سال 1397 «عليرضا خورشيدي» اولين فوتباليست لرستاني عضو تيم ملي، سفري به زادگاهش خرمآباد داشت. بر آن شدم مطلب منتشر شده در مورد «اولين مليپوش فوتبال لرستان» را پس از گفتوگو با وي، بازنگري و تكميل كنم.
البته در انتخاب اولين فوتباليست لرستاني عضو تيم ملي، بايد مواردي را مد نظر قرار داد و از جمله اين كه بازيكن مورد نظر اهل اين ديار بوده (از پدر و مادري لرستاني متولد شده باشد) و مدتي نيز در لرستان زندگي كرده باشد؛ در غير اين صورت بايد افرادي نظير همايون بهزادي (1394-1320) يا كامبيز جمالي (1389-1317) را اولين فوتباليستهاي متولد خرمآباد و لرستان ذكر كرد كه دهه 40 موفق به پوشيدن پيراهن تيم ملي فوتبال كشورمان شدند، اما در واقع مرحوم بهزادي به خاطر شغل پدرش كه نظامي بود در خرمآباد به دنيا آمد و پس از مدتي كوتاه نيز خانوادهاش كه اصالتا مازني بودند اين ديار را ترك كردند.
همچنين در مورد كامبيز جمالي نيز تحقيق من براي بومي بودن او به نتيجه نرسيد و موضوع، شايد شبيه همايون بهزادي بود، چرا كه نتوانستم مدركي معتبر از ارتباط نسبي او با جماليهاي ساكن خرمآباد پيدا كنم.
بر اين اساس، ملاك و معيار انتخاب اولين مليپوش را همان اهل پدر و مادري لرستاني بودن و همچنين زاده و باليده شدن در اين ديار بود. لذا دامنهي پژوهش به دو نفر محدود شد: «عليرضا خورشيدي و قاسم طبيبي» كه البته با اندكي تقدم زماني، «علي خورشيدي» در رأس فوتباليستهاي مليپوش لرستاني قرار دارد.
«عليرضا خورشيدي» معروف به «علي خورشيدي»، فرزند مرحوم حاج محمدجواد (1372-1293) و نوهي مرحوم حاج مرتضي خورشيدي (1337-1252) از بزرگان محلهي پشت بازار خرمآباد است كه 12 تير 1330 در محله باغ فيض شهر، واقع در شمال شرقي سبزهميدان ديده بر جهان گشود. علي 2 برادر و 5 خواهر داشت.
بنا بر اظهارات خودش، او و خانواده تا 6 سالگي ساكن باغ فيض بودند و پس از آن به محله زيباي سراب شَوا و خيابان سازمان (معلم) نقل مكان كردند. آنجا بود كه علي علاوه بر شنا و بازي روي سُرسُره سنگي سرچشمه شوا، فوتبال را نيز كنار مرحومان نصرتالله و ناصر ميرزايي و ديگر بچههاي اين محله آغاز كرد.
نيمه دوم سال 1342 خورشيدي همراه خانواده از خرمآباد راهي محله بهشت پايتخت در نزديكي پارك شهر تهران ميشود. آنجاست كه هنر فوتبال او در دوره نوجواني بهتر ديده ميشود. ابتدا در تيم دبيرستان هدف كه وابسته به باشگاه شاهین تهران بود اين رشته را به صورت اصولي زیر نظر مرحوم «پرويز دهداری» ميآموزد و سپس سال 1347 به تیم گارد تهران ميپيوندد و تا سال 1351 در اين تيم ميدرخشد.
نكته جالب توجه در خصوص افتخارات فوتبالي علي خورشيدي اين است كه وي ابتدا سال 1350 به تيم ملي اميد، بعد به تيم ملي بزرگسالان و سپس به تيم ملي جوانان ايران دعوت شد!
اولين حضور او در تيم ملي اميد مربوط به شركت در جام «دوستي» است كه در اين مسابقات همراه تيم ملي اميد پس از تيمهاي زاگلبي لهستان و پاس تهران، در رده سوم ايستادند.
همان سال 1350 همراه تيم ملي بزرگسالان در جام «كوروش كبير» مقابل تيمهاي چكسلواكي و اتريش به ميدان رفت و مقابل اتريش يك گل به ثمر رساند كه داور گل صحيح او را آفسايد اعلام كرد! البته او خاطره تلخ ديگري هم در اين مورد دارد و سال 1351 كه عضو تيم ملي جوانان ايران در مسابقات آسيايي بانكوك بود، مرحله نيمهنهايي گلي وارد دروازهي اسرائيل ميكند كه داور آن را مردود اعلام ميكند تا اسرائيل و كُره فيناليست شوند.
تابستان 1352 به دنبال انحلال تیم گارد، ستارگان این تیم نظير علي خورشيدي، سجاد صادقی، علی سجادی، سهام میرفخرایی و حسن نایبآقا به هُما پیوستند.
البته خورشیدی سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ افسر وظیفه بود و به همین دلیل حضور پررنگی طی این سالها در تیم هما نداشت. اوج درخشش او در هما به آخرین دوره لیگ تخت جمشید باز میگردد که وی با زدن ۱۲ گل یکی از بهترین گلزنان جام بود.
خورشيدي سختكوش، مهرماه ۱۳۵۴ هنگام بازی هما با ابومسلم در برخورد با «مهدی عسگرخانی» بیهوش شد و سه روز در حالت اغماء در بیمارستان ماند!
دنياي فوتبالي علي خورشيدي به هما محدود شد و همراه اين تيم در جام تختجمشيد (ليگ برتر آن زمان فوتبال ايران) يكبار سال 1353 عنوان سوم و يكبار سال 1354 عنوان دوم را كسب كرد.
او طي اين سالها 25 گل براي هما به ثمر رساند، اما در رده ملي، ماجرا فرق داشت و او گاهي به دليل مصدوميت، تورنمنتها و مسابقات مهمي را از دست داد. از آن جمله، جام جهاني 1978 آرژانتين بود كه با وجود نظر مساعد «حشمت مهاجراني» سرمربي تيم ملي روي خورشيدي، به دليل مصدوميت زانوي چپ، علي ترجيح داد ميدان را براي جوانترها خالي كند تا تيم ملي كشورمان در اين مسابقات مهم با توان بيشتري حضور يابد.
خورشيدي در اين خصوص ميگويد: «آن زمان در هر مسابقه اجازه دو تعويض داده ميشد و حشمتخان (مهاجراني) معمولاً يك تعويض را براي مصدوميت احتمالي بازيكنان تا دقايق پاياني كنار ميگذاشت، لذا كسي كه به عنوان بازيكن اصلي وارد ميدان ميشد، ميبايست آمادگي بدني كامل و بالايي برخوردار ميبود. من ترجيح دادم به خاطر مصدوميت كهنه زانوي چپ، باري به تيم ملي در جام جهاني تحميل نكنم.»(1)
يكي از مهمترين گلهاي ملي خورشيدي، تك گل پيروزيبخش او سال 1354 مقابل عراق در دقيقه 66 روي پاس علي پروين است كه باعث راهيابي تيم ملي فوتبال كشورمان به المپيك 1976 مونترال شد. خورشيدي همچنين زنندهي نخستين گل تاريخ فوتبال ايران مقابل كره جنوبي در خاك كره است.
وي طي 7 سال حضور در تيم ملي، 23 بازي انجام داد و 8 گل نيز به ثمر رساند.
از جمله بازيهاي ملي اين گوشِ چپ 173 سانتيمتري كشورمان ميتوان بازي مقابل تيمهاي ملي چكسلواكي، اتريش، هنگكنگ، سوريه، عربستان، لهستان، كوبا، روماني، كويت، برزيل، يمن، چين، عراق، بحرين و كره جنوبي اشاره كرد كه مقابل عربستان، كره جنوبي، عراق، چين و يمن و ... نيز موفق به گلزني شد.
علي خورشيدي در زمينهي تحصيلي نيز موفق بود. او سال 1348 مدرك ديپلم گرفت و سال 1352 پس از اخذ مدرك ليسانس، تابستان 1357 جهت ادامه تحصیل و گرفتن مدرک فوقلیسانس مدیریت بازرگانی عازم آمریکا شد و اينجا پايان زودهنگام او در فوتبال به سن 25 سالگي بود!
هفتم خرداد 1397 علي خورشيدي پس از سالها، دوباره به زادگاهش خرمآباد سفر كرد تا كارهاي اداري لازم براي تعيين تكليف املاك و ارثيه پدري را صورت دهد.
از او دعوت كرديم گفتگويي تلويزيوني در خيابان سازمان (معلم) كه خاطرات كودكي او را زنده ميكرد، داشته باشيم بلكه در آرشيوها براي آيندگان ماندگار شود.
خورشيدي كه البته مردادماه 1392 به خاطر شركت در مراسم درگذشت مادرش (مرحومه زهرا بروجردي) به بروجرد سفري كوتاه داشت، در گفتوگو با ما عنوان كرد كه 47 سال از آخرين حضورش در «خرمآباد» ميگذرد!
وي اظهار داشت: «سال 1350 كه پدرم بيمار بود، يك روز به خرمآباد آمدم و پس از آن، ديگر امكان حضور در زادگاهم تا كنون (سال 1397) ميسر نشد!»
وي كه هنوز لُري صحبت كردن را كامل فراموش نكرده، كنار نهر سراب شَوا چند كلمهاي لري بر زبان ميآورد كه همين چند كلمه باعث ميشود لبخند بر لبان اطرافيان نقش بندد.
«علي خورشيدي» از آن خرمآباديهايي است كه همواره به زادگاهش عشق ميورزد حتي اگر سالها از آن دور باشد. گواه اين مدعا، مصاحبههايي است كه از او در دوران اوج فوتبال طي دهه 50 در نشريات معتبر كيهان ورزشي و دنياي ورزش به جاي مانده كه در آنها از او با عناويني همچون «توپچي شهر بيپيادهرو (خرمآباد)»، «توپچي خرمآباد» و «مرد بزرگ خرمآباد» ياد شده است.
خورشيدي كه روزگاري چون خورشيد در آسمان هُما و تيم ملي فوتبال ايران با شناسنامه خرمآبادي ميدرخشيد، شايد آخرين سفرش را سال 1397 به خرمآباد انجام داد. او كه در طول زندگي همسري اختيار نكرده، اكنون نيز در آمريكا روزگار ميگذراند اما با پيشانيبند اولين مليپوش فوتبال خرمآباد و لرستان ...
پينويس:
(1) اين مصدوميت كُهنه هنوز هم گاهي علي خورشيدي رنج ميدهد. وقتي همراه او عصر روز هفتم خرداد 1397 به مجتمع بام خرمآباد رفتيم، شيب زياد قسمت انتهايي مسير باعث تشديد درد زانوي چپ آقاي خورشيدي ميشد، اما ايشان مثل دوران فوتبالياش، غيرتمندانه همپاي ما تا منطقه پرچم مجتمع پياده بالا آمد!
رضا جایدری / پایگاه خبری یافته
رضا جایدری / پایگاه خبری یافته
دیدگاهها