حــدود یــک مــاه قبــل از انتخابــات شــورای اســامی شــهر و روســتا یــک روز عصــر کــه بــه همــراه یکــی از دوســتان در نزدیکیهای مصلا خرمآبــاد بودیــم، مــردی بــا ظاهــر نامرتــب و بــا لباسهای منــدرس بــه مــا نزدیــک شــد. او بــه مــا گفــت کــه نامــزد شــورای شــهر شــده و از مــا خواســت بــه او رأی دهیــم.
مــا بــه او توجــه نکردیــم و بــا نگاهــی کــه انــگار او را ندیدهایم از کنــارش گذشــتیم و بــه راهمــان ادامــه دادیــم. پــس از اعــلام نتایــج انتخابــات شــورای اســامی شــهر خرمآباد در کمــال شــگفتی نامــی از صنــدوق بیــرون آمــد کــه مشــخصاتش بــه همــان مــرد بــا لباسهای منــدرس ً دیــده بودیــم نزدیــک بــود. کــه مــا قبلاً... بلـه!
ولیالله رسـتمی نـژاد، پرنـده فـروش بــازار خرمآباد بــا ۴۰ هــزار رأی و بــا اختلاف ۲۸ هـزار رأی نسـبت بـه نفـر دوم بهعنوان نفــر نخســت شــورای خرمآباد بــه پارلمــان شــهری ایــن شــهر راه یافــت، تـا بسـیاری از ناظـران سیاسـی را در بهـت و حیـرت فـرو ببـرد.
مـردی بـا تحصیـلات عالیــه و چندیــن مــدرک تحصیلــی در گفتگــوی اختصاصــی بــا روزنامــه پیــام مــا از گذشــته، کارزار انتخاباتــی و آینــده سیاسیاش میگوید.
مـردی بـا تحصیـلات عالیــه و چندیــن مــدرک تحصیلــی در گفتگــوی اختصاصــی بــا روزنامــه پیــام مــا از گذشــته، کارزار انتخاباتــی و آینــده سیاسیاش میگوید.
کمی از گذشـته خود بگویید.
در ابتــدا بایــد بگویــم، مــن دارای چنــد مــدرک تحصیلــی هســتم؛ فوقلیسانس زبــان و کارشناســی ادبیــات فارســی. البتــه بــرای ثبتنام در انتخابــات شــوراها مــدرک کارشناســی ادبیــات فارســی خــود را بــه فرمانــداری ارائه دادم. در ابتــدای انقلاب هفتهای یــک روز بــه منطقــه دوره چگنـی میرفتم و از صبـح تـا شـب بـدون دریافـت دسـتمزد، بـه بچههای آن منطقـه ادبیــات فارســی و زبــان انگلیســی آمــوزش میدادم. حتــی کرایــه رفــت و آمــد خــود را از جیــب میدادم. در ابتــدای انقلاب و سالهای ابتدایـی جنـگ تحمیلـی یک شور و شـعفی بـرای خدمتگـزاری در میـان مـردم وجـود داشـت کـه بـه تنهـا چیـزی کـه توجـه نمیکردیم مسائل مــادی بود. بنابرایــن حاضــر بــودم کــه رنــج ســفر و بیپولی را تحمــل کنــم تــا خدمتــی بــرای بچههای منطقــه خــودم انجــام دهــم.
بـرای امرار معاش وارد بازار شـده و پرنده فروش شدید؟
گذشــته بــرای مــن تمــام شــده و از این کــه وارد بــازار کار شــدم و بــه شــغلم بــه عنــوان پرنــده فــروش هــم افتخــار میکنم. مــن ۶۰ ســال ســن دارم و در ایــن مــدت ســردی و گرمــی زیــادی در زندگــی چشیدهام.امــا آنچــه کــه بیــش از هرچیـزی بـه آن افتخـار میکنم ایـن نکتـه بـوده کـه در میـان مـردم بـوده و بـه مــردم ایــران بخصــوص همشهریهای عزیــزم افتخــار میکنم.
فکر میکنید دلیل انتخاب شـما به عنوان عضو شورا آن هـم با این رأی بالا همین مردمی بودن شماسـت که به آن اشاره کردید؟
بلـه همینطور اسـت. مـردم مـا بـه یـک رشـد فکـری و بلـوغ سیاسـی رسیدهاند. کـه میتوانند خدمتگـزاران واقعـی خـود را بـدون توجـه بـه هزینـه تبلیغاتیشان انتخــاب کننــد. مــردم سالهاست کــه مــرا میشناسند و میدانند کــه مــن اهــل تملــق نیســتم و بــدون کوچکترین تبلیغاتــی وارد صحنــه انتخابــات شــدم. آنها بــا توجــه بــه شــناختی کــه از مــن داشــتند بــه مــن لطــف کردنــد و مــرا بهعنوان خــادم خــود، لایق رأی ارزشمندشــان دانســتند.
یعنی شـما هیچگونه هزینه تبلیغاتی نداشتهاید؟ مثل بنـر و تراکت و تبلیغات محیطی.
خیــر. مــن هیــچ هزینهای بــرای تبلیغاتــم نداشتهام.اصلا" پولــی هــم در بســاط نداشــتم کــه بخواهــم خــرج تبلیغاتــم کنم. مــن بــا تــوکل بــه خــدا و پشــتوانه مــردم وارد انتخابــات شــدم.
بـا توجه به وضعیت مالی که خودتان به آن اشاره کردید، آیـا فکر میکردید بـدون اینکه هزینهای برای انتخابات متحمل شـوید با این رأی بالا انتخاب شـوید؟
بلــه. در واقــع مطمئــن بــودم کــه انتخــاب میشوم. چرا کـه مـردم مـرا میشناسند. همانطور کــه گفتــم مــن سالهاست کــه در میــان مــردم هســتم و میدانستم اگــر زمینهای فراهـم شـود حتماً مـردم بـه کمکم میآیند و مـرا مـورد لطـف و مرحمـت خـود قــرار میدهند. مــن عضــو هیــچ دســته و گــروه سیاســی نیســتم و هیچوقت وارد بازیهای سیاســی نشدهام.مــردم هــم میدانستند کـه مـن بـا سیاسـیون تفـاوت دارم، بــرای همیــن بــا اصــرار آنها بــرای انتخابــات شــورا ثبتنام کــردم.
اشـاره کردید که عضو هیچ دسته و گروه سیاسی نیسـتید. آیا شما بهعنوان یک فـرد تحصیلکرده دارای گرایش سیاسـی خاصی هستید؟ افکار خود را به کدام جناح سیاسـی نزدیک میبینید؟
مــن بــه هیــچ حــزب و دســته و جنــاح خاصــی نزدیکــی فکــری ندارم، چــرا کــه معتقــدم، احــزاب و جناحهای سیاســی هرکـدام بـرای رسـیدن بـه خواستههای خــود و نزدیکانشــان تـلـاش میکنند و دغدغــه مــردم را ندارند. بــرای همیــن مــن بهصورت مســتقل آمدهام و تــا پایــان هــم مســتقل خواهــم بــود. هــدف اصلــی مــن خدمــت بــه مــردم اســت.
درباره برجام چه نظری داری؟
این کــه مــن نســبت بــه موضــوع خاصــی یــک تحلیــل خــاص داشــته باشــم، دایــر بــر ایــن نیســت کــه مــن نســبت بــه جناحــی کــه در آن قضیــه موفــق بــوده احســاس نزدیکــی فکــری میکنم. بــه نظــر مــن برجــام حرکــت مثبتــی بــود کــه توانســت کشــور را از وضعیتــی کــه تــا پیــش از آن بــا آن مواجــه بودیــم نجــات دهــد. برجــام میــوه کالــی اســت و بــرای بــه ثمــر رســیدنش بایــد منتظــر گــذر زمــان باشــیم. امیــدوارم کــه شــرایط کشــور هــر روز بهتــر و بهتــر شــود.
نظرتـان راجع به دوره چهارم شورای شهر در خرمآباد چیسـت؟ به نظرتان موفق بود؟
بــه هر حال نتیجــه انتخابــات نشــان میدهد کــه اقبــال مــردم بــه چــه صورتــی بــوده و عملکــرد شــورای گذشــته در دل همیــن انتخابــات عیــان میشود. شــما ببینیــد از اعضــای دوره چهــارم شــورا تنهــا یــک نفــر در ایــن دوره انتخــاب شــد. این نشــان میدهد کــه مــردم خیلــی از عملکــرد اعضــا راضــی نبودهاند. دلیل حضــور افــرادی مثــل مــن هــم در انتخابــات، همیــن ناکارآمدیهای گذشــته بــوده اســت.
برنامه شـما برای حل مشکلات و معضلات شهری چیست؟
کمــک گرفتــن از نخبــگان و تحصیلکردههای جوان، همچنیـن ایجـاد اتـاق فکـر در شــورا از اولویتهای مــن است. ســعی میکنم آنچــه را کــه در حیطــه وظایــف اعضـای شـورا هسـت را بـه دقـت مطالعـه کنــم و بــر اســاس آن بــه حــل نواقــص موجــود بپــردازم.
خرمآباد با چه معضلاتی روبرو است؟
یکـی از معضلات مهـم در خرمآباد نبـود مکانهای تفریحــی اســت. برنامه مــن ایـن اسـت کـه زمینهای بایـر در سـطح شــهر را شناســایی کنــم و اگــر منطقهای شهربازی نداشـت، برای آنجـا شهربازی ایجــاد کنــم. همچنیــن مبلمــان شــهری مــا وضعیــت مناســبی نــدارد و بایــد آن را بهصورت مــدرن نوســازی کنیــم. مــا بــه عنــوان نهــاد ناظــر بــر عملکــرد شــهرداری بایــد ورودی و خروجــی هزینهها را شناســایی کنیــم و پــس از آن بررســی کنیــم کــه آیــا ایــن ورودی و خروجیها باهـم همخوانـی و مطابقـت دارد یـا خیـر.
در طول انتخابات شیوه تبلیغاتی شـما به چه صورت بود؟ رقبا شـما را جدی میگرفتند؟
مــن بــا یــک بنــر یــک متــر در هفتــاد سانتیمتر در ســطح شــهر میچرخیدم. از هفــت صبــح تــا ۱۱ شــب. به مــردم میگفتم کــه مــن کاندیــدای شــورا شدهام. اگـر شـما مـرا بـه عنـوان خـادم خــود قبــول کنیــد دوســتتان خواهــم داشـت ولـی اگـر بـه مـن رأی هـم ندهیـد بیشــتر دوســتتان دارم. مثــل خارجیها راه میرفتم و میخندیدم. رقبــا در ابتــدا خیلــی مــرا جــدی نمیگرفتند. امــا هرچــه کــه بــه زمــان انتخابــات نزدیــک شــدیم رقبــا احســاس کردنــد کــه ممکــن اســت اقبــال عمومــی نســبت بــه مــن زیــاد شــود. آنجا شــروع بــه تخریــب کردند. میگفتند: فلانی رد صلاحیت شــده، چرا او را مجبــور بــه اســتعفا نمیکنند و یــا بــا یــک بنــر مگــر میتواند عضـو شـورا شـود و... امـا بـه لطـف خـدا و مردمــی کــه مــرا انتخــاب کردنــد در مقابــل ایــن تخریبها مقاومــت کــردم و ســرانجام پیــروز شــدم.
ایـن گفتگوی چهره به چهره با مـردم که در تبلیغات خود داشـتید در مواجهه من با شـما هم شکل گرفت. شما یـک ماه قبل از انتخابات در نزدیکیهای مصلا خرمآباد به من و دوسـتم که آنجا ایسـتاده بودیم نزدیک شـدید و همین عباراتی که الان بیـان کردید را آنجا هم گفتیـد. حقیقتاً آن روز من هم شـما را جدی نگرفتم. چرا که وضعیت ظاهری شـما به تنهـا چیزی که نمیخورد نامزد شـورای شهر بود. چرا در ایام انتخابات سـعی نکردید تغییـری در ظاهر خود به وجود بیاورید؟
شـما حـق دارید. امـا مـردم مـن را با همین ســر و وضــع میشناسند، دلیلی نداشــت بـرای جلـب نظـر مـردم بخواهـم عوامفریبی کنــم. مــن همیــن کــه بــوده هســتم و تــا آخــر هــم همانطور خواهــم بــود؛ اما ظاهر شـما امروز کلی با آن روز تفاوت دارد؟ حالا دیگــر شــما مهمــان مــن هســتید و آدم پیــش مهمــان بایــد آراســته باشــد.
حرف آخر؟
در پایــان بایــد از مــردم نجیــب خرمآباد تشـکر کنـم کـه فرصـت خدمتگـزاری را بــرای اینجانب فراهــم کردهاند و امیــدوارم بــه فضــل خــدا بتوانــم لایق ایـن محبتشـان باشـم، بـه مـردم خـوب و نجیــب کرمــان هــم درود میفرستم.
گفتوگو: علیرضا ابراهیمی
این مطلب در شماره 912 نشریه "پیام ما" کرمان، به تاریخ 7 خردادماه منتشر شده است.
دیدگاهها
و اون عکسشو دیدم و بهش تک رای دادم.
شاید خدا دست منم گرفت...
چند کار اولویت دار که شامل تکمیل بروژه های مث پایانه هتل رودخانه وسط شهر اسفالت افزایش خطوط هوایی نظارت بر سیستم حمل و نقل عمومی
مسئله مهمه اينه كه ايشان تا آخر هستند يا خير خيلي مهمه كه بتواند در ادامه كه كار بسيار سختي است دوام بياورد و راي دهندگان به ايشان را نا اميد نكند بخصوص در مورد شيطنتي كه يكي از دوستان در ديگاه هاي بالا آورده است
از آقاي رستمي انتظار ميردو تا آخرين توان خود در اين راه بماند و شانه خالي نكند حداقل اين يك قول را از ايشان بگيريد
اقای رستمی مشکلات شهر رو بهتر از هر نماینده شورا میدونه چون بیشتر از همه بین مردم و شهر بوده-ایشون به پرنده فروشی افتخار میکنه چون ادم فروشی نکرده- شما هم نمیخاد نگران انتخاب مردم باشی