دانایی و آگاهی از دیر باز تا کنون که جوامع بشری به پشرفتهای عظیمی در عرصههای مختلف دست یافته اند نقش بسزایی در جهت حرکت و تکامل انسان در مسیر زندگی بر عهده داشته اند.
تا آن جا که در یونان قدیم وباستان در نزد فلاسفه و اندیشمندان در دو هزارسال پیش در جهت دلالت انسان بر وجه دانستن وبهرهمندی از این خصیصه در جهت نیل به خودآگاهی، ارسطو انسان را حیوانی ناطق و یا سیاسی نامیده است به عبارتی دیگر چون که انسان از قدرت تعلق و بینش برخودارست قادر است در سایه توجه و بکارگیری آن در جهان هستی بر بسیاری از ندانستنها و مشکلات فائق آید واین قدرتمندی و باور انسان به توانستن در کنار هم بودن و براساس و محور دانستن واصل طلایی گفتگو و دیالوگ در عرصه روابط اجتماعی و زیست بشر امکان پذیر است که انسان را به درجات رشدو تعالی در دست یازیدن به افقهای بهتر رهنمون مینماید ودر آمیزههای دینی نیز در جهت اهمیت و جایگاه دانستن به صراحت شاهد هستیم که به قلم و نوشتن سوگند یاد شده است که خود حاکی از عنصر دانایی و عقلانیت در کنار آمیزههای دینی دارد و عقل ولزوم توجه آن از ارکان مهم و عینی شناخت و متدولوژی استخراج منابع و احکام دینی معرفی گردیده است وبه تعبیر مولانا هر که داناتر، رخ زردتر و انسان تراست و هر که نادانتر، حیوانتر و از ارزشهای انسانی در مرحله پستتر و دورتری قرار داردکه در همین تمثیل به زیبایی به عنصر دانایی اشاره گردیده است یکی از لوازم و ابزارهای امروزه در زندگی بشر که نقش مهمی در جهت یادگیری و ارتقای فکری او میتواند برعهده داشته باشد رسانههای مکتوب بویژه مطبوعات و مجلات تحیلی و تئوریک در حوزههای گوناگون است که قادر است زوایای پیرامونی زندگی را در جهت نیل به دانستن و محور دانستن آن را در زندگی تقویت نماید پدیدهایی معجزهآسا و شگفت انگیز که در هر کجا که تحول و تغییرات بنیادین در بستر اندیشه و جوامع انسانی شکل گرفته است در سایه رشد روزافرون نشریات بوده که جهشهای بسیار مهم و اساسی پدیده آورده است در کنار پیشرفتهای چشمگیری که در حوزه رسانهها و فضاهای خبری در حیطههای مختلفی بوجود آمده است باز نمیتوان از نقش ماندگار و عمیق وجهت دار نشریات مکتوب در زیستی مطلوبتر و شایسهتر در زندگی شهری غافل بود در فضاهای فرهنگی و میل به دانستن است که میتوانامید داشت که پایههای روابط جمعی شهروندان و عموم مردم در بستری عقلانی و توجه به حقوق متقابل واحترام آمیز به یکدیگر را در تمام زمینهها شاهد باشیم که در این زمینه دستگاه و نهادهای مختلف هر کدام با توجه به ساختار و شالکه سازمانی خویش در جهت تشویق و ترغیب احاد مردم به فرهنگ مطالعه و دانستن وظایفی بر عهده دارند بویژه دستگاهایی که بیشتر در مرتبط به امور شهری هستند میتوانند در کنار دستگاهای فرهنگی که وظیفه ذاتی در این قبیل امور بر عهدهشان است پای کار باشندو با تشریک مساعی و هم اندیشی و اولویتبندی در امورات مختلف بویژه در جهت آموزش و ارتقای آگاهیهای اجتماعی در سطح شهروندان و مسولیتهای شهروندی برنامهها و راهکارهای فراوانی را اندیشیده و تمهیدات لازم و ضروری آن را با همکاری رسانههایی همچون صدا وسیما ویا استفاده از ظرفیتهای سازمانهای مردم نهاد به در ستی انجام دهند؛ آنگاه در درازمدت میتوانامیدوار بود که پایههای تحول و حرکت در جهت توانمند کردن مردم در حوزه حقوق شهروندی و وظایف و مسولیتهای محوری آنها در زیستی هدفنمد که چاشنی آن بر گرفته از آگاهی و دانایی باشد در سایه آرامش و رفاه بیشتر را بدست آورد.
محسن رستمی
محسن رستمی