بدون تردید اصلیترین رسالت و وظیفه ذاتی رسانههای گروهی از جمله شبکههای اجتماعی شفافسازی و اطلاعرسانی و بهطورکلی كمك به افكار عمومی در گزینش درست است ؛ و نکته مهم در این راستا این است که گزینش بیشک با روشنگری، انتقاد سازنده و انعكاس واقعی اخبار و اطلاعات میسر است و البته این چیزی كه شاید هنوز در فضای کلی و واقعی حاکم بر این دنیا (مجازی) و فرهنگ کاربری آن در جامعه ما جا نیفتاده و جایگاه خود را بازنیافته است؛ اما آنچه مبرهن است اینکه امروزه نقش رسانهها در انتخابات، بیش از هر زمان دیگر است. بهواقع رسانهها در مقام مهندسان افکار عمومیِ جامعه، ابزارهایی هستند که مردم میتوانند آگاهیهای لازم را از راه آنها به دست آورند. این ابزارها در ایام انتخابات، نقش اطلاعرسانی و تا حدودی نظارتی ایفا میکنند. به طور کلی رسانههای جمعی، نقشی عمیق در گسترش بایدها و نبایدهای اخلاقی جامعه دارند. رسانههای همگانی در ایجاد نشاط، شور، شوق و مشارکت همگانی و بسیاری از رفتارهای جمعی و حتی رفتارهای فردی تأثیرگذارند. این تأثیر وقتی میتواند دوچندان شود که خود رسانهها هم متخلق به اخلاق پسندیده باشند، بخصوص در زمانهای خاصی مانند ایام نزدیک به انتخابات که جامعه نیازمند آرامش، همدلی، همزبانی و وحدت است تا انگیزه حضور حداکثری در انتخابات هم به دنبال این یکدلی فراهم شود.
در این میان جایگاه و سهم و کارکرد رسانههای رسمی نظیر رادیو و تلویزیون و روزنامههای دولتی کاملاً مشخص و در این مورد هم بسیار مطالب عنوان شده و آسیبشناسیهایی هم پیرامون کارکرد و نقش آنها در تحولات سیاسی نظیر انتخابات و بررسی ویژگیهای کلی آن فضا نظبر رعایت اخلاق انتخاباتی و احترام به قانون و ...بحث و مطالبی نقل شده است اما در جهت به روز سازی این مهم و منجمله نقش رسانههای نوظهور و غیررسمی که جملگی حاصل پیشرفتهای علم ارتباطات و فضای مجازی هستند، نظیر اینستاگرام، تلگرام و تویتر و...همچون فیس بوک کمتر بحث شده و یا آسیبشناسی پیرامون فضای کلی حاکم بر آن خاصاً در تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه به وضوح دیده نشده که لازم است به اخلاقمداری کاربران در این رسانهها (اخلاق رسانهای) و شناخت کلی فضای حاکم بر شبکههای اجتماعی نوظهور نیز توجه کافی شود. رسانهای شدن «اخلاق» و یا همان «اخلاق رسانهای» به این معناست که حوزه اخلاق، بهطور فزایندهای به رسانهها وابسته باشند و به کمک رسانههای جمعی شکل گیرند.
در این مقال آنچنان که به کارکرد مثبت و دیدگاههای موافق درباره وجود این پدیدهها در جامعه اخلاقمداری آن و امکان استفاده عموم از آن پرداخته میشود بایستی به دیدگاههای منفی کارشناسان درباره شبکههای مجازی و کژ کارکرد آن نیز نگاه کافی به عمل آید، پس فضای مجازی، ضمن کارکرد مثبت میتواند همچون دنیای غبارآلودی گردد که ضرورت هوشیاری مخاطبان را میطلبد.
اگر تعریف شبكه اجتماعی را نگاه كنیم میبینیم كه رسانههای اجتماعی رسانههایی هستند تعاملی؛ یعنی ارتباط تعاملی دارند با مخاطبین و در اینجا مخاطب منفعل نیست، همین تعاملی بودن رسانههای اجتماعی كافی است كه تبادلنظر بشود، در این فضا موافقان و مخالفان اعمالنظر میکنند. مردم الآن وقت و حوصله كافی برای مطالعه مقالههای تحلیلی به دلیل سبك زندگی و پراكندگی افكار مخاطب ندارند و به خاطر همین بیشتر از فضای مجازی استقبال میکنند. کلیدواژهها تعیینکننده شبکههای اجتماعی هستند، حرفه گرایی در رسانههای اجتماعی بسیار مؤثرتر از رسانههای مكتوب است.
کارشناسان اعتقاددارند وضعیت رسانههای اجتماعی تابعی از جامعه است، شبکههای اجتماعی در اختیار مردم است و كاربران آن را خود مردم (در اینجا ایران) تشکیل میدهند، بنابراین شبكه اجتماعی مبتنی بر نظریه شهروند خبرنگار ایجادشده، اما مسئله و مشكلی كه این فضا دارد (ناشناختگی) و آن این است كه با انبوهی از دادهها و یكسری اطلاعات با منشاء نامعلوم مواجه هستیم؛ و اما آنچه محور اصلی طرح بحث است اینکه همچون دیگر رسانهها در فضای مجازی نیز بایست بایدها ونبایدها رعایت شود، اخلاقیات نیز بر این فضا حاکم شود و مخصوصاً در برهه انتخابات اخلاق رسانهای موردنظر کاربران بوده و حتی بین حامیان و طرفداران احترام به هم و نظرات یکدیگر (علیرغم تفاوتها) جا افتاده و خبری از تخریب و توهین هم نباشد.
ضرورت پرداختن به این مهم یعنی اخلاق رسانهای در فضای مجازی و در انتخابات پیش رو همچون رعایت آن در مصادیق فضای واقعی (رسانههای رسمی) از این جهت است که روزبهروز شاهد فراگیری و استفاده حداکثری مردم از این پدیده (فضای مجازی) هستیم و واقعیت این است كه همانگونه كه در جامعه شایعه، دروغ و تهمت است در دنیای دیجیتال هم همینگونه است، اگر در دنیای حقیقی این امور مذموم است در دنیای مجازی نیز ناپسند است.
البته باید این واقعیت را نیز در نظر داشته باشیم كه در مقابل اعجاز رسانه، مخاطب منفعل است و برای رهایی از این وضعیت باید مخاطب ما آگاهی یافته و به تكنیك و فنون تحلیلی مجهز باشد، به گفتاری دیگر مجهز به سواد رسانهای باشد. در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی 98 شاید به گزاف نباشد كه بگوییم كه فضای مجازی تأثیری سرنوشتساز دارد؛ اخبار، تحلیلها، تصاویر و در نهایت پیامهای ویدئویی خاص قطعاً تأثیرگذار خواهد بود همچنان كه در انتخابات ریاست جمهوری 96 همچنین اتفاقی در اکثر شهرها رخ داد.
نقش فضای مجازی به آن حدی است كه در این دوره از انتخابات عمده هزینههای تبلیغاتی بر عهده مردم است و مردم بهجای نامزدهای انتخاباتی از طریق فضای مجازی با گوشیهای هوشمند انتخابات را رصد میکنند. به نظر میرسد با وجود فضای مجازی شاهد یك انتخابات پر شور خواهیم بود، اگر در گذشته كاندیداها دنبال ستاد بودند الآن خانههای مردم به ستاد تبدیلشده و این جز مزیتهای شبکههای اجتماعی است در كنار برخی از معایبی كه حتماً دارند.
اما در مورد تأثیر فضای مجازی، نقش آن در انتخابات آتی و نیز فضای اخلاقی موجود دیدگاه منفی و تردیدهایی نیز میتواند مطرح باشد. در این راستا میتوان بر این نکات تأکید داشت که در حال حاضر تعداد کانالها و گروهها در فضای مجازی آنقدر زیاد شده كه نوعی سردرگمی در مخاطب ایجاد مینماید. بهاندازهای كه مخاطب در فضای مجازی سردرگم است تولیدکننده هم سردرگم است و احتمالاً فضای ناسالم بر آن حاكم خواهد گشت. به طور کلی در فضای مجازی اخلاقیات کمتر مورد توجه و رعایت استفادهکنندگان خواهد بود و این فضا مملو از دروغ، تهمت و افترا میشود، برخلاف آن چیزی كه در مطبوعات با توجه به كاركرد و اعتبار كمتر شاهد آن هستیم.
انجام رفتارهایی که متأثر از صفات غیر پسندیدهای است، نظیر خودبینی، ... و انتقادپذیری در کاربران باعث عدم نهادینه شدن اخلاقیات میشود و تردیدها را در مورد فضای مجازی و فرهنگ حاکم بر آن بیشتر میکند. مثلاً مشاهدهشده در فضای مجازی شخص ذائقه ذهنی خود را به مردم منتقل میکند و همین باعث میشود درگیریها در این فضا بیشتر شود چرا كه ارتباطات در اینجا چهره به چهره نیست. در فضای مجازی هركس حرف خودش را میزند و بهنوعی میخواهد نظر خود را غالب كند بنابراین برخی معتقدند که بهسختی میتوان گفت فضای مجازی در انتخاب اصلح مردم كمك میکند... اگر فضای مجازی را با فضای رسانههای رسمی مقایسه كنیم میبینیم كه در فضای مجازی انتقال پیام سریع است، اخبار بهصورت آنی به مخاطب میرسد، در فضای مجازی با توجه به اینكه كاربران از یک
نهاد و ارگان مجوز نگرفته بهراحتی میتوانند مطالب خود را انعكاس دهند، البته اعتباری كه در مطبوعات و رسانههای رسمی است در فضای مجازی نیست یعنی فضائی مجازی فاقد سند و اعتبار است و تولید محتوا هم معمولاً به صورت غیرحرفهای صورت میگیرد. یكی از مزیتهای اصلی مطبوعات و رسانهها در این است كه در آنها نهاد نظارتی وجود دارد و سریع هم كنترل میشود اما در فضای مجازی تشویش اذهان عمومی زیاد است. در موضوع انتخابات فضای مجازی شاید تأثیر آنی داشته باشد اما با توجه به محتوای غنی كه در مطبوعات و رسانههای حرفهای تولید میشود و بازنشری كه مطالب آنها در فضای مجازی دارند تاثیرگذارییش بیشتر و ماندگارتر میباشد چون دارای اعتبار است. در مجموع میتوان این فرضیه را عنوان نمود که فضای مجازی در انتخابات بیشک تأثیرگذار است و در این دوره از انتخابات مجلس 98 فضای مجازی بهعلاوه دیگر رسانهها همچون تلویزیون نقشآفرینی میکنند؛ اما باید گفت كه فضا در شبکههای اجتماعی فضای سالمی نیست چرا كه تخریب، توهین، شایعات و جنگ روانی در فضای مجازی در ایام انتخابات بیشتر شده و باید احزاب و فعالان سیاسی ورود پیدا كنند تا فضای موجود تلطیف شود. پس جدی گرفتن این فضا و مناسبات حاکم بر آن همچون اخلاق در این رسانهها موضوعی قابلبحث و طرح بوده و امروز میبینیم كه مردم بیشتر به فعالیت در فضای مجازی روی آوردهاند، بنابراین مردم اخبار خود را از فضای مجازی دنبال میکنند اما یكسری ایراداتی هم این فضا دارد و آنهم ناسالم بودن آن است. عدم تبیین قوانین در فضای مجازی باعث شده شاهد ضعفهای عمده در فعالیت آن باشیم كه باید این ضعفها با كنترل و رصد بیشتر برطرف شود.
بهطور خلاصه و پیرامون رعایت اخلاق در دیگر رسانهها نظیر تلویزیون، رادیو، روزنامه انتظار میرود اطلاعرسانی لازمه انجام گیرید و به اخلاقیات در آن پرداخته شود. چراکه رسانهها و بهویژه رسانههای رسمی در همه موارد کاربردشان، به رعایت اصول و انجام وظایفی ملزم هستند که پای بندی به آنها، بهویژه در دوران مبارزات انتخاباتی و برگزاری انتخابات اهمیت دارد. لزوم رعایت اخلاق رسانهای و تلاش برای مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، مهمترین مواردی است که میتوان در این زمینه برشمرد. مهمترین کارکرد رسانهها اطلاعرسانی است. رسانه ملی، مطبوعات و فضای مجازی باید به معرفی کاندیداها بپردازند و نکات مثبت و قوت آنها را بازگو کنند؛ چرا که مردم دائم کاندیداها و اخبار انتخابات را رصد، پیگیری و مقایسه میکنند. همین فضای تولیدشده توسط رسانهها باعث ایجاد شور و انگیزه انتخاباتی میشود. در مجموع رعایت نکردن اخلاق رسانهای، سبب سلب اعتماد مخاطبان خواهد شد. عواملی که در این میان منجر به بیاعتمادی میشوند عبارتاند از: صداقت نداشتن در اطلاعرسانی (تناقضگویی، مبالغه و اغراق، تحریف و سانسور)، موثق نبودن پیامها، عینی و واقعی نبودن پیامها، عدم بیطرفی. نتیجتاً اینکه تأثیر رسانههای جمعی بر تحولات اجتماعی قطعی است و نقش فضای مجازی بر افكار عمومی و تأثیرگذاری كه این پدیده تقریباً نوظهور در تحولات سیاسی و اجتماعی دارد بر كسی پوشیده نیست، اما در یك جامعه اسلامی انتظار بر این است كه اخلاق و منش اسلامی و حرفهای بر آن حاكم باشد.
اعظم روانشاد/ دانشجوی دکترای جامعهشناسی توسعه و اقتصاد