بیشک واژگانی که از جنس ایثار و خدمترسانی باشند را میتوان از زیباترین واژگان دانست چرا که ایثار و فداکاری با عشق همراه است و عشق و محبت با فطرت انسان همسو و همراه میباشد.
و از بین واژگانی که میتواند معنای ایثار را زیبا جلوه گری کند بیشک، «پرستار» زیبایی خاصی خواهد داشت. واژهای که حکایتگر فعالیتی دلسوزانه و خدمتی عاشقانه است و در تقویم ما قدردانی از آن را با سالروز ولادت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) همراه کردهاند. بانویی که با تمام وجود و عاشقانه پرستار بود. نهفقط پرستار جسم و رفع کننده خستگیها و زخمهای کاروانیان حسینی بلکه پرستار حقّ و حقیقت و محافظ تمامی ارزشهایی بود که امروز شاهد آن هستیم.
چه زیبا و فداکارانه رفتار میکنند سفیدپوشانی که جان خود را در کف دست گرفته و ایثارگونه به دنبال کاهش مشکلات بیمارانی هستند که بعضاً حتی نزدیکانشان رغبت نزدیک شدن به آنان را شاید نداشته باشند؛ مجاهدانی که دلسوزانه به دنبال برطرف کردن دردهایی هستند که جسم و جان انسانها را آزرده کرده است و خود نیز در این راه رنجهای بسیاری را میبینند.
البته پرستاری را نه یک شغل بلکه سبک و شیوهای باید دانست برای حفظ بشریت! سبکی که میتواند در وجود بسیاری از انسانها باشد؛ انسانهایی که نسبت به مشکلات دیگران و غمها و غصههای مردم بیتفاوت نیستند و میکوشند که دردی از دردهای جامعه بکاهند.
با این تعریف هر مسلمانی باید پرستار باشد، چرا که بیتفاوتی یک مسلمان نسبت به آنچه برای دیگران اتفاق میافتد معنا نخواهد داشت. انسان نمیتواند خود را مسلمان بداند و در حالی که دردی را در وجود فرد دیگری میبیند بیتفاوت از کنار او عبور کند و حتی بر دردهای او بیفزاید بلکه مسلمان حقیقی با تمام وجود به دنبال آن خواهد بود که مشکلی را با کار خود و یا گفتار خود برطرف کند؛ چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ [کافی، ج ۲، ص ۱۶۴] هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهی کسی را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.»
مادری که با تمام وجود به فرزندانش عشق میورزد و کوچکترین سختی را بر جان آنان تحمل نمیکند را بیشک میتوان پرستار نامید و یا پدری که با تمام وجود برای فراهم آوردن آسایش و راحتی اعضای خانواده تلاش میکند را بیشک میتوان با همین تعریف پرستار نامید.
کارگران و کارمندان و کاسبان و نیروهای نظامی که متعهدانه تلاش میکنند گرهای را از اقتصاد و امنیت مردم و جامعه رفع کنند بیشک پرستارانی هستند که میتوان به وجودشان افتخار کرد و آنها را در زمره کسانی دانست که برای حفظ و نشر تمامی زیباییهایی که جامعه به آن نیاز دارد فعالیت میکنند.
مشاوری که میکوشد اختلافی را از خانوادهای برطرف کند تا گرمی رابطه در بین اعضای آن جریان یابد و یا استادی که سعی میکند علم و دانشی را تعلیم دهد که نهفقط دانشآموزانش دچار مشکل نشوند بلکه بهواسطه آنها آسایش و رفاه و سلامتی جسم و روح را در جامعه و نسلهای آینده به وجود آورند، اینها و دیگر افرادی که عاشقانه میکوشند خادم انسان و انسانیت باشند را میتوان مصداقی از معنای عام و پهناور کلمه «پرستار» دانست و آنها را از کسانی دانست که میکوشند جسم و جان مردم آرامش داشته باشد و مایه حیات و زندگانی باشند؛ حیات و زندگانیای که نمیتوان آن را منحصر در فردی که امروز با آن مواجه هستیم کرد بلکه میتوان به آن وسعت داد و بیان داشت که نجات یک فرد و یا آسیب دیدن یک فرد، محدود در همان فرد و زمان نخواهد بود بلکه تمام جامعه را درگیر خواهد کرد؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَ
طاهر قلی زاده محمدی (کارشناس مباحث ارتباطات اجتماعی و خانواده)