هیچ رسانهای بیطرف نیست اما ماهیت رسانه روشنگری است. رسانهها علیالقاعده باید به نقاط تاریک جامعه و پستوهای تاریک ادارات و نهادها نور بتابانند و کاستیها را به مخاطبان، اعم از مردم، نهادها و مسئولان گوشزد کنند و در عین حال نقاط روشن را جار بزنند.
اما آیا واقعا چنین است؟ حقیقت امر این است که در برههی کنونی، رسانههای محلی عملاً امکان ایفای چنین رسالتی را ندارند. چراکه ارتزاقشان در گرو امضای مدیران همان تاریکخانههاست. و وابستگی مالی، قلم رسانهچی را رام و خنثی میکند. به راستی یک نشریهی محلی چگونه باید هزینههای خود را تأمین نماید؟ از طریق آگهی؟ آگهی از کدام صنعت؟
در استانهای برخوردار، صنعت و بخش خصوصی آنقدر چاق و فعال هست که برای بازاریابی کالای خود نیاز به تبلیغات در جامعهی هدف داشته باشد. اما در استانی مثل لرستان که صنعت راکدی دارد و بخش خصوصیاش نیز نهایتاً به بخش خدمات محدود است، عملاً نیازی به تبلیغات برای بازاریابی کالای تولیدی ندارد. و همان نیاز اولیه در سطح معرفی برند را هم به پیجهای سلبریتیها و اینفلوئنسرها میسپارد. بنابراین بازار هدف رسانههای محلی به ادارات و نهادهای دولتی و عمومی مثل شهرداریها محدود میشود.
تصور کنید یک رسانه دارید و میخواهید به یک نقطهی تاریک به عنوان مثال در ادارهی آب نور بتابانید. درست بعد از این روشنگری آگهیهای احتمالی شما از آن منبع قطع میشود و نانتان آجر خواهد شد. بنابراین شما باید قلمتان را غلاف کنید. حال اگر فقط اندکی اهل نان باشید نه تنها چشمتان را به روی کاستیها و تاریکیهای آن اداره و همهی ادارات میبندید، بلکه حتا ممکن است مسیر قلمتان به ناگزیر منحرف شود و نقاط روشنِ کذایی برای ادارات و عملکرد درخشان برای مدیرانِ ضعیف بتراشید.
کار به جایی رسیده است که برخی نشریات سرمقالهی خود را میفروشند. حتا تیتر اصلی نشریه و عکس روی جلد را هم به مدیران ناکارآمد میفروشند. شما امروز در بازار مطبوعات محلی استان میتوانید با حدود یک میلیون تومان تیتر، عکس اصلی و سرمقاله یک نشریه را بخرید و هرچه خواستید بنویسید و منتشر کنید. اگر چنین نبود، امروزه مدیران روابط عمومی ادارات که مسئول تقسیم آگهیها در پایان هر ماه هستند، در میان خبرنگاران تا این حد محبوبیت نداشتند. البته که این محبوبیت هنگام پرداخت فاکتورها در پایان ماه افزون میشود.
شما اگر تیتر و سرمقالهتان را پرچربتر بنویسید و عکس فتوژنیک و لبخند به لبِ از فلان مدیر در صفحهی اول منتشر کنید در حالی که کت و شلواری را پوشیده که به پاس حضور در افتتاحیهی فلان فروشگاه هدیه گرفته، و این کار را در بقیهی شمارهها تکرار کنید ممکن است جمع دریافتی شما در پایان یک سال فقط از یک شهرداری به یک میلیارد و هفتصد میلیون تومان هم برسد. رقمی که یکی از اعضای شورای شهر خرمآباد همین اسفند ۹۹ برملا کرد.
البته باید اذعان کنم که در میان رسانههای استان، رسانههای اخلاقمدار کم نیستند اما این رسانهها عملا مخارج اولیهی خود را هم تأمین نمیکنند و میشناسم بزرگوارانی را که بخشی از حقوق کارمندی و بازنشستگی خود را هم صرف هزینههای رسانهشان میکنند و باز هم قادر به اجارهی یک دفتر برای رسانهشان نیستند.
اما بهراستی در غیاب احزاب محلی بهعنوان حامیان مطبوعات و با وجود رقیب زورمندی به نام فضای مجازی، برای اقتصاد رسانه در لرستان چه باید کرد؟ چطور باید رسانهها را از زیر یوغ مدیران ادارات خارج کرد؟ پاسخ به این سوالِ ظاهراً ساده بسیار بغرنج شده است. علیالحساب چند پیشنهاد مطرح میکنم:
ـ سازماندهی کردن و نظارت بر هزینهکرد ادارات در امر تبلیغات و ممانعت از پرداخت مستقیم پول به رسانهها و خرید اشتراک یا حق عضویت سالانه به جای آن
ـ ایجاد بازارچه دائمی مطبوعات با غرفههای رایگان برای رسانههای محلی در مکانهایی مثل ساختمانها و سولههای بلااستفادهی دولتی، سینماهای متروکه و …
ـ ایجاد دفاتر مشترک و سالن جلسات عمومی برای برگزاری جلسات و نشستهای رسانهها توسط خانه مطبوعات
ـ ایجاد انجمنهای صنفی مشاغل مطبوعاتی مانند عکاسان خبری، صفحهآراها و …
ـ ترویج و سازماندهی جریان «خیران روشنگری» در میان خیران، در کنار خیران مدرسهساز، خیران مسجدساز و … برای حمایت از رسانههای روشنگر
ـ رایگان کردن برخی هزینههای رسانهها مانند هزینه اشتراک اینترنت، قبوض مصرفی و …
ـ برگزاری جشنوارههای رقابتی فصلی و سالانه بین رسانهها و انتخاب رسانهها و خبرنگاران روشنگر
ـ درجهبندی کیفی رسانهها و خبرنگاران
ـ توافق با بانکها و پرداخت تسهیلات ارزانقیمت به رسانهها و خبرنگاران
ـ توافق با صداوسیمای محلی برای معرفی هفتگی و مستمر نشریات و رسانههای روشنگر و تأثیرگذار
ـ پرداخت هزینههای مربوط به بیمه تأمین اجتماعی خبرنگاران و کارکنان دفاتر رسانهها
ـ افزایش یارانه رسانهها و نظارت بر تقسیم عادلانه و اطلاعرسانی شفاف آن
ـ توافق با کانون وکلا برای حمایت حقوقی از رسانهها در مقابل شکایات احتمالی
ـ تجمیع برخی مشاغل مانند شرکتهای تبلیغاتی با مشاغل رسانهای برای کاهش هزینهها
ـ سازماندهی آگهیهای لازمالانتشار مانند آگهیهای ثبتی، آگهیهای مناقصه و مزایده و …
نویسنده : علی زیودار | سرچشمه : سیمرهی 569 (25 اسفندماه 99)