زماني كه عليرضا فغاني به نشانه پايان بازي برگشت تيمهاي گهر دورود و ايرانجوان بوشهر در سوت خود دميد، اشك شوق از چشم هزاران لرستاني علاقهمند فوتبال سرازير شد، چرا كه براي اولين بار نمايندهاي از استان آنها به ليگ برتر فوتبال ايران راه يافته بود.
آن روز به ياد ماندني، براي هميشه در خاطر آنها كه از دورتريرين نقاط و روستاهاي لرستان براي تشويق تيم گهر نماينده محبوب استانشان به ورزشگاه ذوالفقار شهرداري بروجرد آمده بودند، هرگز فراموش نخواهد شد.
90 دقيقه بازي پرهيجان كه با دميدن سوت داور به نشانه پايان بازي، گويي حاضران در ورزشگاه و بازيكنانا تيم گهر در ابرها سير ميكردند!
20 ارديبهشت 1391 بود كه مردم به خيابانهاي دورود، خرمآباد، بروجرد و ساير شهرهاي استان ريختند و تا در جشن صعود تيمي شركت كنند كه اميدوار بودند مظلوميت و محروميت آنها را در كشور مطرح كند، اما بدخواهان و تفرقهافكنان از فرداي همان روزي كه مردم لرستان به جشن و شادي ميپرداختند، به نيت برآوردن منافع شخصي، دسيسهچيني را آغاز كردند تا كعبه آمال جوانان دورود و لرستان را ويران نمايند.
هيچ كس باور نميكرد در بازه زماني يك ساله از 20 ارديبهشت 1391 كه مصادف با تاريخ صعود تيم گهر به ليگ برتر بود تا 20 ارديبهشت 1392 كه مقارن با سي و چهارمين و آخرين بازي اين تيم در ليگ برتر به شمار ميرفت، حاشيهها و مشكلات اين تيم آنقدر بزرگ باشد كه پرداختن به آن در شاهنامهاي نيز نگنجد!
هياهوي بر سر انتخاب خرمآباد يا كرج به عنوان ميزبان بازيهاي خانگي اين تيم، روند كند بازسازي ورزشگاه تختي دورود، جار و جنجال بر سر مالكيت تيم و 3 بار تغيير در رأس هيأت مديره، عدم ثبات در باشگاه و 5 بار تغيير در كادر مربيگري از پيش از فاصل تا پايان آن، بدهيهاي كمرشكن بخصوص در كرج به مسوولان هتل پرديس و ورزشگاه اين شهر، تنها گوشهاي از مشكلات حاشيهاي گهروندها به شمار ميرفت كه در تقابل با آنها ناموفق نشان دادند و اين عوامل كه شكافتن و تجزيه و تحليل هر كدام از آنها، مثنوي 70 من كاغذ ميطلبد و موجب اطالهي كلام خواهد شد، دست به دست همديگردادند تا نمايندهي بيتجربهي لرستان غزل خداحافظي از دوازدهمين دوره ليگ برتر را بخواند و به ليگ دسته اول فوتبال كشور سقوط كند.
اگر براي هر ماه از زندگي يك ساله گهر در ليگ برتر گاهشماري تنظيم شود، به روشني ميتوان دريافت كه آنچه موجب سقوط اين تيم به ليگ يك شد، بيش از آن كه حريفان ليگ برتري باشند، خوديهايي بودند كه براي از پا انداختن درخت ريشهدار ديار اشترانكوه، دل هر هواداري را خون كردند تا به خواستههاي شخصيشان جامهي عمل بپوشانند و صد البته كه بسياري از مردم دورود نيز آب به آسيابشان ريختند تا آنچه نبايد ميشد، سرانجام روي دهد و تيم گهر در اولين سال حضورش در ليگ برتر فوتبال ايران، مجبور به ترك اين مسابقات شود، آن هم در همان روز تاريخي 20 ارديبهشت كه بيشك شيريني روز به ياد ماندني بروجرد را به تلخي غمانگيزي آراست ...
رضا جايدري / يافته
1- گزارشي از حواشي روز به ياد ماندني 20 ارديبهشت 1391 اينجا بخوانيد (كليك كنيد)
http://axlor.persianblog.ir/post/555
2- در آستانه بازی برگشت پلیآف ليگ برتر
گهر زاگرس: به نام ديگران و به كام ديگران!
http://jaydari.blogfa.com/post-213.aspx
دیدگاهها
اقای جایدری لطف کنید از شادی روز صعود مردم خرم اباد که مگید تو سیمای لرستان پخش کنید ما هم ببینیم.ما شادی مردم دورود و بروجرد رو دیدیم ولی راجع به خرم اباد چیز دیگه ای میگن