در نظر گرفته شده اعتراض دارند و ابراز ناراحتی می‌کنند.
دریکوند می‌گوید: من از رفتن به جبهه نه تنها پشیمان نیستم بلکه بهترین خاطرات زندگی من از همان دوران است و او ادامه می‌‌دهد: زندگی در کنار شیرمردانی که نام‌شان در تاریخ به یادگار می‌ماند برای من بزرگ ترین افتخار است.
وی اظهار می‌کند: نه تنها من بلکه بسیاری از دوستانمان در تمام سال های گذشته به خودمان اجازه ندادیم که نام و شان مان برای گرفتن امتیازاتی خاص برای خود و فرزندانمان استفاده کنیم.
 

دیدگاه‌ها  

#1 کیانا پاپی 1400-06-31 09:48
بسیار عالی .انشالله همیشه موفق و سالم و سلامت و تندرست باشید
نقل قول کردن
#2 شهروند 1400-06-31 21:22
باسلام وتشکر از شما خانم دارابی وپایگاه خبری یافته ،که با نوشته های زیبایتان قهرمانان این مرز وبوم رو به ما معرفی ویاد وخاطره شان را در ذهنها ماندگار میکنید که فراموش نکنیم این چنین فداکاریها و...
نقل قول کردن
#3 میر 1400-06-31 21:23
بسیار زیبا وعالی ممنون
نقل قول کردن
#4 موسوی 1400-06-31 21:30
سلام به همگی ماهمه مدیون فداکاری این جوانمردان وایثارگران هستیم خداقوت به همه ایثارگران
نقل قول کردن
#5 خوشگوار 1400-07-01 05:47
زندگی در کنار شیرمردانی که نام‌شان در تاریخ به یادگار می‌ماند برای من بزرگ ترین افتخار است.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا