قطعاً دل لیگ برتر برای لرها تنگ خواهد شد! فصل دوازدهم روزهای قشنگی را با این قوم باشکوه تجربه کرد و مطمئن باشید منتظر حضور دوباره آنها خواهد ماند.
به گزارش يافته، حضور گهر دورود در لیگ برتر دو جنبه بارز داشت: یکی مثبت و دیگری منفی. جنبه مهمتر و مثبت آن مربوط میشود به حضور گسترده هواداران لر در سطح اول فوتبال کشور که حقیقتاً روزهای قشنگی را ساختند (سوای بازی اول مقابل ملوان در کرج) و نشان دادند تا به حال جای آنها خالی بوده است.
قسمت منفی قضیه بر میگردد به این که استان به این بزرگی با این همه پتانسیل نتوانست تیم را در طول فصل سر و سامان بدهد و ورزشگاه تختی دورود هم بعد از این همه برو و بیا آن طور که باید و شاید تکمیل نشد.
بحران مالکیت و مدیریت/ نيت واقعي هدايتي مشخص شد
زمانی در کشور ما مد بود که هر جا رودخانهای میدیدند، رویش سد میساختند. «حسین هدایتی» در فوتبال ایران حکم همان سدها را دارد، این طور که هر جا تیمی پر هوادار میبیند به سمت احراز مالکیت آن پیش میرود که خب خود همین موضوع نیت واقعی او از حضور در فوتبال را مشخص میکند اما خوب وقتی طرف حساب آدم «امیر عابدینی» باشد باید دانست که معامله به این راحتیها جوش نخواهد خورد!
گهر را تیم مدیریتی عابدینی لیگ برتری کرد با سرمربیگری «داود مهابادی» که در نهایت هم قرار شد مالکیت این تیم واگذار شود اما خوب عابدینی این قدرها ساده نیست. وی با وجود مذاکرات مختلف برای واگذاری تیم، نهایتاً راضی شد آن را اجاره بدهد. مدتی شهرداری دورود و دست آخر هم تیم هدایتی و دوستان خون به جگر مردمی کردند که بعد از مدتها شوق لیگ برتری بودن را داشتند و قصهای که پایان تلخی داشت.
خانه به دوشي گهر
وضع گهر از نظر امکانات و پتانسیل مالی تا این حد خراب بود که ابتدا مبنا بر عدم حضورش در لیگ برتر قرار گرفت و در نهایت هم بنا شد طی نیم فصل اول، بازیهای خانگی این تیم در کرج برگزار شود که جمعیت بسیاری از لرها را در خود ساکن دارد.
شکوه میزبانی در دورود
تحمل مشقات فراوان خانه به دوشی بالاخره تمام شد و بازی مهم با استقلال منجر به حضوری زیبا در ورزشگاه تختی شهر دورود گردید. ورزشگاهی که تا حدودی آماده شده بود و شب آخر هم دیدیم که مردم با چه همدلی باشکوهی زمین را مهیای مسابقه کردند.
اوج زیبایی به نمایش گذاشته شده از سوی لرها رعایت اخلاق در دیداری بود که طی آن تیم باخت اما مردم همچنان گهریها را تشویق کردند و حتی حریف را هم از لطف خود محروم نگذاشتند. این روال قشنگ تا پایان فصل در بازیهای خانگی گهر تکرار شد.
داستان مربیگری در گهر
گهر فصل را با «مهدی تارتار» شروع کرد، مربی جوانی که شهریورماه سال گذشته در حالی که زمان چندانی از آغاز لیگ نگذشته بود به دلیل آن چه فقدان منابع مالی اعلام کرد، استعفاء داد و رفت دنبال کار خودش. در چند بازی بعد دستیار او «علیرضا پورمند» مسوولیت هدایت فنی تیم را بر عهده گرفت تا استخدام سرمربی جدید. ابتدا قرار شد «پرویز مظلومی» سکان هدایت گهر را بر عهده بگیرد اما هنوز پایش به درود نرسیده شستش خبردار شد که اوضاع به هم ریختهتر از آن است که فکر میکرده به همین دلیل عطای کار را به لقایش بخشید تا مدیران پر تعداد باشگاه برسند به نام «محمد مایلیکهن» و یاران همیشگیاش.
مایلیکهن کار را دست گرفت و همان طور که انتظار میرفت نتوانست عملکرد قابل قبولی داشته باشد که پیشتر در سایپا هم نداشت و تیمش به لطف ذخیرههای سپاهان ماندنی شد! مایلیکهن که در زمینه مربیگری به اندازه بیانیهنویسی و مصاحبه علیه این و آن حرف برای گفتن ندارد اواخر فصل و در پی اعتصاب بازیکنان به دلیل بیپولی و بیتعهدی تیم مدیریتی هدایتی، استعفاء کرد و با این وجود چند بازی آخر را روی نیمکت نشست!
جدول چه میگوید؟
گهر در نیمفصل نخست با کسب تنها ۹ امتیاز از ۱۷ بازی رکورد کمترین امتیاز به دست آمده را به نام خودش ثبت کرد. در نیم فصل دوم هم این تیم فقط یک امتیاز بیشتر کسب کرد و هفدهم شد تا در نهایت با این ۱۹ امتیاز به عنوان تیم آخر لیگ برتر معرفی شود و فصل آینده را در لیگ دسته اول بگذراند.
گهر با ۲۴ گل زده عنوان ضعیفترین خط حمله لیگ را به خود اختصاص داد. این تیم همچنین به همرا پیکان بیشترین باخت (۲۱ شکست) را در کارنامهاش ثبت کرد.
لیگ برتر منتظر لرها میماند
گهر سقوط تلخی داشت. از منظر قواعد فوتبال، تیمی با این میزان بالای بلاتکلیفی، بدون برخورداری از پتانسیلهای لازم باید هم سقوط میکرد اما قطعاً دل لیگ برتر برای لرها تنگ خواهد شد.
فصل دوازدهم روزهای قشنگی را با این قوم باشکوه تجربه کرد و مطمئن باشید منتظر حضور دوباره آنها خواهد ماند.