نماینده محترم کوهدشت در حالی در نشست زیستمحیطی مجمع نمايندگان لرستان رئيس سازمان محيط زيست كشور شرکت کرده و همراه با دیگر نمایندگان لرستان از رییس سازمان محیط زیست کشور خواهان اعتبار و تخصیص بودجه برای نجات محیط زیست لرستان گردیده است که به دنبال ساخت سد معشوره بر روی رودخانه بیرمق و رو به زوال کشکان است، در حالی که به باور بسیاری از متخصصان محیط زیست و خود خانم ابتکار، سدهای ساخته شده در کشور، منشاء مشکلات زیست محیطی برای رودخانهها، تالابها و نیز موجب تشدید گرد وغبار شدهاند. (خبرگزاری ایرنا 9 اسفند93)
آيا ساخت سد معشوره، کششی برای نابودی روانرودهای زاگرس مرکزی و در کل از بین بردن اکوسیستم منطقه و نابودی رودخانهای که در طی هزاران سال بیساخت و ساز هیچ سدی با تاج بلندی همیشه فرهنگپرور، تمدنساز و حیاتبخش دشتها و قبایل مسکون در کرانهاش بوده، نیست؟
در حقیقت در عصر پیوستن بشریت مدرن و متمدن به انرژیهای تجدیدپذیر، سدسازی جهان سومی فقط نمادی است از اقتدار بر پایه توسعه ناپایدار و ویرانگر. "متاسفانه کشورهای جهان سومی همیشه به دنبال "ترینها" هستند و ما نیز در دام بلندترین و بزرگترین سدها افتادهایم در حالی که این ترینها، در حال نابودی اکوسیستمها و از بین بردن زندگیهای انسانی و جانوری هستند. (دکتر اسماعیل کهرم / خبرگزاری مهر 25 مرداد 92)
حالا چرا نمایندهي محترم کوهدشت و رومشكان در زمانهای که خشکسالی و آسیبهای آن به جای خود، با توجه به نظر بسیاری از کارشناسان به خاطر نابودی آبهای زیرزمینی و تالابها و ردخانههای کشور به وسیله مصرف چندین و چند ساله آب توسط بخش کشاورزی باید سدسازی تعطیل و الگوی مصرف آب و کشت تا حد تعطیلی بخش کشاورزی تغییر کند تا رمق دوباره به دشتها و رودخانهها باز گردد اینچنین انگیزه ساخت سد معشوره را مثلاً برای توسعه بخش کشاورزی در دشت کوهدشت در سر دارد؟
گیریم که این سد و امثال این سد به توسعه - البته ناپایدار- استانی و ابعاد گوناگون آن کمک میکند و به اصطلاح شغل ایجاد میشود، اما به چه قیمتی؟ آیا بر اساس ارزیابیهای زیست محیطی به این پروژه ها اندیشیده ميشود؟ آیا بهتر نیست کمی هم به تجربه تلخ سدسازی بر روی رودخانههای روان کوههای بختیاری و تخریبها و ویرانیها آن بیاندیشيم که بدون اهمیت به منتقدین آن چه فجایعی برای کشور و زاگرس جنوب غربی به بار آورده است؟ آیا به سرنوشت دریاچه ارومیه اندیشیدهايم که بلای کشورسوز سدسازی چه به روزاین دریاچه رویایی دیروز آورده است؟ سدهایی که نمادی از اقتدار قلمداد میشوند ولی در واقع مانند خودنمایی کاخهایی سیمانی ولی ترک خورده بر روی آب بیش نیستند.
به هر روی نماینده کوهدشت و همه نمایندگان لرستان در گذشته و امروز اگر با نظرات یک شهروند معمولی لرستانی ولی آگاه به شاخص زیست محیطی در زادگاهش بیتوجه باشند، بهتر است به این دیدگاه کاملاً علمی دکتر اسماعیل کهرم توجه كنند و به سرنوشت روانرودهای دوگانه یکی کشکانرود بیرمق و دیگری سیمره بیجان بیاندیشند.
باری، این جملات متعلق به یکی از بزرگترین متخصصان محیط زیست کشور و چهرهای بینالمللی و نامآشناست: «دنیای امروز مخالف سدسازی است،اما متاسفانه سدسازی در ایران از افتخارات برخي مسوولان کشوری قرار گرفته است. دولت امریکا زمانی اقدام به تخریب سد در این کشور نمود که شاهد خشک شدن تالابها در این کشور شد.»
وی ادامه داد: انتشار کتابی با عنوان "چگونه سدهای ناساخته را خراب کنیم" سبب شد تا مسوولان آلمانی هم به این نتیجه برسند که سدسازی بیرویه، سبب خشک شدن دریاچهها و رودخانهها میشود. آیندگان ما که علوم پيشرفتهتري از نسل فعلی خواهند داشت، به طور قطع به این نتیجه میرسند که برای حفظ سلامت مردم و محیط زیست باید بسیاری از سدهای موجود کشور را تخریب کنند.
کهرم متوجه گرديد زمانی میتوان از عمر و حیات یک دریاچه یا رودخانه آگاه شد که چه تعداد پرنده مهاجر در آن زندگی میکنند. (خبرگزاری مهر 24 مرداد 92)
بله، آقای ملکشاهی، در رودخانه کشکان پرندگان مهاجر دیگر زندگی نمیکنند و حتی در صورت موفق شدن ساخت سد معشوره آیندگان که فرزانهتر هستند آنها را برای حفظ سلامت و محیط زیستشان در این استان تخریب خواهند کرد. لذا اميدوارم اين نوشته را بخوانيد و در اين زمينه از جلوي سدسازي را به خاطر محيط زيست لرستان بگيريد.
چند مورد دیگر
نمونههای متعددی از رابطه مستقیم بین چالش زیستمحیطی لرستان و نمایندگان و مسوولین وجود دارد که ذکر تمامی آنها در این نگاشته نمیگنجد؛ مثلاً ادارات و ارگانهایی چون محیط زیست و منابع طبیعی و از این قیبل که با حیات زیستمحیطی مردم رابطه مستقیم دارند.
اصولاً اين نهادها بیشتر مواقع در برابر طرحهای مسوولان و نمایندگان و هر پروژه ضد محیط زیستی شکننده بودهاند. این نحوه نگاه، قانونگريزي و رانتخواری را به وجود آورده است که مدام در جهت تخریب طبیعت لرستان عمل میکند.
باید پرسید در این بین نمایندگان لرستان که حالا برخي طرفدار محیط زیست و توسعه پایدار شدهاند چکارهاند؟ این مجوزهای زمینخواری، بهرهکشی از بستر رودخانهها، معدنفروشیها و کوهخواریها و تغییر کاربریهای پی در پی از کجا میآید؟ چه ارتباطی بین مدیریت محیط زیست و منابع طبیعی استان و شهرستانهای حومه با قدرت و نفوذ و ذهنیت یک نماینده چه در امر توسعهای که طبیعت را تخریب نکند و چه در امرحقوق زیست محیطی مردم وجود دارد و مجموعه نمايندگان و مسوولان محيط زيست استان آيا تا كنون براي دفاع از حقوق مردم در مقابل بهرهبرداران معادن يا زمينخواران ايستادهاند؟
یا به عنوان نمونهای دیگر میتوان به طرح انتقال آب از سرچشمههای آب لرستان به کویر استان مرکزی اشاره داشت. به راستی نمایندگان لرستان و به خصوص الیگودر در گذشته تا امروز – اگر چه نمایندگان الیگودرز در مجلس اعتراضاتی در مورد پروژههای انتقال آب به کویر مرکزی داشتهاند- ولی پرسش واقعی این است که چرا آنقدر برد نداشتند تا جلوی پروژههایي چون قمرود که منابع آبهای زاگرس لرنشین را آشکارا به سمت کویر مرکزی میبرد را بگیرند و حداقل تاواني در اين زمينه بستانند!
معدنفروشی، توسعه نیست
استان لرستان مانند دیگر استانهای لرنشین از حیث شرایط جغرافیایی و طبیعی و حتی تاریخی و فرهنگی استانی است خاص و مسلماً توان اکولوژیکی و سرزمینی خاص خود را داردو توسعهای را باید جذب کند که این توان و شرایط را در نظر بگیرد، اما برخي نمایندگان و بسیاری از مسوولین لرستان با این مفهوم عمیق که کشورهای پیشرفته با این همه تحول عقلانی و صنعتی بر روی آن مدام در سرمایهگذاری بوده و هستند، شدت بیگانهاند.
در ضمن، کسانی که در امر توسعه لرستان مدام در حال مقایسه بین استانی مانند لرستان با اصفهان،لرستان با اراک، لرستان با فلان جا و بهمان استان هستند بهتر است به سرنوشت محیط زیست کل کشور بیاندیشند که چگونه گسترش صنعت فراتر از توان اکولوژیکی و سرزمینی استانهای ظاهراً برخوردار دیگر از جمله استانهای واقع در کویر مرکزی مانند اصفهان، منابع آب وخاک کشور را به نابودی کشانده و بر شدت خشکیدگی و بیابانزایی افزوده است.
در لرستان، سالهاست که از توسعه سخن میگویند و این روزها نیز اشخاص با برچسب دکترا و فلان مدیر و بهمان استاد نامواژههای جدید مثل توریسم، گردگشگری، مونوریل هتل چند ستاره ... بدان افزوده میشود اما به همان اندازه فقط طبیعت و محیط زیست تخریب گردیده و چیزی از رشد و صنعت پدیدار نگردیده است جز این که خراش و تخریب طبیعت کوهستانی نشان میدهد که معدنفروشی و تغییر کاربری خاص توسعه جهان سومی بیشتر به چشم میآید. اما معدنفروشی و داشتن ذهنیت پیمانکاری توسعه نیست و نمیتواند پایدار قلمداد شود و در نفس خود دشمن توسعه و دوام نسلهاست.
چه کسانی دشمن توسعه هستند؟
واقعیت آن است که در لرستان به ندرت كسي صدای حیات زیست محیطی مردم به عنوان یک حق مسلم شهروندی در عصر جدید را ميشنود، زیرا تجربه و لمس محرومیت استان با استعدادی چون لرستان این احساس را در وجود آن دسته ازمردم اصیل این سامانه کوهستانی که دارای شعور زیستمحیطی والایی هستند و به لرستان احساس تاریخی دارند، بر میانگیزاند که هیچکس صدای واقعی مردم و محیط زیستی که در آن ریشه دارند ودر طی هزارهها نیاکانشان در دیوارههای کوهستانی آن نفس کشیده و تمدن وفرهنگ ساختهاند نیست.
مثلاً در رابطه با انتقال آب الیگودرزبه قم در خبرگزاريها ميخوانيم: نماينده مردم اليگودرز در مجلس شوراي اسلامي با تاکید بر اين كه كلنگ اين پروژه در زمان دولت اصلاحات به زمين زده شد و آنها سرمايه مردم را بردند، یادآور شد: حتي در زمان كلنگزني اين پروژه استاندار، فرماندار و نمايندگان مجلس را دعوت نكردند و معاون استاندار قم را به عنوان استاندار لرستان منصوب كردند تا كسي معترض نباشد.(ایسنا 27 اردیبهشت 90)
لذا همراهی بسیاری از مدیر کلها و فرمانداران و مسوولان محلی با پروژههای ضد محیط زیستی فاصله اقیانوسی را با مفهوم توسعه پایدار و حیات نسلهای آینده نشان میدهد که از موارد دیگر خاموشی و بیصدایی زیست محیطی در جامعه است.
شوربختانه چه نمایندگان و چه همراهان آنها و حتی چه مردمی که اطلاعی از شاخص و حقوق زیستمحیطی خود به عنوان یک حق قانونی و شهروندی ندارند، همیشه در برابر اندک اشخاصی که شاخص زیستمحیطی را به عنوان یک آیتم مهم و واقعی در امر پیشرفت و ادامه حیات جامعه میدانند، ایستاده و هنوز هم میایستند و خیلی راحت آنها را متهم به توسعهستیزی میکنند، در صورتی که اشخاصی که شعور زیستمحیطی بالایی دارند؛ فهم متعالی و والایی از مفهوم توسعه داشته و از طرفداران توسعه پایدار محسوب میشوند.
شعورمندان زیستمحیطی دشمنان توسعه نیستند، دشمنان توسعه کسانی هستند که ماسهفروشی، سنگفروشی و کلاً معدنفروشی و کوهخواری را توسعه میپندارند. دشمنان توسعه کسانی هستندکه با ذهنیت پیمانکاری و شیفتگی به تاخت و تاز لودرها و بولدزرها در دشت و دامنه کوههای زاگرس، نابودی منابع آبی و خاکی و انهدام اکوسیستمهای یک تمدن چند هزاران ساله را به قیمت ساخت و ساز کارخانهها و بنگاههای صنعتی ریز و درشت برای چند نفر كه غالباً همجناح آنها هستند، يا از پشتوانه محكمي برخوردارند، میخواهند.
دشمنان توسعه کسانی هستند که فاقد فهم دموکراتیک و شهروندی از مفهوم توسعه بر اساس ارزیابیهای زیستمحیطی هستند. فهمی که امروز در کشورهای پیشرفته دارای دموکراسی نیرومند شاخص زیستمحیطی را یک امر والا و مهم یک کشور و مردمش میدانند و به راحتی در برابر هر توسعه صنعتی حتی با سود کلان که ویرانگرانه میخواهد حیات و زندگی و رویش و حق پرواز و نفس کشیدن را از گیاه و دار و درخت و جانور و پرنده بگیرد میایستند.
در نتیجه نمایندگان محترم لرستان، استاندار و فرمانداران و بقیه مسوولان استانی و محلی بهتر است بدین مفاهیم و رابطه آنها با سرنوشت محیط زیست رو به نابودی لرستان بیاندیشند و تصميم و چارهاي اساسي براي اين معضلات بيانديشند.
ایمیل ارسالی:
رضا جودکینژاد / پلدختر
دیدگاهها