درست است که بعدها در تاریخ از دولتی یاد میکنند که تمام نکات منفیاش تقصیر دولت قبلی بود و تمام ثمرهاش در دولت بعدی اتفاق افتاد، ولی خواهشاً شما هم مراقب باشید در ایجاد اشتغال، واردات واکسن، رتبهبندی فرهنگیان، نظام تعرفهگذاری گذاری خدمات پرستاری، حذف صفر از پول ملی، خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس و... رکورددار نشوید!
حقیقت امر این طوری که دولت گازش را گرفته است و بیست و چهاری در حال واکسن وارد کردن است میترسیم کار از دو دوزه بازی بگذرد و به دوز چهارم و پنجم بکشد و وزارت بهداشت تا قورچ کرونا را در نیاورند بیخیال واکسیناسیون نشود!
اشتغال هم داستان خودش را دارد و یک عده که از قضا حال بیل زدن و کار کردن ندارند فقط آتش نرخ بیکاری را باد میزنند و وقتی شغل برایشان ایجاد میشود، گموگور میشوند و دریغ از پا بیل! فلذا دوستان عنایت داشته باشند که یک وقت کار از خرک در نرود که برای پر کردن ظرفیتهای اشتغال ایجاد شده مجبور به واردات کارگر ارزانقیمت و دست به آچار چینی و آفریقایی شویم!
ماجرای مسکن هم برای خودش سوق الثلاثاء (سه بازار) است. از جملات ماندگار آخوندی و تعداد مسکنهای ساخته شده در دولت روحانی که فاکتور بگیریم باز میبینیم همانهایی که الآن مدعی هستند خانه نداریم، بهمحض واگذاری خانه، آن را به ثمن بخس به دیگری واگذار کرده و دوباره خودشان را در صف مستأجران زورچپان میکنند! اینطوری است که هر ساله کلی مسکن در مملکت ساخته میشود و به همان تعداد به مستأجران اضافه میشود.
رتبهبندی فرهنگیان که خودش اساساً یک راهبرد و یک رویکرد مدیریتی نوین است و قرار نیست چیزی اجرا شود یا تغییر کند. چون ظاهراً تعداد گرههای این طرح از گرههای فرش شفقی تبریز بیشتر است و اگر وزیر و تمام معاونان و کارکنان وزارتخانه آموزشوپرورش با هم تلاش کنند، گرههای آن را نمیتوانند بشمارند چه رسد که آنها را باز کنند!
جالبتر اینکه اگر زبانم لال گرههای این طرح با دندان یا به ضرب و زور باز شود، تازه در بودجه گره میافتد تا جایی تمام ضربالمثلهای فارسی از چوب لای چرخ و سنگ بر راه بودجه گرفته تا سنگ بزرگ، کفگیر به ته خورده و... در این طرح نمایان میشوند البته تا نزدیکای انتخابات بعدی! فقط ما متوجه نشدیم چرا وقتی موسم افزایش حقوق یا رتبهبندی کارکنان سایر ادارات فرا میرسد، هیچ ضربالمثل به کار نمیآید و طرح هم مثل پالاز موکت است و دریغ از یک نیم گره! عجیب نیست؟!
از دفن استاندارد اموات چه خبر؟!
از قدیم و ندیم گفتهاند مرگ شتری است که زنگ در همه را میزند! (البته در برخی نسخ قدیمی آمده است که این شتر درِ خانه افراد چرت میزند یا میخوابد و...) هیچ کس هم از فردایش خبر ندارد. ممکن خود ما فردا از این طرف خیابان به آن طرف خیابان برویم و ماشین به ما بزند و شما فوت کنید! به هر تقدیر چارهای در مقابل این مشیت الهی نیست و هر وقت که پیاله افراد پر شد باید مهیای سفر باشند؛ اما چقدر خوب است که این سفر هم مثل سفرهای زمینی استاندارد و روی برنامه باشد. البته درست است که مرده روی زمین نمیماند ولی همین چال کردن اموات هم برای خودش حساب و کتاب دارد. چند سال قبل هم هم مسئولان به فکر افتادهاند تا دفن اموات هم به صورت استاندارد صورت گیرد. «در راستای اجرایی کردن تکالیف مندرج در بند (س) ماده ۲۱۱ قانون برنامه پنجم توسعه مبتنی بر استانداردسازی صدور جواز دفن! تفاهم نامهای مشترک بین پزشکی قانونی و وزارت بهداشت امضا شد. این تفاهمنامه بهمنظور تعیین دقیق علت فوت، صدور گواهی فوت به روش علمی و ایجاد بانک اطلاعات مرگ و میر ایرانیان به امضا رسیده است.»(حمایت – ۷ مرداد ۹۲)
حقیقتاً دست مریزاد. طرح خوبی بود اما نمیدانیم به فاز اجرا رسید یا این طرح هم مثل طرح رتبهبندی فرهنگیان با مشکل بودجهای همراه شد و اموات همین طور فلهای دفن میشوند؟!
علیای حال باید بپذیریم با اجرای برخی طرحها روح انسان شاداب میشود و خیالمان راحت است دور از جان بعد از ۱۲۰ سال، جواز دفن و گواهی فوتمان به صورت علمی صادر میشود که مو لای درز آن نمیرود و هیچکس نمیتواند به ما انگ بزند و درباره علت فوت ما اظهارنظر غیر کارشناسی بکند یا مثل علت فوت برخی هنرمندان و هنرپیشگان گمانهزنیهای نا معقول و نابخردانه کند! در واقع باید به شما مجریان این طرح خدا قوت گفت چرا که «عالمی اموات را در یک دم احیا کردهاید» و منبعد خیال همه اموات راحت است که دلایل فوتشان به صورت واقعی اعلام میشود و شان همه حفظ میشود! فقط جسارتاً به عرض برسانیم که هر از گاهی در اخبار ۳: ۲۰ میبینیم و میشنویم که برای برخی افراد که هنوز در قید حیات هستند گواهی فوت صادر میشود که برای این «مردگان زنده» مشکلات عدیدهای پیش میآید. شما برای زندگان گواهی فوت صادر نکنید، دفن استاندارد پیش کش! فلذا برای صدور گواهی فوت به صورت علمی و استاندارد و ایجاد بانک اطلاعات خودتان را زیاد به درد سر نیندازید. به قول شاعر «منه به گوشهی طاق بلند استاندارد... کلید وصل که دستی چنان درازم نیست!» خیر از جوانیتان ببینید.
وحید حاج سعیدی
وحید حاج سعیدی