به قلم: وحید حاج سعیدی/استفاده از تحقیقات دانشگاهی در حل معضلات و مشکلات جوامع امروزی یک امر طبیعی است و هیچ نیازی به سزارین و بستری و ریکاوری ندارد! یعنی مشکلات از سوی مقامات مطرح میشود و دانشجویان با کمک اساتید روی آن مسائل متمرکز میشوند و چارهای علمی برای رفع آن پیدا میکنند که مبتنی بر مبانی علمی و تحقیقاتی و... است و در قالب پایاننامه منتشر میشوند.
در کشور ما هم یکی از مباحث شیرین و پر طرفدار در دوره تحصیلات تکمیلی، همین مبحث تحقیقات و پایاننامه و مقالات علمی ISI و سایر مخلفات این حوزه است. به ویژه نزد دوستان تایپیست و صاحبان کافی نت و...
تحقیقات میدانی و چاله میدانی ما نشان میدهد این رویکرد منجر به اشتغال مستقیم و غیر مستقیم برای عدۀ زیادی شده است و هنوز هم جا برای ریگلاژ و مانور دارد و میتوان با آن آمارهای ایجاد اشتغال را قلقلک داد و بالاتر هم برد. به عنوان مثال با قرار گرفتن طرح رتبهبندی فرهنگیان در فاز اجرا، بدون شک، شاهد رشد چشمگیر آمارهای اشتغال در این حوزه خواهیم بود و تولید محتوی علمی در کشور رشد فزایندهای خواهد داشت چرا که انتشار مقالات در نشریات دارای امتیاز است!
نا گفته نماند این علاقه ما ایرانیها به علم تنها مختص دوران دانشجویی نیست و پس از آن هم در ردههای مختلف شغلی و مسئولیتی دیده میشود تا جایی که دکتر سید حسن قاضیزاده وزیر اسبق بهداشت کشور از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ در طی ۵ سال ۲۶۷ مقاله ISI منتشر نموده و جالب اینکه در همین مدت جیمز پی الیسن برنده جایزه نوبل پزشکی به ضرب و زور تنها ۷۱ مقاله ISI منتشر کرده است!
در سطح معاونان وزیر بهداشت نیز باقر لاریجانی معاون آموزشی وزیر که او نیز باید از پرمشغلهترین مدیران عالی دولت بود که حتی در مقالهنویسی گوی سبقت را از وزیر ربوده بودند. لاریجانی در سال ۲۰۱۵ نزدیک به ۱۱۵ مقاله (تقریباً هر دو روز یک مقاله) علمی ثبت کرده است که نشان از استفاده بهینه از زمان برای تولید محتوای علمی در سطوح مختلف است!
یعنی برای عدهای از مسئولان تولید محتوی از نان شب هم واجبتر است و مسئولیت مانعی برای رساندن کشور به قلل رفیع علمی نیست.
اما از آنجایی که سطح علمی این پایاننامهها فراتر از دیپلم است و موضوعات آنها به درد ما عوام الناس نمیخورد، پیشنهاد میشود دوستان لابلای نشانه رفتن مسائل عمیق علمی برخی مطالب پیش پا افتاده و کاربردی را هم در پایاننامهها و مقالاتشان آچار کشی کنند.
فی المثل راجع به این موضوع تحقیق کنند که چطور دو شرکت خودروسازی ایران خودرو و سایپا که سالانه میلیاردها تومان ضرر میدهند، مسئولان به آنها فحشهای تریبونی ( ارابه مرگ، تابوت نعش کش) میدهند، محصولاتشان در سال چند هزار کشته دست مردم باقی میگذارند و در تصادفات به چند تکه نامساوی تقسیم میشوند، هنوز روی بورس هستند و نه تنها با آنها برخورد نمیشود بلکه طوری عمل میکنند که اخیراً سه میلیون نفر برای خرید ۱۰ هزار خودرو صف کشیدهاند؟!
یا چطور امکان دارد با بیماری که خونریزی داخلی دارد و در حال مردن است، همکاری میشود و او را با آمبولانس خصوصی و تحمیل هزینه ۸۰۰ هزار تومانی به مرکز درمانی مجهزتر اعزام میکنند؟!
یا چطور یک نفر که در پرونده ویلموتس از مقصران اصلی است و در قوه قضائیه پرونده مفتوح دارد، مجازات که نمیشود بماند؛ برای کاندیداتوری انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال تائید هم میشود و قدرتی خدا رای هم میآورد!
سایر مواردی را که برای شما عجیب است خودتان طرح کنید. بیل که به کمرتان نخورده است؟!
دیدگاهها
یاد ایران ناسیونال زمان خدابیامرز افتادم .کسی که می خواست ماشین بخره می رفت کارخانه ایران ناسیونال همونجا انتخاب رنگ میکرد پول می داد با ماشین خودش بر می گشت.کل خرید نیم ساعت انجام میشد. اون همه قدرت و شوکت ایرانیها کجا رفت؟