خداي مهربان به قلم و نوشتههايش قسم ياد ميكند.
قلم مینویسد اما چه نوشتني؟
بعضي نوشتهها از عشق ميگويند، بعضي از تنفر، كلماتي از شجاعت، جملاتي از ترس، سطوري از حقيقت و خطوطي از كتمان آن، حروفي از دفاع و حروف ديگر از تهاجم.
بعضي از تملق و بعضي ديگر از جسارت، به هر صورت با قلم هم ميتوان به اوج عزت رسيد هم ميتوان به قعر ذلت افتاد، با استفاده ناصواب از قلم ميتوان زنجيري را از دستهاي ناپاك باز كرد و حتي با استفاده ابزاري از آن ميتوان دستهاي پاكي را در زنجير افكند.
قلم به دستان هم میتوانند انسانها را به کمال برسانند و هم مانع از آن شوند. قلم باید نان بدهد نه نان ببرد، جان بدهد نه جان بگیرد، آبرو بدهد نه بیآبرو کند، آباد کند نه خراب.
حضرت علي(ع) فرمود: «قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است» شهيدان با مطالعهي نوشتههاي بزرگان، راه شهادت را بر میگزینند، همچناني كه شهداي انقلاب ایران با غرق شدن در دریای نوشتههاي انديشمندان، راه نجات وشهادت را يافتند.
طراوشات اندیشه نویسندگان، پژواك صداي كساني است كه صدايشان به جايي نميرسد همچنان که امام خمینی فرمود «به داد آنهایی برسید که قلمی برای نوشتن ندارند»
شيللر ميگويد: براي معاصرين خود مطالبي بنويس كه به آن محتاجند نه مطالبي بنويس كه ميپسندند و ناپلئون نيز گفته: با خواندن يك شماره از جرايد يك كشور ميتوان به درجه آزادي و استحكام بنيان حكومت، رشد ملي، تربيت فرهنگي، قواي فكري و نيروي روحي افراد آن پي برد.
نویسندگان باید اثري ماندگار كه اثرگذار باشد از خود به جاي بگذارند تا باعث تغییر در وضعیت نامطلوب شوند. اگر چنین نکنند به قول ناپلئون بيخود به دنيا آمدهاند. توفيقالحكم نويسنده مصري ميگويد: «دنياي مترقي امروز اصلاحات بزرگ خودرا به نوك قلم و نور نگارش نويسندگان بدهكار است» اگر مسوولين نسبت به درد جامعه بیتفاوت باشند، نويسندگان وظیفه دارند که زنگ بیداری و انسانیت را با نوک قلمشان به صدا درآورند.
احترام به قانون و قانونپذيري،فرهنگ ايثار و گذشت، دينداري، دفاع از ارزشهاي اسلامي و کرامتهای انسانی، اخلاق سیاسی، سیاستهای اخلاقی، چگونه زيستن و چگونه مردن، دفاع از يكديگر و همزيستي مسالمتآميز، چگونگي مقابله با دشمن، حقگويي و حقطلبي، تحمل یکدیگر و همه افعال و صفتهاي پسنديده را مرهون جوهر قلم ميباشيم.
نوشتن نقادانه و روشنگرانه تنها راه رسيدن به جامعه آرماني است كه هزاران سال است رسیدن به آن آرزوی بشریت است. فرياد اسلام با قلم آغاز شد؛ توسعه يافت، فراگيرشد و با سلاح قلم جهانشمول شد.
انقلاب ما نيز تولدش، مبارزهاش و فريادش مرهون قلم است و با سلاح قلم ستونهای كاخ استبداد را واژگون ساختیم. اگر احدی از مسوولين از نقد نويسندگان ناراحتند، ميتوانند كارهای نباشند زيرا انسان هر زماني کارهای شود و مسووليت بپذيرد انتقاد نيز با مقام او تولد مييابد.
قلم و فرياد همزاد يكديگرند همچناني كه مسووليت و انتقاد همزاد هم هستند، منتقدین دلسوز وامدار هيچ جناح و گروه و انديشهاي غير از انديشهي بلند انسانيت نيستند و مديون خدايند كه توان نوشتن را به آنان عطا كرده و خدا دستور قلمفرسایی در حقيقت جامعه و دفاع از محرومان، تربيت افراد، نقد سازنده، روشنگري، فرهنگسازي و هدايت افراد به درستي و راستي را ميدهد.
رسالت اصلی قلم ممانعت از ظلم و ترویج عدالت است.
داني چرا در سير خود بر خويش ميلرزد قلم؟ ترسد كه ظلمي را كند در حق مظلومي رقم
عبرت از گذشته و ترس از آينده نا معلوم بايد اهل قلم را وادار كند كه زبان مردم باشند و فرياد آنان. منتقدان و نویسندگان نباید از كنار مشكلات فرهنگي، اقتصادی، دینی، سیاسی و معضلات معیشتی جامعه، بيتفاوت بگذرند، روز قيامت شرمسار قلم خويش و سرافكنده خداي خویشند.
با وجود دشمنان قسمخورده انقلاب، این مملکت به طنازی قلم و نگاه دلسوزانه قلم به دستان برای دفاع وصیانت از این کشور نیاز دارد. مولاعلی(ع) فرمود: «در صورتي كه در جامعه ناملايمات و ظلمي رواج يابد، آنها كه ميتوانند از آن جلوگيري كنند، اگر اقدامي ننمايند در ايجاد و اشاعه آن ظلم شريكند» قلم به دستان هوشیار باشند که خوابشان نبرد چون میتوانند از ایجاد ناملایمات جلوگیری کنند!
ببايد نيش ني از سيف بران تيزتر نبايد ريش دل، انبوه گردد بيشتر
نماند از شعور و از شعار و دين ما هيچ اگر صاحب قلم بيدار گردد ديرتر
قلم به دستان آشتیدهندگان ملت با قانون و حقوق هستند چون جامعه بیقانون و جامعه ناآشنا با حقوق، جامعهای بیمار است. قلم سلاح بيداري و بيداري دليل هوشياري و هوشياري مسبب بصيرت است و بصیرت آن چیزی است که راه را از چاه، سره را از ناسره، نور را از ظلمت و دوست را از دشمن متمایز میسازد و صفت بصیرت صفت سیرت است نه صورت.
اگر بيدار باشيم و هوشيار و اگر بينا باشيم و بصير، ميتوانيم مملكتي آزاد، ديني آزادهپرور و انقلابي آزاديخواه داشته باشيم كه همگان در زير پرچم آن و در كنار هم پويا باشيم و جویا و سازنده باشیم و بالنده.
منتقد دلسوز، اندیشهای پاک، ایمانی محکم، لسانی قاطع، روانی آگاه، سیمایی آرام و قلمی توانا دارد.
امام خمینی(ره) در ارزش قلم فرمود: قلم، بیدارگر ملتهاست و در جای دیگری فرمودهاند که قلمها شهید سازند، و باز هم میفرمایند قلم به دستها بدانند که قلم آنها زبان آنها در حضور خداست و اگر قلمها برای خدا و خلق خدا به کار بیافتند مسلسلها کنار میروند. رهبری معظم انقلاب هم میفرمایند: آزادی قلم و آزادی بیان،حق مسلم مردم و مطبوعات است و نباید نقد و انتقاد را به کالای قاچاق و امری تشریفاتی تبدیل کرد.
حال باید گفت با بهرهگيري از طراوشات قلم میتوانیم همديگر را تقبل كنيم نه تحمل! قلم سلاح عشق است با خشاب صلح در دست صالحان و صالحان سلاح را جز در راه صلح و اصلاح برنميدارند. سلاح قلم یک تکتیرانداز شجاع و عاشق، با قلبی مطمئن و ضمیری روشن و اميدوار میخواهد که با عدم سازش با زورگويان زراندو، از درد مردم و عشق به آنها بنویسد.
در این عصر پرآشوب، وظيفه قلم به دستان و منتقدان دلسوز به مراتب بيش از گذشته است چون قلم سلاح بدون باروت جنگ نرم است. يك نويسنده موظف است كه رويدادهاي جامعه، وظيفه دولت در مقابل ملت وحق ملت بر گردن دولت و همچنین اقدامات دشمنان ملک و ملت را خالي از تعصب بنويسد.
ارائه راهكار مناسب به دولتمردان در زدودن نابهسامانيها، آگاه کردن ملت نسبت به حق خويش، هشدار به بيدردان و غافلان، بیدار کردن خوابزدگان و خواب رفتگان فرهنگسازي، هوشيار كردن مردم در مقابل ترفندها و فريبهاي دشمنان، تبیین اقدامات سیاسی فارغ از تعصبات جناحی، تدوين برنامههاي اقتصادي و اجتماعي را ميتوان از وظايف قلم به دستان و انديشمندان جامعه برشمرد كه اميدواريم با برنامهريزي درست و مناسب بتوان به وسيله قدرت قلم، قدرت جامعه را نيز افزون نمود.
خبرنگاران که درصف قلم به دستان جای دارند نباید رسالت قلم را خدای ناکرده به تملق مدیران وتعریف نابهجا از آنها تعبیر کنند و نباید آنچنان غرق در وابستگی شوند که حرمت قلم را که خدا به آن قسم خورده بشکنند و در مقابل، نباید بدون مطالعه و تحقیق وارد وادی نقد شوند که نادانسته کالای نقد را که کالای پر رونق و پرطرفدار بازار پالایش بدیهاست، به تخریب و تخطئه مبدل کنند.
خبرنگاران و قلم به دستان حلقه اتصال جامعه به دولتمردان هستند اگر آنها بدیها، زشتیها، بداخلاقیها، ندانمکاریها و غفلتها را منصفانه و به موقع بنگارند مسوولان خوابزده یا به خواب رفته مجبور به بیدار شدن خواهند بود و اگر آنها بیدار بمانند ملت در سایهسار تلاش آنها راحت میخوابند، چون خادمینشان بیدارند!
دولتمردان و مدیران جامعه نبايد از تیر رها شده از سلاح قلم، هراس داشته باشند، چون این تیر همان حقایق مشهود و خفیه جامعه است و ترس از بیان حقایق، هر جامعهای را به قهقرا خواهد برد.
مدیران عزیز از نقد نهراسید، چون منتقدان هدفشان پاک کردن جامعه است،شما که پاک هستید و پاکان را چه باک از حساب؟ منباب مثال اگر یک منتقد دلسوز فریاد بزند که در اجرای واگذاری کارخانهها به بخش خصوصی، به دلیل ناتوانی خریداران، تولید به مسلخ برده شده و کارگران بیکارشدهاند، چرا باید ناراحت شد؟ مگر مسوولین نمیدانند یا نمیبینند که صنعت لرستان به کما رفته؟
اگر یک خبرنگار از یک مدیر بپرسد با وجود همه انعام الهی و دلسوزی نظام، چرا استان لرستان از قافله توسعه عقب مانده آیا با پرسیدن این سؤال باید کمان ابروی بعضیها در هم کشیده شود؟ مگر حقیقت لرستان غیر از این است؟ اگر یک نویسنده جویا شود که چرا سالهاست محرومیت پسوند زندگی مردم لرستان شده و بپرسند کی، کجا و چگونه این پسوند خذف میشود، آیا بیان این سؤال اعلام دشمنی است؟
باید این انقلاب را خیمه بدانیم که دلسوزانه و با عشق در زیر آن بیتوته کنیم و میتوانیم قلم را ستون این خیمه تلقی کنیم و باید برای حفظش از ایستادگی قلم بهره ببریم. دشمنان این مملکت در جنگ نرم، قلم را به عنوان یک سلاح برای زمینگیر کردن و نابودی و اضمحلال ما به کار میبرند پس ما نباید نوشتههای قلم را که دلسوزانه و منصفانهاند دلیلی برای حذف دوستان بدانیم!
قلم را دشمن قلمداد نکنیم! البته قلمهای خارج از اصول و بیمنطق و غیرمستدل به جای خود، با خون قلم از خون ملت دفاع کنیم و با دشمن بجنگیم نه خودزنی کنیم!
قلم بیدارگر است و ملتی که به وسیله قلم بیدار شود، هیچ دشمنی توان شکستش را ندارد.
و اما مدیران احتمالا بد، اگر کردارتان بد و مدار مدیریتتان کج است به حکم خدا و با قلم راستی، راست خواهید شد و شما مدیران حتماً خوب، قلم را مقدس بدانید و حرمت بدارید و نوشتههایش را بخوانید و عمل کنید و در حفظش کوشا باشید.
درخاتمه باید اشاره کرد در دولت تدبیر مطابق آنچه در قانون تصریح شده برای قلم و قلم به دستان،حرمت و حدود و حقوق قائل هستند و در این دولت به لطف خدا کسی از انتقاد و پیشنهاد نخواهد هراسید.
ارسالکننده: اميرناصر غلامرضايي
دیدگاهها
مشهوراست که یکی از رییس جمهوران دهه های اخیر مصر به زندانبان میگوید اگر روزی در سلول انفرادی زندانی سیاسی تانک یا توپی کشف شود برایم قابل قبولتر است تا قلمی
این زبان بریده ی سیاه سر، این لاغر ضعیف زرد چه ها که نمی کند!!!!!!!!!