در سال 1352 تعدادی نوجوان و جوان دور هم گرد آمدند و یک گروه تئاتری تشکیل دادند.
دوستانی صمیمی که مدام کتاب میخواندند، سینما میرفتند، تئاتر بازی میکردند و عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان خرمآباد بودند.
بعدها تعدادی از این جوانان جذب مرکز آموزش تئاتر فرهنگ و هنر شدند.
محمد قاسمی یکی از اعضای این گروه میگوید: در همسایگی ما در محله پشت بازار دوستی داشتم به اسم رمضان گلپیرا که نوازنده نی بود و اوایل جنگ به شهادت رسید. توسط شهید گلپیرا به مرکز آموزش تئاتر فرهنگ و هنر معرفی شدم و مدت شش ماه زیر نظر مهندس همایون ایرانپوی (اولین کارشناس تئاتر اعزامی از تهران) آموزش تئاتر دیدم.
مرحوم ایرانپوی که خود گوینده رادیو سراسری بود و صدای زیبایی داشت اول «بیصدا» بازی کردن را به ما آموخت.
او میگفت: تا حالا موش و گربه بازی کردهاید؟
تا حالا مسواک زدهاید؟ چند با صورتتان را شستهاید؟ چند بار کفشهایتان را واکس زدهاید؟
میگفت: همه این کارها شکل سادهای از بازیگریاند؛ و آنجا بود که ما با واژه «پانتومیم» که یکی از سادهترین شکلهای بازیگری است آشنا شدیم.
در آن اتاق تاریک مرکز آموزش تئاتر او به ما یاد داد که چطور بیصدا بازی کنیم و کلامی بر زبان نیاوریم.
بعد از آموزش تئاتر، نمایشنامه «بز زنگوله پا» را برای کودکان و چند ماه بعد نمایش «معجزه سیب» را برای نوجوانان و نمایشنامه «بامها و زیر بامها» را برای بزرگسالان در کانون پرورش فکری کارگردانی کردم.
در همان سالها نمایشنامه بز زنگوله پا، خروس زری پیرهن پری را برای برنامه کودک رادیو خرمآباد تنظیم و کارگردانی کردم؛ و این اولین نمایشنامه رادیویی است که برای کودکان در صدای مرکز لرستان تولید و پخش شد.
پیوند سه گروه از نوجوانان کانون پرورش فکری، جوانان و نوجوانان اداره فرهنگ و هنر و گروه کودک رادیو، پیوند خوب و مبارکی شد که نتیجهاش کارهای زیادی برای کودکان شد.
خیلی از این نوجوانان و جوانان در همان سالها یک دوره آموزش فیلمسازی زیر نظر استاد ابوالفضل رازانی دیدند.
رازانی یک کارگاه آموزش فیلمسازی (روبروی درب جنوبی قلعه، اداره پست و جنب گاراژ مسافربری) تشکیل دادند و جوانان زیادی را با هنر سینما آشنا کردند.
رازانی تصمیم گرفت روزهای جمعه ساعت 2 بعدازظهر بهجای فیلمهای هندی و فارسی، آثار برجسته سینمای جهان را به نمایش بگذارد.
دوازده مرد خبیث، بن هور، اتللو، ریچارد سوم، شاه لیر، مکبث، بینوایان و ...
از جمله این فیلمها بود که در سینما استقلال (آزیتا سابق) جنب پارک شهر به نمایش در آمد.
محمد قاسمی یکی از شاگردان آقای رازانی میگوید: رازانی فیلمها را از تهران اجاره میکرد و با اتوبوس به خرمآباد میفرستاد و یکی از اعضای گروه به گاراژ میرفت و فیلمها را تحویل میگرفت و فوراً به آپاراتخانه سینما آزیتا تحویل میداد.
اوایل از این فیلمها خوب استقبال نشد. هفتههای اول ایشان ضرر میکردند. خوشبختانه در هفتههای بعد فیلمها مورد استقبال جوانان شهر خرمآباد واقع شد و مدیریت سینما روزهای پنجشنبه هم یک سانس به سانس ها اضافه کرد تا جبران ضرر و زیان بشود.
فروشندگی بلیت، کنترل، راهنمایی داخل سالن و سرکشی به عهده اعضای گروه بود. بچههای گروه برای این کارها دستمزدی نمیگرفتند.
گروه تئاتر کودک که یکی از گروههای منسجم در اداره فرهنگ و هنر بود توانست اولین فستیوال تئاتر برای کودکان را در سال 1353 با چند نمایش در سالن تابستانی مرکز آموزش در نزدیکی چهارراه بانک ملی برگزار کند.
این اولین بار بود که چهار نمایش، به نامهای «توکایی در قفس» بر اساس قصهای از نیما یوشیج، «حسنک کجایی» بر اساس قصهای از محمد پرنیان، «پریا» (احمد شاملو) و «کار و تفریح» (نمایشی از الینور لیز) در یک محل برای مخاطبان کودک در لرستان به روی صحنه میرفت.
در این نمایشها محمود حمزه لویی، کامران پیامانی، سیاوش دالوند، فریدون کشی پور، احمد حسامی، احمد فخارپور، سعید شریفیان، فریبا و فرانک مسعودی، نظام شریفیان و ... حضور داشتند.
کارگردان این نمایشها میگوید برای کودکان خرمآبادی که از دبستانها میآمدند جالب بود که همزمان چهار نمایش به روی صحنه میرود.
قاسمی میگوید: با توجه به کمبود جا و تعداد صندلیهای موجود، در سالن تابستانی خوشبختانه این نمایشها مورد استقبال واقع شد و همین باعث شد تا اداره فرهنگ و هنر سالن کوچکی در مرکز آموزش موسیقی واقع در خیابان فرهنگ در اختیار این گروه قرار دهد. به این ترتیب دو نمایش دیگر به نامهای «آرزو» نوشته قدسی قاضی نور و «قهرمان» نوشته تقی کیارستمی در ماههای بعد به روی صحنه برود. این گروه نمایشنامه «قفل» نوشته قدرت اله دلاوری را در مجتمع فرهنگی دانشآموزی رامسر به روی صحنه برد.
گروه کودک کارهای دیگری مثل «بیستسؤالی» به کارگردانی فریدون کشی پور، «کرم درخت سیب» به کارگردانی محمود حمزه لویی و «سگها و بچهها» به کارگردانی محمود حمزه لویی را به روی صحنه برد.
این گروه در اسفند 1355 نمایشنامه «باغ آرزوها» نوشته پرویز بشردوست با بازی حمزه لویی، کشی پور، حسامی، پیامانی، دالوند را در سالن پیشآهنگی در خیابان فرهنگ به روی صحنه برد.
در بروشور این نمایش آمده است: باغ آرزوها درونمایهای است از زندگی آدمها که چون کرمهای ابریشم از پیله برمیخیزند، پروانه میشوند و بر شمع دروغین که آرزوهای آنهاست میسوزند.
سال 1356 نمایش مهمانهای ناخوانده بر اساس قصهای از فریده فرجام در مرکز آموزش موسیقی توسط این گروه به روی صحنه رفت. این نمایش اولین نمایش موزیکال بود که بهصورت استریو با کیفیتی مناسب برای خردسالان ضبط شد و در مدارس و مهدهای کودک اجرا شد.
اداره آموزش و پرورش از اجرای این نمایش در بعضی از دبستانهای خرمآباد استقبال کرد و همکاری خوبی با گروه کودک اداره فرهنگ و هنر داشت. ماهها بعد این نمایش در رادیو خرمآباد نیز تولید و پخش شد.
در فروردین 1357 نمایشنامه «ماه و پلنگ» نوشته بیژن مفید توسط این گروه به اجرا در آمد. حمزه لویی در نقش پلنگ و مهری عطایی در نقش ماه در کنار کشی پور، محمد یگانه، شریفیان، فخارپور و خانم کاظمی حضور داشتند.
حجت اله کسراییان پوستر زیبایی برای این نمایش خلق کرد.
اسفند 1357 نمایشنامه ماهی سیاه کوچولو، اثر صمد بهرنگی در خرمآباد به روی صحنه رفت.
همان سال کارگردان این گروه به تهران میرود و در دانشکده هنرهای دراماتیک ادامه تحصیل میدهد.
در سال اول دانشکده همین نمایش را در سالن دانشکده یک بار دیگر با تعدادی از بازیگران خرمآبادی (یگانه، شریفیان، حسامی، فاریا صدیق، فخارپور، شیوا شایان و مهری عطایی و تعدادی از دانشجویان دانشکده هنرهای دراماتیک به روی صحنه میبرد.)
بازیگران این نمایش در خرمآباد و دانشکده هنرهای دراماتیک عبارتاند از: (عطایی، صدیق، کاکاوند، کسراییان، یگانه، حمزه لویی، شریفیان، پیامانی، وکیلی، آتشبرگ، حسامی، ساکی، شایان، فخارپور و رویا تیموریان)
طراحی صحنه این نمایش به عهده غفار رضایی طراح سینما و تلویزیون بود. از مهمترین آثار غفار رضایی میتوان به سریال باغ گیلاس، فیلم قلادههای طلا، ابراهیم خلیل اله، ترانه پاییزی، ماهبانو و ... اشاره کرد.
در سال 1358 نمایش «فقر» به کارگردانی سعید شریفیان در کانون پرورش فکری و اجرای خیابانی این نمایش در محله درب دلاکان به اجرا درآمد.
اولین کار تلویزیونی که از این گروه در شبکه اول تولید و ضبط شد تئاتر «لیلی لیلی حوضک» بود. محمد قاسمی کارگردان این نمایش میگوید: وقتی از طرف خانم منتظر اسدی (تهیهکننده مدرسه موشها) برای کارگردانی این کار به تهران دعوت شدم، بسیار خوشحال شدم چرا که فرصتی پیش آمده بود تا تئاتری از شهر خرمآباد به همراه تعدادی از بازیگران این شهر در شبکه سراسری به نمایش بگذارم.
در این کار سعی کردیم کارمان با استانداردهای برنامهسازی مطابقت داشته باشد. قرار بود با تهیهکنندهای کار کنم که منابع و تجهیزات فنی و برنامهسازی را میشناسد. دانش و تخصص کافی دارد. من هم بهعنوان کارگردان نباید در مقابل این تهیهکننده کم بیاورم باید کاری میکردیم تا مدیران شبکههای سراسری به گروههای شهرستانی اعتماد کنند، باید نشان میدادیم که ما هم با کار برای کودکان آشنا هستیم، نیازهای کودکان و مخاطب کودک را میشناسیم و باید کاری میکردیم تا هنرمندان شهرستان هم در تلویزیون دیده میشدند به همین خاطر برای انتخاب افراد دست روی بهترینها گذاشتیم. بهترین طراح صحنه و لباس، بهترین نوازنده تنبک شاعر شناختهشدهای مثل میم آزاد که خوب ما را همراهی کنند. همچنین هنرمندانی از تالار رودکی و دانشجویان دانشکدهی هنرهای دراماتیک!
سالها بعد وقتی بهعنوان تهیهکننده در رادیو گرگان استخدام شدم، نمایشنامه شهر عروسکها نوشته ژورف پر را با 18 نفر از هنرمندان گرگان در تالار بزرگ فخرالدین اسعد گرگانی و نمایش لیلی لیلی حوضک با شش نفر از پیشکسوتان تئاتر گرگان آقایان دیوانی، روحی، صمیمی، سعیدی و مرحوم جلالی در تالار فخرالدین اسعد گرگانی به مدت ۱۵ روز و هر روز ۲ اجرا به روی صحنه بردم. در این کار سعی شده بود که کودک با کمک تخیل خود و با کمک شخصیتها نمایش را به پیش ببرد و هر جا به مشکلی برخورد میکنند از تماشاگران کمک بگیرند درواقع خود تماشاگر هم در اجرای این نمایش نقش تعیینکننده ایفا میکردند.
روزنامه اطلاعات ۱۳۶۴
در نقدی از این نمایش به نیکی نام برد و همان زمان خبرنگار این روزنامه از من پرسید: کسانی که برای کودکان کار میکنند چه وظیفهای بر عهده دارند.
در پاسخ گفتم: کسانی که در زمینهٔ های مختلف (تئاتر، سینما، رادیو، تلویزیون، مجلات) کار میکنند باید به خواستهها، نیازها، افکار، احساسات و علایق کودکان توجه کنند.
نویسنده کودک باید از خود بپرسد: چرا میخواهد بنویسد؟ چه میخواهد بنویسد؟ چه پیامی میخواهد بدهد؟ آیا من توان نوشتن برای کودک را دارم؟ آیا نوشتههای من برای بچهها جذاب خواهد بود؟ آیا در این کار مهارت دارم؟ آیا بچهها را دوست دارم؟
وظیفه نویسنده کودک و تمام کسانی که برای بچهها کار میکنند این است که به این ((آیاها)) پاسخ دهند.
از وظایف دیگرش این است که کودکان را به کسب حقایق بیشتر تشویق کند.
با محیط زندگی آشنا کند. باید بتواند بچهها را سرگرم کند. چراکه سرگرم کردن بچهها کار چندان آسانی نیست.
و نکته آخر هم این است که کودکان را بشناسند و بداند که وظیفهشان سنگین و خطیر است.
گزارش: عبدالرضا قاسمی/ پایگاه خبری یافته
دیدگاهها