در کشورهای پیشرفته و تقریباً در اکثر کشورهایی که دارای نظام حزبی منسجم و فعالی هستند، انتخاب نمایندگان شوراهای شهر و شهرداریها، مجلس، نخستوزیر و رئیسجمهور بسته به نوع ساختار سیاسی آنها (ریاستی یا پارلمانی) طی فرآیندی چندمرحلهای انجام میشود ، بدین معنی که فرد منتخب در هر ردهای که برگزیده میشود، میبایست از چندین مرحله عبور کند.
در این فرآیند، فیلتر یا مرحله آخر، مردم هستند؛ در این مرحله با توجه به این که احزاب و گروههای سیاسی، داوطلبان را پایش کرده و گزینههای اصلی و نهایی مشخصشدهاند، تعدد نامزدها باعث سردرگمی مردم نمیشود.
دیگر اینکه در خلال مبارزات انتخاباتیِ چندمرحلهای و درونحزبی، نامزدهای ضعیف و بدون برنامه از گردونه رقابت خارجشده و کار گزینش گری برای مردم هم آسانتر میشود.
به همین دلیل میبینیم که نمایندگانی که از دل این سیستم و نظام حزبی به عنوان نماینده مجالس سنا، نمایندگان و ... انتخاب میشوند، علاوه بر اشراف بر کارها و وظایف محوله، در حوزه بینالملل نیز دارای نظر و ایده هستند؛ کما اینکه برخی از این منتخبان در سازمانهای ملی و فراملی، برای دنیا تصمیمگیری و تصمیم سازی میکنند.
در کشور ما با وجود تعداد زیاد احزاب و تشکلهای مجوز دار و دارای شناسنامه، اما وضع اینگونه نیست و نظام حزبی ما کارکرد خوبی در این زمینه ندارد و احزاب بهجای این که هدایتگر افکار عمومی برای انتخاب بهترینها باشند، دنبالهرو جامعه بوده و آنها هستند که خود را با مردم هماهنگ میکنند؛ به همین دلیل معمولاً افرادی که از درون این نظام حزبی و انتخاباتی بیرون میآیند، عموماً گزینههای قوی و توانمندی نیستند.
در استان لرستان وضع بدتر است؛ احزاب در این استان رسالت خود را بهدرستی انجام نمیدهند و کارکرد خاصی ندارند و احزاب و سیاسیون دنبالهرو صِرف عوام هستند، به این شکل که دبیران و مسئولان احزاب بهجای اینکه بگردند از بین نامزدهای مختلف و پرشمار، افراد باسواد، باتجربه و با برنامه را انتخاب و موردحمایت قرار دهند، منتظر میمانند تا ببینند که مردم کوچه و بازار بیشتر از کدام نامزدها دَم میزنند و بهاصطلاح لری خودمان نام کدام شان «وَرِگال» یا روی زبان مردم است، تا آنها هم امضای خود را پای پوستر تبلیغاتی نامزد موردنظر بیندازند و در حقیقت خود را به نماینده پیروز یا نمایندهای که ظن پیروزی او میرود، آویزان کنند.
این شیوه کارِ سیاسیِ سنتی و نظام حزبی که از چند دهه گذشته بهویژه در استان لرستان حاکم است عوارض متعددی به دنبال دارد؛ یکم؛ نمایندهای که به این شیوه انتخاب میشود با این دید که چون پایگاه اجتماعی و سبد رأی او بالا بوده، احزاب از او حمایت کردهاند، خود را ملزم به تبعیت از احزاب و تشکلها نمیداند و در 4 سال دوره نمایندگی مجلس هر کاری را که بخواهد و صلاح بداند انجام میدهد.
دوم؛ نمایندهای که به این روش انتخاب میشود، نمیتواند بهترین گزینه باشد، چون در یک فرآیند درونحزبی و چندمرحلهای انتخابنشده و بدون آنکه برنامه مدون و نقشه راه مشخصی را ارائه داده باشد، راهی بهارستان میشود.
سوم؛ با توجه به پیشتازی دلالان سیاسی در این ساختار حزبیِ ناکارآمد و سنتی، خواهناخواه نامزدهای باسواد و با برنامه از گردونه رقابت حذف و افراد درجهدو و سه عهدهدار کرسی نمایندگی مجلس میشوند.
چهارم؛ در نبود نظام حزبی پویا و نخبهگرا، این دلالان و فرصتطلبان و طوایف هستند که تعیین خواهند کرد چه کسانی بهعنوان نمایندگان لرستان در مجلس یازدهم سوگند یاد کنند و هم چون 4 دهه گذشته، نخبگان و افراد دارای ایده و فکر به حاشیه رانده خواهند شد.
بدیهی است که کاهش یا رفع معضلات مزبور نیازمند برنامهریزی مناسب و نیز فرهنگسازی رسانههای جمعی و اصحاب رسانه، نخبگان و گروههای پیشرو و مرجع استان در بلندمدت میباشد، اما در کوتاهمدت با توجه به اینکه تا موعد برگزاری انتخابات مجلس در اسفند 98، زمان زیادی باقی نمانده، احزاب و تشکلهای سیاسی استان میبایست تمام تلاش خود را به کار بگیرند تا در یکروند چندمرحلهای، قویترین و مناسبترین افراد برگزیده شوند.
بهاینترتیب که با تائید نهایی صلاحیت نامزدها در هیئتهای نظارت و بازرسی بر انتخابات استان، احزاب فرآیند گزینش گری خود را آغاز کنند.
در مرحله نخست، دبیران و اعضای شوراهای مرکزی و هیئت مؤسس احزاب بهموازات هم دیگر با دعوت از نامزدهای همسو و بررسی سوابق کاری، تحصیلی و مطالعه برنامههای آنها، افراد برتر را معرفی کرده و با فراخوان اعضای خود، در یک انتخابات درونحزبی، به تعداد کرسیهایی که هر شهرستان در مجلس دارد، نامزدهای واجد شرایط را برگزینند.
در مرحله دوم با مشخص شدن نمایندگان هر حزب در مرکز استان و سایر شهرستانها، انتخابات درون جناحی برگزار شود، بدینصورت که هرکدام از احزاب و تشکلها، نامزد یا نامزدهای خود را برای انتخاب بهعنوان نماینده جناح و طیف خود معرفی کنند؛ افراد منتخب در این مرحله نماینده تمام جریان همسو اعم از اصلاحطلب یا اصولگرا خواهند بود و باید موردحمایت تمام احزاب و تشکلهای همان جریان سیاسی قرار گیرند.
درعینحال باید از نامزدهایی که در این روند انتخابنشدهاند تضمین گرفته شود که به نفع نامزدهای منتخب کنار بروند؛ اگر کنارهگیری نکردند، هیچ حزب و گروهی از آنها حمایت نکند.
روش چندمرحلهای مزایای فراوانی دارد، ازجمله اینکه در این فرایند، نامزدها در دو مرحله به تشریح برنامههای خود میپردازند و دو مرحله مبارزات انتخاباتی را پشت سر میگذارند و علاوه بر اینکه تجربهای برای انتخابات اصلی کسب میکنند، وزن و عیار آنها هم برای فعالان سیاسی و اجتماعی استان مشخص میشود.
بر این اساس، با خارج شدن تعداد زیادی از نامزدها در خلال مبارزات درونحزبی، هزینههای تبلیغاتی و تعداد ستادهای انتخاباتی و... و درنهایت تنشها و درگیریهای انتخاباتی نیز کمتر خواهد شد.
دیگر اینکه در این روش که قابلتعمیم به انتخابات شوراهای اسلامی شهر نیز میباشد، نقش آراء طایفهای و احساسی در انتخابات پیش رو کمرنگتر گشته و گزینش افراد اصلح و کارآمد برای مردم راحتتر خواهد شد.
یادداشت: مصطفی رباطی/ پایگاه خبری یافته