در سال ۱۳۵۷ نظام کشور دگرگون شد و حزب دموکراتیک خلق افغانستان نخست به رهبری نورمحمد ترکی و پس از او حفیظ الله امین رویکار آمد. حکومت با صدور فرمان شماره هفت خود، حقوق زن و مرد را مساوی اعلام کرد، رسم دریافت شیربها از سوی خانواده عروس را لغو کرد و مهریه هر زن را تا ۳۰۰ افغانی اعلام کرد. در اوایل حاکمیت این حزب، در مکاتب/مدرسهها گروههای آواز ایجاد شد. آمدن نیروهای روسی همزمان با رویکار آمدن ببرک کارمل، نارضایتی مردم را افزایش داد و تظاهرات در مکاتب دخترانه و پسرانه و دانشگاهها آغاز شد.
اناهیتا راتبزاد که در آن زمان وزیر امور اجتماعی بود علیه تعدد زوجات مبارزه کرد و اعضا حزب را که زن دوم میگرفتند از حزب اخراج میکرد و درباره شان در ستون خبرهای روزنامه حقیقت انقلاب ثور خبر و گزارش چاپ میکرد.
در زمان حاکمیت دکتر نجیبالله، یک واحد نظامی متشکل از زنان در موسسه نسوان تشکیل شد که بیشتر برای تشویق سربازان به جبهه جنگ میرفتند؛ اما تشکیل آن حتی از سوی طرفداران حاکمیت و اعضای حزب حاکم حمایت نشد.
معصومه عصمتی، وزیر معارف/آموزش و پرورش آن زمان، شفیقه رزمنده، فرمانده آن واحد نظامی را برکنار کرد و صالحه فاروق اعتمادی، وزیر امور اجتماعی تشکیلات آن را از میان برد.
کبیر رنجبر از حقوق دانان افغان میگوید به منظور جذب بیشتر زنان به کار، در هر اداره و در هر محل، کودکستانها ساخته شد و زنان در عرصههای بیشتر، حتی به رانندگی اتوبوس برقی شهری استخدام شدند. موسسات حمایت کودک و مادر و را هنمای خانواده یکبار دیگر مورد توجه قرار گرفت.
او میگوید: «تمام رهبران حزب در تمام مناسبتها بدون زنان و دخترانشان شرکت نمیکردند. در آن زمان در کنار چند وزیر زن، عدهای از اعضای پارلمان زنان بودند و شمار زیادی از زنان در راس ادارات و ریاست قرار داشتند. با جرات میتوانم بگویم که حضور زنان در آن وقت نسبت به حالا بسیار پر رنگ بود.»
زنان مقامات ارشد حکومتی مثل محبوبه کارمل، کریمه کشتمند و فتانه نجیب به ترتیب به عناوین رییس پرورشگاه، رییس کودکستانها و معلم و مدیر مکتب کار میکردند.
پس از سال ۱۳۷۱ خورشیدی و رویکار آمدن مجاهدین، بسیاری از پیشرفتهای یاد شده نابود شد.
در زمان برهانالدین ربانی فتوا و فرمانی صادر شد که قیودات و محدودیت هایی را در کار و تحصیل مختلط زنان با مردان و پوشش آنان وضع میکرد. ویران شدن ساختمان شماری از موسسات تحصیلی سبب شد تعدادی از دختران و زنان از آموزش و کار محروم شوند.
فتانه گیلانی که خود در جهاد سهم داشته میگوید: «متاسفانه رهبران جهادی هدف و برنامهای برای نجات زن و اعتلای وضعیت زن نداشتند و نمیخواستند زنان در عرصههای سیاسی و ملی حضور پیدا کنند. زنان در زمان آنها اصلا در تصمیمگیریها نقش نداشتند ولی هر کس از نام زن سوء استفادههای زیادی کرد.»
با آمدن حاکمیت طالبان، محدودیتهای به مراتب بیشتری بر کار و حضور زنان در جامعه وضع شد.
دکتر شهره عرب شیرازی