در مرحله آغازین اندیشههای اجتماعی مدرن که با غلبه پارادایمهای روشنفکری با محوریت رویکردهای نظم و تضاد توأم است؛ نگاه قطبی به جامعه امکان کمتری در طرح تحولات از منظر نسلی فراهم کرده است.
با فروکش کردن اهمیت مطالعات طبقاتی و نقشآفرینی طبقه اجتماعی از یک طرف و شکلگیری نسل جوان جامعه شناسان علوم اجتماعی که به بحث و بررسی مسائل اصلی جامعه بدون تعلقات آکادمیک میپرداختند؛ به شکلگیری حوزه نقد مفهومی، نظری و روشی نسبت به مجموعه علوم اجتماعی و بهطور خاص دو پارادایم مسلط گردید. حاصل این تلاشها به شکلگیری حوزه جدید مطالعات نسلی شد (آزاد ارمکی،1386 :44). از کارل مانهایم به عنوان آغازگر مباحث نظری پیرامون نسل نام برده میشود.
وی سه بعد را برای نسل تشخیص میدهد:1- جایگاه نسلی،2- نسل به عنوان یک واقعیت و 3- واحد نسلی. جایگاه نسلی تعیینکننده حوزه کسب تجربه است و با افرادی که در دوره زمانی و فضایی اجتماعی- فرهنگی یکسانی متولد شدند؛ کسانی که مقدار مشترکی از وقایع تاریخی را تجربه مینمایند؛ مرتبط میباشند.
نسل به عنوان یک واقعیت بازتشخیصی تجربیات مشترک افرادی است که در فضای تاریخی و فرهنگی متولد شدهاند؛ یعنی کسانی که احساس میکنند که با معاصرینشان مرتبط هستند؛ بستگی دارد؛ چراکه به لحاظ تاریخی سرنوشت مشترکی دارند. مرکزیترین بحث مانهایم بحث واحد نسلی است که به معنای گروه سنی- زیستی در نظر گرفته شده است و دارای چندین ویژگی است: 1- وجود محل مشترک در جریان اجتماعی و تاریخی است. این موقعیت تعیین کننده حوزه کسب تجربه ممکن با توجه به شرایط است. 2- سرنوشت مشترک و علاقههایی که بر اساس طبقه اجتماعی و اقتصادی دارند و 3-دارنده هویت واحد بر اساس تجربه مشترک هستند (چیتساز قمی،1386: 89). مانهایم در مقاله معروف «مسأله جامعهشناختی نسلها» پیدایش نسل اجتماعی را با تغییر اجتماعی و سرشت آن مرتبط میداند و بر این باور است جایی که حوادث تازه کمیاب و تغییر کند است. اساساً یک نسل مجزا ظاهر نمیشود. بلکه فقط هنگامیکه در جایی چنین حوادثی زیاد و سریع رخ میدهند؛ بطوریکه یک گروه نسلی بر حسب آگاهی تاریخی- اجتماعی خود متمایز میشوند از یک نسل حقیقی میتوان سخن گفت (مانهایم، 1380: 477 به نقل از صبوری خسرو شاهی و توکلی نیا، 1391: 112). با توجه به تعریف نسل، گسست نـسلی را بـه معنـی وجـود تفاوتهای دانـشی، گرایـشی و رفتاری بین نسلهای موجود در خانواده از قبیل والدین و فرزندان با وجـود پیوستگیهای کـلان متأثر از ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی تعریف کرده اسـت (آزاد ارمکی،1380: 56).
در اینجا پرسشی مطرح میشود و آن این است که چه علت و یا عواملی موجب گسست نسلی در میان افراد یک جامعه میشود؛ در این زمینه دیدگاههای مختلفی وجود دارد؛ برخی همچون رونالد اینگلهارت دگرگونی ارزشی را منشأ این گسست میدانند (اینگلهارت، 1373). عدهای همچون کارل مانهایم تغییرات سریع فرهنگی را علت گسست نسلی قلمداد میکنند. عدهای همچون مارگارتمید، آن را به تغییرات اجتماعی وسیع و عمیقی که در دنیا اتفاق افتاده و آن را وارد مرحله جدیدی از تحول و دگرگونی کرده است، منتسب میکنند (صبوری خسروشاهی و توکلی نیا، 1391: 113 و 112). برخی دیگر همچون تیکنور، دونوهو و اولین شکاف آگاهی را که بهواسطه سطح پایگاه اقتصادی- اجتماعی، سطح تحصیلات و نیز دسترسی به رسانهها رخ میدهد را علت گسست نسلی میدانند. برخی دیگر پویش مدرنیته و گسست معرفتی و ارزشی برآمده از آن را منشأ این دگرگونی در نظر میگیرند؛ یعنی بر این باورند که پارادایم مدرنیته شیوههای فکری، اجتماعی، دینی، اقتصادی و سیاسی پارادایم سنت را بر هم زده است. برخی دیگر رشد روزافزون تکنولوژی های نوین ارتباطی همچون فضای مجازی بهویژه شبکههای اینترنتی، موبایلی و ماهوارهای را در گسست نسلی موثر میدانند. متن حاضر بر آن است تا با به بررسی دیدگاه اخیر بپردازد.
به طور کلی امروزه، آنچه را که با شیوه زندگی و تفکر مرتبط با تکنولوژی نوین اطلاعاتی در رابطه باشد، با صفت سایبر نام میبرند و به فضای رایانهای که سازنده یک فضای جغرافیایی مجازی است، فضای سایبرنتیک یا فضای مجازی میگویند (محسنی،1380 : 200). این فضا در حقیقت ارتباط داخلی عمدهی افراد بشر را از طریق کامپیوتر و ارتباطاتِ راه دور، بدون در نظر گرفتنِ جغرافیای فیزیکی به عهده دارد. بهبیاندیگر؛ فضای مجازی جهان ذهنی اطلاعات و شبکههای الکترونیکی است که از طریق اینترنت (و موبایل) قابل دسترسی است و اغلب با حیطهای ناشناخته مقایسه میشود که دارای مرزهای نامحدود است (میردامادی،1380: 18).
در زبان جاری انفورماتیک این واژه بیانگر اینترنت در تمامی ابعاد فرهنگی، فنی و اجتماعی آن است. فضایی که محل مراجعه و تفرج است، بدون آنکه فرد ناچار باشد محل خود را ترک کند (محسنی،1380: 200). همچنین فضای مجازی حیطهای نامشخص و بیحدومرز نیست، بلکه فضایی است کاملاً تعریف شده، بسته و متشکل از مؤلفههای معین و مشخص (میردامادی، 1380: 18). در فضای مجازی در بسیاری از موارد، فرد در حریم خصوصی با جهان مجازی ارتباط برقرار میکند. این ارتباط بین فرد با فرد دیگر فراهم شده است؛ منتهی این ارتباطات در یک موقعیت خصوصی و در تنهایی فرد به واسطه کامپیوتر صورت میگیرد. خصیصه خود فرمانی، هدایت و کنترل و یا به عبارتی فرمانروایی فضای مجازی بر کاربر نیز این حریم خصوصی را تشویق میکند. فضای سایبر با هدف ایجاد یک جهان کامل در اطراف انسان که به نوعی امکان ورود به حریم خصوصی را فراهم کند، ایجاد شده است. حریمی که فرد از هنجارهای اجتماعی رها شده و با احساس آزادی عمل بیشتری زندگی روزمره خود را دنبال میکند (عاملی،1383: 16).
فضای مجازی، مفهومی است که با اینترنت ارتباط دارد، امّا با آن یکی نیست. ارتباطات مجازی قبل از اینترنت شروع شد و بعدها این ارتباطات و تعاملات در اینترنت ادامه یافت. اینترنت گروهی متشکل از هزاران شبکه است که از پروتکل واحدی استفاده میکنند و در جهت عرضه مجموعه اطلاعات واحدی به کاربران یا مشتریان خود مشارکت دارند. فضای مجازی اینترنت را میتوان به سرزمینی مجازی دارای زندگیهای مجازی و جوامع مجازی تشبیه کرد؛ چراکه در این فضا زندگیها و جوامع با همان درجه از واقعیت فیزیکی جامعههای واقعی وجود ندارند. با حضور فضای سایبرنتیک، مجازی جایگزین واقعیت میشود و چنین فضایی به این جهت مجازی نامیده میشود که حضور قابل لمس فیزیکی با واقعیت فیزیکی ندارد، بلکه فقط در جهان الکترونیک، تکنولوژیهای ارتباطی انعکاسی انتزاعی دارد. این فضا قابلیّت انتقال سریع و آنی دادهها را امکانپذیر مینماید و در حقیقت فاصلههای جغرافیایی و زمانی موجود را از میان میبرد (محسنی،1380: 72). محیط مجازی همچون لایهای بر محیط واقعی قرار میگیرد، بدون آنکه با آن درگیر شود. ورود به محیط مجازی همچون سفر به منطقهای غیر واقعی است که از دادههای انفورماتیکی ذخیره شده در کامپیوتر زاده شده است. محیط مجازی در معنی لغت شناسانه این واژه، حالتی ناکجاآباد دارد، چراکه بیمکان است. بدین ترتیب، تجربهای چند بعدی است که کاملاً یا بهطور نسبی از طریق کامپیوتر خلق میشود و هر استفادهکنندهای میتواند از طریق ادراک وجود یا هویت آن را تائید نماید. برخی ویژگیهای این جهان مجازی عبارتاند از: 1- بیمکانی،2- فرازمانی، 3- صنعتی بودن محض، 4- عدم محدودیت به قوانین مدنی متکی بر دولت- ملتها، 5- از معرفتشناسی تغییر شکل یافته پسامدرن برخوردار بودن،6- قابل دسترسی بودن به طور همزمان،7- روی فضا بودن و برخورداری از فضاهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی جدید (عاملی،1382).
در متن حاضر برای تبیین نظری موضوع یعنی گسست نسلی در تعامل با فضای مجازی از رویکرد نظری منش و میدان پیر بوردیو استفاده میشود. این نظریه را بوردیو به منظور چگونگی ارتباط ساختار و کنش مطرح ساخته است. بوردیو مدعی است که بهترین شیوه برای بررسی تجربی رابطه پویایی بین ساختار و کنش، تحلیل رابطهای ذائقهها و کنشهای اجتماعی است. منظور او از اصطلاح رابطهای آن است که موقعیتهای نسبی کنشگران در فضای اجتماعی نظمدهنده ذائقهها و کنشها هستند. این تحلیل رابطهای بر سه مفهوم محوری مبتنی است. موقعیتها [2](میدانها، عرصهها و یا حوزهها)، منشها [3](عادت واره) و موضعگیریها [4](کنشها)(جلایی پور و محمدی، 1388: 317).
عادت واره و منش پایه فهم ما از جهان است. برای آنکه بتوانیم در جهان اجتماعی زندگی کنیم؛ نیازمند نوعی گرایش کنش و آگاهی هستیم که آن را منش در اختیار ما قرار میدهد؛ چراکه منش به ما میآموزد که عرصههای مختلف اجتماعی دارای چه قواعد بازی و آدابی میباشند و ما با درونی کردن آن قواعد و آداب، از خود کنش نشان میدهیم (همان، ص 319 و 323).
با توجه به آراء بوردیو میتوان چنین اذعان داشت که شبکههای ارتباطی با سرعت شگفتآوری باعث انتقال اطلاعات و تصاویر در سراسر دنیا شدهاند و فواصل فضایی و مکانی که پیش از این بین افراد و سازمانها در سراسر دنیا وجود داشت را از بین برده و مهارتهای متعددی نظیر انتقال دادهها و ارتباط از راه دور را امکانپذیر ساختهاند (کاستلز،1380: 48). دکتر سعید رضا عاملی (1382) ارائهکننده تئوری " دو جهانی شدنها "در تعریف این عصرجدید میگوید: جهان امروز جهانی است که دائما "تولیدات خلق الساعه" و فنا و نابودیهای آنی را خصوصاً در حوزه فرهنگعامه میپروراند. جهانی است که جامعه انسانی را مواجه با "دو جهان موازی" نموده است؛ "جهان اول: جهان واقعی" و "جهان دوم: جهان مجازی". جهان اول؛ جهانی است که در آن زندگی و فعالیت اجتماعی عینی جریان دارد. جهان دوم؛ جهانی است که انسان را در مواجهه با " واقعیتهای مجازی" قرار میدهد. در جهان مجازی؛ انسان با سرزمینی بی مرز و چند فرهنگی و در عین حال برخوردار از "فضای واحد" مواجه است. جهان دوم؛ جهانی است با قاعدههای خاص و در عین حال خالی از هر نوع قانون و ضابطه عقلانی. جهان مجازی؛ جهانی است با جهتگیریهای مشخص و درعینحال فارغ از هر نوع جهتگیری ماندگار و هزاران خصیصه متضاد که هم در درون این جهان مشخص شده است و هم در مواجهه با جهان واقعی موجب تولید تضاد، تناقض و امور متزاحم میشود؛ تضادهایی که ضمن به وجود آوردن ظرفیتهای جدید و همچنین توسعه قدرت انتخاب، عامل بنبست، سردرگمی و ناکامیهای جبرانناپذیر نیز میتواند باشد. بدیهی است که تقسیمبندی جدید جهان به جهان اول و جهان دوم بر تقسیمبندیهای قدیم جهان به جهان عقبافتاده، در حال توسعه و توسعهیافته مبتنی نیست؛ مبنای تقسیم شمال و جنوب را هم موردتوجه قرار نمیدهد، بلکه این تقسیمبندی متکی بر "واقعیت" و "مجاز"، "مصداق" و "معنی" است (عاملی، 1382: 145-144). در واقع، در درون این دو جهان که مانند دوقلوهای به هم چسبیده در تعامل با یکدیگرند و بدون یکدیگر استمرار حیات اجتماعی آنها ممکن نیست، دو واقعیت در جریان است که یکی"واقعیت طبیعی" و دیگر "واقعیت مجازی"(عاملی،1383: 53).
افراد در ارتباط با گسترش فراگیر واقعیت مجازی، به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ دستهای که با این فضا آشنا هستند و عدّهای که از این فضا بیگانهاند. متعاقب انفکاک و یا اتصال به این فضا، انتظار میرود دو نوع نگرش نیز به وجود آید. چراکه اساساً این دو جهان دارای خصوصیات و شرایط متفاوتی هستند و لذا هر یک مستلزم شکلگیری شیوه خاصی از حیات و نوع خاصی از نگرش هستند. این تفاوت تا حدی است که دیوید گِلِرنتِر [5] هشدار میدهد:" ما در آستانه برخورد و جنگ هستیم. بخشی از مردم در حال ساخت سامانههای کامپیوتری به عنوان کلیساهای جامعه دوران هستند، درحالیکه سایرین کاملاً با این فضا نامأنوس و بیگانه هستند. این وضع در دل خود بزرگترین خطر تصادم فرهنگی را نهفته حمل میکند" (هایم، 1998: 33 به نقل از صارمی،1384: 2)؛ بنابراین، عرصه زندگی مجازی بهواسطه ویژگیهایی که بر آن مترتب میباشند؛ در بردارنده منشها یا عادتوارههای خاصی میباشد که موجب متمایز شدن سلایق، ذائقهها، ارزشها و نگرشها و بهطور کلی موضعگیریهای کنشگران این عرصه با کسانی همچون والدین میشود که در عرصه جهان واقعی به سر میبرند؛ بنابراین؛ اگر در برخورد با این فضا تصمیمگیری، برنامهریزی و مدیریت علمی صورت نگیرد؛ قطعاً در آینده نه چندان دور با پدیده گسست نسلی در تعامل با فضای مجازی روبرو خواهیم بود. همانگونه که اعتیاد اینترنتی نیز زمانی برای ما نامأنوس بود؛ اما امروزه برای ما واژه و مفهومی ملموس میباشد؛ گسست نسلی افراد جامعه نیز بهواسطه قرار گرفتن در دو فضای مجازی و فضای واقعی نیز محسوس خواهد شد؛ اگر به آن توجه نشود.
فاطمه حبیبی دانشجوی دکتری علوم سیاسی
فهرست منابع:
- آزاد ارمکی، تقی (1380) شکاف بین نسلی در ایران. نامه انجمن جامعهشناسی ایران (ویژة دومین همایش مسائل اجتماعی ایران)، شماره چهارم.
- آزاد ارمکی، تقی (1386)؛ فرایند تغییر نسلی فرا تحلیلی در ایران، جوانان و مناسبات نسلی، شماره اول، بهار و تابستان، صص 68-41.
- اینگلهارت، رونالد (1373)، تحول فرهنگی، تهران، نشر مرکز.
- جلائی پور، حمیدرضا. محمدی، جمال (1388)؛ نظریههای متأخر جامعهشناسی، تهران، نشر نی، چاپ دوم.
- چیتساز قمی، محمدجواد (1386)؛ بازشناسی مفاهیم نسل و شکاف نسلی، جوانان و مناسبات نسلی، شماره اول، بهار و تابستان، صص 112-85.
– صارمی، سمیّه (1384)؛ دروازهبانی در رسانههای سنتی و آنلاین، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی.
- صبوری خسروشاهی، حبیب. توکلی نیا، نفیسه (1391)؛ بررسی تأثیر رسانه ملی در ایجاد شکاف نسلی، فصلنامه مطالعات رسانهایی، سال هفتم، شماره نوزدهم.
- عاملی، سعید رضا (1382 الف)؛ دو جهانی شدنها و آینده جهان، نامه علوم اجتماعی، تهران، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، شماره تیر و مرداد.
- عاملی، سعید رضا (1383)؛ «جهانی شدنها: مفاهیم و نظریهها»، فصلنامه ارغنون، شماره 24.
-کاستلز، مانوئل (1382)؛ عصر اطلاعات (ج 1)، مترجم: احمد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران، نشر طرح نو.
– محسنی، منوچهر (1380)؛ جامعهشناسی جامعه اطلاعاتی، تهران، نشر دیدار.
- مانهایم، کارل (1380)؛ ایدئولوژی و اتوپیا، مترجم: فریبرز مجیدی، تهران، انتشارات سمت.
– میردامادی، مهرداد (1380)؛ فضای سایبرنتیک به مثابه فضای شهری، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی.
[2]- Positions
[3]- Habitus
[4]- Positio- taking
[5]. David Gelernter