بسیاری از ما آرزوی زندگی در شهرهای زیبا و مشهور دنیا را داریم، دوست داریم ساکن پاریس، لندن، نیویورک و... باشیم، بدون آنکه حتی تجربه مسافرت به این شهرها را داشته باشیم. ما حتی نمیدانیم آنها هم مثل ما شورای شهر دارند یا نه!
بسیاری از ما آرزوی زندگی در شهرهای زیبا و مشهور دنیا را داریم، دوست داریم ساکن پاریس، لندن، نیویورک و... باشیم، بدون آنکه حتی تجربه مسافرت به این شهرها را داشته باشیم. ما حتی نمیدانیم آنها هم مثل ما شورای شهر دارند یا نه!
بسیاری از ما آرزوی زندگی در شهرهای زیبا و مشهور دنیا را داریم، دوست داریم ساکن پاریس، لندن، نیویورک و... باشیم، بدون آنکه حتی تجربه مسافرت به این شهرها را داشته باشیم. ما حتی نمیدانیم آنها هم مثل ما شورای شهر دارند یا نه!
اما این احساس آشنا بودن شهرهای نادیده که باعث میشود رؤیای زندگی کردن در آنها را در سر بپرورانیم و با حسرت به آن فکر کنیم؛ رسانه است!
دکتر «نعمتالله فاضلی» در کتاب «فرهنگ و شهر»، تعبیر جالبی دارد که میگوید: «در عین حال، شهر در حال تبدیل به یک نشانه است؛ شهرها دیگر آن چیزی نیستند که مردم تجربه میکنند یا حتی دانشمندان در مورد آنها صحبت میکنند، در حقیقت شهرها مجموعهای از تصاویری هستند که روزنامهها، رادیوها، تلویزیونها و دیگر وسایل ارتباطجمعی بازنمایی میکنند.»
امروزه شهر در آیینه رسانه دیده میشود؛ زیرا در رسانه میشود بهراحتی ویژگیهای شهر را دستکاری کرد و آن را توسعهیافته و یا شهری پر از زشتی و پلشتی و ناامن و مفلوک نشان داد.
در چند سال اخیر و با گسترش فضای مجازی، علاوه بر رسانههای رسمی، کاربران فضای مجازی نیز بهخصوص به عملکرد نهادهای متعدد دخیل در حوزه مدیریت و امنیت شهری که در واقع مستقیماً با زندگی تکتک افراد جامعه در ارتباط است، ورود رسانهای کردهاند.
اما سؤال اینجاست؛ با توجه به تأثیرگذار بودن رسانهها در این حوزه تا چه میزان میتوانیم از آن در راستای مطالبهگری و انتقاد استفاده کنیم؟! نباید فراموش کنیم انتقاد یک شمشیر دو لبه است که هم میتواند باعث اصلاح ناهنجاریها شود و هم باعث قطع یک روند رو به رشد و مثبت!
ابتدا ما باید تکلیفمان را به عنوان مطالبهگر و منتقد مشخص کنیم که هدف از بیان ضعفها، کاستیها، بیمسئولیتیها و ناتوانیها چیست؟ این است که باید درخت مدیریت شهری را هرس کنیم و یا آن را قطع کنیم؟! بپذیریم گاهی شمشیر انتقاد رسانههای ما به حدی برنده است که اساساً آن درخت را از ریشه قطع میکند!
در حوزه شخصیت فردی نظریهای هست به نام خود آیینهسان که میگوید: تو آن کسی نیستی که فکر میکنی، آن کسی هستی که دیگران در موردت فکر میکنند!
شهر هم همینطور است، همانطوریکه شهرمان را با استفاده از ابزارهای متنوع رسانهای معرفی میکنیم، خروجی آن اگر شهری توسعه یافته، گردشگرپذیر و مناسب سرمایهگذاری باشد، هم شهروندان آن را میپذیرند و همین حس خوب بودن را به خارج از آن انتقال میدهیم. برعکس آنهم ممکن است اتفاق بیفتد؛ همین تصویری که در حال حاضر از شهر و استان مان در اذهان خودمان و غریبهها حکاکی کردهایم!
بعضی از ما در صدد هستیم که خط تلفن همراه خود را از ۹۱۶ به ۹۱۲ و یا پلاک ایران ۳۱ را به دو رقم رُند پایتخت تغییر دهیم و یا تغییر دادهایم، دلیلش خیلی ساده است، بازنماییهای ما در معرفی شهر و استان در گذشته اشتباه بوده است و رفتهرفته به فرهنگ تبدیل شده است و این تصویرسازی رسانهای در چند سال اخیر سبب شده است که خودمان هم پذیرفتهایم مسائلی را که نمیشود در این مقال بیان کرد!
یقین بدانیم، جایگاهی که شهر و استان ما در مناسبتهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در سطح کشور خواهد داشت نتیجه تصویرسازیهایی است که توسط رسانههای رسمی و غیررسمی ایجاد میشود و اگر با تغییر مثبتی همراه نشود، ممکن است سرخوردهتر از زمان حال باعث شود که هویتمان را نیز کتمان کنیم.
هرچند معتقدم، عملکرد مدیران شهر و استان ما بهانهای شده است برای مطالبهگری بجا و انتقاد رسانههای رسمی و کنشگران اجتماعی که در یادداشتی ویژه به این موضوع خواهیم پرداخت.
به قلم: امین جعفری/ کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
پایگاه خبری یافته
پایگاه خبری یافته
دیدگاهها
اسفند ماه ازسمت ورودی جنوب شهر جهاد درخت کاری راه بندازند ونگهداری ان رابه ارگان هایی همچون لشکر84 وفرودگاه وشرکت نفت وگمرک ثروتمندو.... تاچندسال بسپارند که اونوقت بگیم کاری خوب انجام شده است ....واین وضعیت اسفناک ورودی جنوب شهر بهبود یابد....