در شرایطی کودکانی که کمتر از 15 سال سن دارند بدون سرپرست در خیابانها رها میشوند و پرسه زدنشان برای کسب درآمد، به چشم کسی نمیآید که هیچ فرد و نهادِ مسئولی خود را دراین باره متولی نمیداند و تلاشی برای حل این مشکل نمیکند.
وجود بیش از 600 کودک کار در لرستان و زندگی سخت و آیندهای نهچندان روشن در مقابل آنها، حکایت بیعدالتی و بیتوجهی به قشری است که آسیبپذیر نام گرفتهاند و تا ابد باید یدککش این عنوان باشند.
بنا به آمار ارائهشده توسط سازمان بهزیستی لرستان، 88 درصد از این کودکان از خانوادههای فقیر هستند و 31 درصدشان سابقه ترک تحصیل دارند.
آن چه در مورد این بچهها مشترک است فقر و نبود پشتیبان برای خود و خانوادههایشان است بیشتر این بچهها بد سرپرست یا بیسرپرست هستند و ناچارند برای تأمین زندگیشان کار کنند.
بچههای کار، کودکانی هستند که بهسختی از این دوران زندگیشان عبور میکنند و به سبب تمام محرومیتهایی که در این دوران تجربه میکنند بهطورمعمول نمیتوانند آینده خوبی داشته باشند.
حمایت از کودکان بد سرپرست و بیسرپرست و تأمین زندگیشان از جمله وظایف بهزیستی است و دولت هر ساله بودجهای برای این افراد در نظر میگیرد این در حالی است که وقتی از کودکان کار در موردحمایت بهزیستی از آنها میپرسیم فقط میخندند.
وظیفه شهرداری جمعآوری آنهاست
معاون خدمات شهری شهرداری خرمآباد در این باره به خبرنگار یافته میگوید: تنها وظیفه شهرداری در خصوص کودکان کار، جمعآوری آنها از خیابانها و تحویل آنها به بهزیستی است. علی محمدخانی ادامه میدهد: متأسفانه وقتی هنوز زمان زیادی از تحویل این کودکان به بهزیستی نگذشته دوباره شاهد حضور این افراد در خیابانها هستیم.
این در حالی است که با توجه به برنامه ششم توسعه یکی از وظایف شهرداری تأمین جا و تجهیزات برای این افراد است. سازمانهایی از جمله شهرداری، بهزیستی، هلالاحمر و اداره کار و رفاه اجتماعی در قبال این کودکان مسئولاند.
وی اظهار میکند: فعالیت برخی از این کودکان هدایت شده است و وظیفه دستگاههای ذیربط است که در این زمینه وارد عمل شوند.
محمدخانی در مورد ساماندهی این افراد برای انجام کار اقتصادی ناممکن میداند و میگوید: همکاری از جانب بچههای کار در این باره وجود ندارد.
مردم به دنبال حل این مشکلاند
دیدن روزانه این کودکان در مراکز شهر به مشکلی جدی برای برخی از همشهریانمان بهخصوص کاسبها شده است. به طوری که جمعی از مغازهداران چهارراه فرهنگ خرمآباد با جمعآوری طوماری مبنی بر لزوم جمعآوری این بچهها و ساماندهی هرچه سریعتر آنها، قصد دارند به طور مستقیم از مسئولین مربوطه بخواهند که در این باره چارهای بیاندیشند.
یکی از معترضین در این چهارراه، بنگاه معاملات ملکی دارد و سالهاست که در این منطقه کاسبی میکند. وی در این باره به خبرنگار همشهری میگوید: کار کردن بچهها سر چهارراهها کاملاً سازمانیافته است بهطوریکه سالهاست بچههایی که در چهارراه فرهنگ کار میکنند ثابتاند و تغییر محسوسی در آنها دیده نمیشود.
مهدی طولابی اظهار میکند: این بچهها در ابتدا کم سن و سال بودند و دیدن وضعیت اسفبارشان، برایمان بسیار سخت بود اما حالا که چند سالی از حضورشان در خیابان تا پاسی از شب میگذرد و سن شان بالاتر رفته، به تهدیدی جدی برای امنیت و سلامت جامعه تبدیل شدهاند به طوری که برخی از آنان، با خود چاقو دارند و از بر زبان آوردن هرگونه فحش و ناسزا هیچ ابایی ندارند و در دعواهایشان چاقوکشی میکنند.
وی معتقد است استفاده از سلاح سرد برای بچههایی که در سن کودکی و نوجوانی هیچ آموزشی برای کنترل خشمشان ندیدهاند و هیچ ملجائی برای فرار از زورگویی ندارند میتواند بسیار خطرناک باشد و موجب نابودی آینده خود و خانوادهشان شود.
این شهروند خرمآبادی از نبود امنیت برای نوامیس مردم حرف به میان میآورد و میگوید: چندی پیش یکی از این بچهها با دنبال کردن یک خانم و کشیدن چادرش او را مجبور به خرید آدامس کرد.
بچههای کار میترسند
وجود افرادی که با سوءاستفاده از این بچهها به دنبال کسب درآمد برای خودشان هستند و پنهان ماندن این مهم از مسئولان گناهی نابخشودنی است و توقع دستگیری از این بچهها در شرایطی که در برابر چشم همگان مورد ظلم واقع میشوند یک شوخی تلخ است.
کودکانی که به جبر زمانه تن دادهاند و با گامهایی نهچندان محکم در خیابانها پرسه میزنند و برای بهتر شدن زندگیشان تلاش میکنند ناچارند رضایت افراد مفتخوری که بهناحق سرقفلی خیابان را از آن خود میدانند و به آنها زور میگویند را به دست آورند تا این آب راهه کوچک زندگی خود و خانوادهشان قطع نشود و کسی چه میداند که رضایت طلبی این افراد با چه درخواستهایی همراه است!
گفتگو با این بچهها و در جریان حال و روزشان قرار گرفتن بسیار دشوار است چرا که به سبب تجربهشان در سالهایی که بر سر چهارراهها کاسبی کردهاند و بیش از هرکسی با افراد مختلف برخورد داشتهاند، حاضر نیستند در مورد خودشان و کسبوکارشان با کسی همصحبت شوند.
یکی از آنها که خودش را معرفی نمیکند در مورد سازمانیافته بودن کارشان میگوید: در این جا هرکس برای خودش کار میکند و هیچکس نمیتواند ما را به کاری مجبور کند. وی میافزاید: ما هم کار میکنیم و هم درس میخوانیم و اجازه نمیدهیم کسی ما را آزار دهد.
دیگری معتقد است که مردم رفتار مناسبی با آنها ندارند و هر توهینی که بخواهند بارشان میکند. وی در پاسخ سؤال خبرنگار یافته مبنی بر وجود افرادی سلطهجو در کارشان و زور گفتن به آنها میگوید: فقط یکی از دوستانمان درگیر این مشکل است و هر روز پولهایش را به زور از او میگیرند. وی بلافاصله از گفتهاش پشیمان میشود از من میخواهد که این موضوع را نشنیده بگیرم.
یکی دیگر از کاسبان چهارراه فرهنگ که نمیخواهد نامی از او برده شود در این باره به خبرنگار یافته میگوید: افرادی در مواقعی که خیابان خلوت است به سراغ این بچهها میآیند و با آنها به حسابوکتاب میپردازند. او اظهار میکند: گاهی آخر شب ماشینی میآید و همه آنها را با خودش میبرد.
سلمان کریمیان معاون آسیبهای اجتماعی اداره کل بهزیستی لرستان در این باره به خبرنگار یافته میگوید: با توجه به گزارشهای مردمی مبنی بر افرادی ناظر بر وضعیت کودکان کار، مراتب را به پلیس امنیت اخلاقی رساندیم که پس از بررسیهای لازم در این باره، معلوم شد خوشبختانه هیچ باند سازمانیافتهای در این باره در استان وجود ندارد.
پرداخت کمکهزینه 108 هزارتومانی به کودکان کار
وی ادامه داد: در سال گذشته 520 و سال جاری 103 کودک کار در لرستان شناسایی شده است. کریمیان افزود: سازمان بهزیستی سعی دارد با حمایت از این افراد، از حضور آنها در خیابان جلوگیری کند.
او میگوید: پرداخت کمکهزینهای به مبلغ 108 هزار تومان به هر نفر از اعضای خانوادههای آنها، پرداخت هزینه درمان و پرداخت تسهیلات اشتغال به کسانی که مهارتی دارند از جمله اقدامات این سازمان است.
این مقام مسئول بیان میکند: کمکهزینه مسکن به کسانی که در این باره مشکل دارند نیز پرداخت میشود.
آنچه که از حال و روز این بچهها برمیآید این است که کار شبانهروزشان نهتنها نیاز خود و خانوادهشان را برآورده نمیکند بلکه به سبب تنهایی و نبود حامی، مجبورند با هر کس و ناکسی وارد مذاکره شوند و با پرسه زدن در بستر خیابان، بسترساز اتفاقات ناگواری در آینده مبهم خود باشند و در این بین دستگاههایی که بهنوعی میتوانند راه گشا باشند با اعلام آمار و ارقام و وعده و وعید، دست روی دست میگذارند و نظارهگر به تباهی رفتن بچههای سرزمینمان هستند.
فاطمه دارابی/ یافته- خرمآباد
دیدگاهها
؟؟؟بنزین و بگم ،گوجه را بگم ....؟
اختلاس بگم ....؟داماد و بگم ،پسر عمع را بگم ،برادر و بدم ،دختر و بگم ...؟
شعر شاعر به چند زبان ترجمه شد *
کارگردان جایزه ها را درو کرد *
و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند
کودکی که بهترین سوژه شد .. !
ممنون ا مطلب ارزنده تون.