وحید حاج سعیدی: یادش به خیر... زمانی که دولت روحانی سر کار آمد نقشههای زیادی برای حذف گرانی در سر داشت و ظاهراً «در دلش بود که از دهر گرانی ببرد» فلذا دوستان وعده صد روزه حل مشکلات را دادند. ما هم که جنبه خوشحالی و شادی نداریم و به هر بهانهای از برد تیمهای سرخابی گرفته تا صعود به دور نهایی جام جهانی آماده روشن کردن موتور و ویراژ دادن در خیابانها هستیم، به همراه سایر دوستان و اذناب خودمان را برای جشن ارزانی و مالیدن پوزه گرانی به آسفالت آماده کردیم و بر این باور بودیم « که به دولت تو رستم ز تورم و گرانی » و باقی ماجرا...
اما ظاهراً این گرانی و تورم حالا حالاها قصد زدن ساز جدایی از اقتصاد این مملکت را ندارند و در دولت رئیسی هم همچنان در صدر هستند! کسی هم به راز این گرانیهای زنجیرهای و مداوم پی نبرده است و به قولی « راز این جمله گرانیها نهان استای پسر» و با صد و دویست روز و یک رئیس جمهور و دو رئیس جمهور کار پیش نمیرود. این روزها که در جریان هستید به بهانه ارزان بودن یک بطری آب معدنی، عزیزان برای گرانی بنزین خیز برداشتهاند و تمام تکنیکها و اصول خبرنویسی را که در کتابها و دانشگاه خواندیم در حال اجراست!
البته ذکر این نکته ضروری است که این افزایش قیمتها در نظر «درویش ستیهنده» گرانی محسوب میشوند وگرنه در نزد «میلیاردر یارانه گیرنده» این مبالغ « برگ کاهند پیش توای تند باد» و رقمی محسوب نمیشوند. فلذا ما امروز تصمیم داریم به جای سیاه نمایی و نگاه کردن به نیمه خالی دبه، جایمان را تغییر دهیم و از زاویه دیگری به گرانی نگاه کنیم. چرا که داشتن درک صحیح از گرانی به ما در شناسایی لایههای مختلف اقتصاد کمک خواهد کرد.
نگاه اپیستمولوژیک به گرانی: در نگاه اپیستمولوژیک و نگاه مقایسهای به بنزین، این فرآورده یکی از ارزانترین مایعات روی کره زمین محسوب میشود. عنایت داشته باشید یک لیتر نوشابه یا دوغ گاز دار گرما ندیده همگن شده، که اگر بلانسبت به خر بدهید شما را تا گردنه مائین بلاغ هم نمیبرد ۳۰ هزار تومان خرید و فروش میشود، ولی یک لیتر بنزین تازه گران شده یورو ۴ بدون سرب، فعلاً ۳۰۰۰ تومان است که با دو و نیم لیتر آن میتوان چهل تا خیابان را با موتور دور دور کرد. با عنایت به مطالب فوق نتیجه میگیریم گرانی محسوسی در فراوردههای نفتی خاصه بنزین مشاهده نمیشود و حرف دولت در اینکه فعلاً گرانی سوخت نخواهیم داشت، عین صواب است.
ارزان یافته خوار باشد: ما بالاخره باید بپذیریم قدما وقتی مطلبی را فرمایش میکردند روی حساب و کتاب بود و همین طوری دیمی سخن نمیگفتند. بنابراین وقتی قدما معتقد بودند « ارزان یافته خوار باشد» نتیجهاش استفاده غیر ضروری از وسایل نقلیه و به تبع آن مصرف سالانه چندین میلیون تن بنزین است که جز آلودگی هوا و اتلاف وقت چیز دیگری در بر نخواهد داشت. هر چند بیشتر صنایع به منظور گرانی اقلام نیاز به برنامهریزی و هدفگذاری نیستند و تا تقی به توقی میخورد، قیمتها را باد میکنند، ولی نگاه رقابتی در گرانی میتواند ما را در رسیدن به افق تولید کالایهای گران کمک کند. حالا اینکه کیفیت دارند یا به اندازه پولی که بابت آنها پرداخت میشوند میارزند یا خیر، چندان مهم نیست و فعلاً باید به گرانی کالا فکر کرد.
نتیجهگیری غیر فلسفی: هر چند ما نزد چند تن از بزرگترین مکتب خانهداران شمال شرق کشور تلمذ نمودهایم و در بسیاری از علوم ارضی، سماوی و بحری صاحب سبک و نظریه وایده و فرضیه هستیم، ولی گاهی اوقات در درک و فهم برخی مسائل ساده و پیش پا افتاده در میمانیم. یکی از مسائلی که ما هنوز نتوانستیم آن را هضم کنیم این مطلب است که چرا وقتی صحبت از جهانی شدن میشود ما فقط گرانی آن و رسیدن به قیمتهای جهانی را میبیینم و به سایر عوامل نظیر کیفیت بنزین تولیدی، تقویت حمل و نقل عمومی، بالا بردن کیفیت خودروهای تولیدی، تولید خودروهای کم مصرف و... توجه نمیشود. راستی چرا؟!