یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

ساعت از 9 شب گذشته بود که پدرم احساس ناراحتی شدیدی کرد سراسیمه تاکسی و بیمارستان شهر...
 اوضاع خیلی بدی بود دیدن پدر در آن شرایط‌. چقدر راه بیمارستان دور شده بود و راننده با حوصله می‌رفت! خلاصه ساعت 9 و نیم شب بود رسیدم و بعد از انتظار زیاد پزشک عمومی اورژانس اجازه دخول دادند.
سوالاتی پرسید و آمپول‌هایی تجویز کرد اما حال پدر وخیم‌تر شد. مجدد به پزشک عمومی اورژانس درباره تغییر حال و وخیم‌تر شدن وضعيت پدر سوال پرسیدم. در جواب گفت: اگه نمی‌تونی زنگ بزن شخص دیگری همراهی بیمار را بکنه!
از اين طرز صحبت يك پزشك بسیار ناراحت شدم...
از این که هر لحظه مرگ پدر را می‌دیدم، از طرفی بی‌خیالی مسوولین بیمارستان، اسب تاختن بر اعصابم بود! برای چندمین بار به پزشک عمومی اورژانس مراجعه كرده و خواهان کمک شدم. در جواب اخمی به صورت و نگاهی عاقل اندر سفيه به سراپاي من انداخت. با اکراه با متخصص مربوط تماس گرفت و بعد از اتمام مکالمش گفت که دیر میاد! اگه می‌خوای بمون اگه نه برو اگه متخصص می‌خوای برو خرم‌آباد!
 نمی‌دونستم چکار کنم؟ از پزشک عمومی خیری ندیدم، از پرستار اورژانش خواهش کردم آقا به خدا پدرم داره می‌میره. این‌جوری نبوده... در نهایت یه تخت تو سالن بهمون نشون داد که اون‌جا دراز بکشه. بعد از ساعاتی متخصص مربوطه تشریف آوردند. قبل از مراجعه به بخش ویژه، جلويش را گرفتن. شرح حال گفتم و گفتند پزشک عمومی باید کارای مقدماتی رو انجام بده. با التماسی همانند فیلم‌های بالیودی ایشان را بر بالین پدر آوردم که با مشاهده پدرم دستور انتقال ایشان به اتاق احیاء رو داد و با پرستارها صبحتی کرد.
همه به تکاپو افتادن! فهمیدن نشانه خوبی نیست یکی اکسیژن آورد‌، یکی دستگاه شوک‌، اون یکی دستگاه دیگری آورد نمی‌دونم چی بود پزشک متخصص منو صدا کرد. بعد از سوالات بالینی، دستور انتقال فوری پدر رو به بخش ویژه صادر کرد که گفتند جا نیست! با عصابنیت گفت: به جهنم! یکی رو رو زمین بخوابونید و حتماً یه تخت رو خالی کنید. خلاصه بعد از انتقال به مدت دو ساعت همه پرسنل با انواع وسیله‌ها دور و برش بودن که بعد از مدتی پزشک جدا شد. فوری جریان را جویا شدم. گفت: برو خدا رو شکر کن پدرت از مرگ حتمی برگشته و درباره مصرف داروهایی که داشته پرسید. دارو‌ها رو نشون دادم. بسیار شاکی شد و گفت: کی تجویز کرده؟
گفتم: از بیرون تا قائله که بخیر گذشته دوباره بخوابه اما فهمیدم به راحتی می‌شه با جان یکی بازی کرد!
 پول آن‌جا گرفتن را هم خورد فهمیدم بین از شهرستان تا خرم‌آباد رفتن و اومدن متخصص تا محل کارش‌، کار متخصصی سخت‌‌تره‌، فهمیدم یا سنگ می‌فروشند‌، یا سنگ می‌زنند یا سنگ دل‌اند.
 و در آخر: فهمیدم که چه راحت بر ما سخت گذشت.
دستاورد‌:
اگه بیمارستان رفتی، اگه خودت پی‌گیر نشی و معتقد به عملکرد مسوولین باشی، ممکنه جسد تحویل بگیری!
بین اخلاق و حسن کار و دلسوزی با رتبه تحصیلی و جایگاه شغلی رابطه مستقیم وجود دارد.
پرستاران همه خوبند اما پیشنهاد می‌شود تقویت بیمار رو جای‌گرین تنبیه کنند. (در جواب پدر بنده: رعایت کن بیماریت سخته داری می‌میری‌. می‌تونن ایشون رو تشویق به روند بهبودی کنند)‌.
کسانی در بیمارستان مشغول شوند که به کارشان عشق بورزند نه کسانی که با هزار دغدغه میان سرکار و بیمارن عامل تخلیه هیجانات منفی آنان هستند.
عوامل بیمارستان فکری برای اسکان همراهان بیمار به صورت مطلوب داشته باشند. اگر در جاهای مشخص شده قرار نمی‌گیرند دلیل را جویا شوند که به نظرم کاملاً مشهود است.
توضيح: (نوع ناراحتی پدرم‌، نوع بخش و مسوولین را معرفی نکردم تا انتقادها فقط متوجه آن بخش نباشد)
م- مؤمنی

يك روز در بيمارستان‌هاي لرستان: چقدر آسان سخت گذشت!

دیدگاه‌ها  

#1 زهرا 1393-09-11 15:41
اشتباه می کنید!! بخدا دارید اشتباه می کنید!! در 99درصد موارد همراهان بیمار در مورد انجام وظایف پرسنل درمانی اشتباه می کنند!!اگر مریضی واقعا اورژانسی باشه بنا به تجربه ای که پرسنل درمانی دارن از همون دم در بیمارستان که وارد میشه, همه پرسنل میفهمند و سریع اقدام می کنن!! کارشون رو خوب بلدن!! شما چرا چند بار ساعت 9 شب به اون پزشک خسته مراجعه می کنید و همش سوال می پرسید؟؟ مگه مریض رو ویزیت نکرده؟ پزشک خودش خوب میدونه که مسوولیت بیمار در صورت قصور بر عهده اونه و ماشالله دست به شکایت ما هم که خوبه!! نیازی نیست اینقدر بهش یاداوری کنید,
نقل قول کردن
#2 زهرا 1393-09-11 15:44
ادامه:
بخدا , به پیغمبر ,به هرچی اعتقاد دارید نیازی نیست صدبار به پرسنل مراجعه کنید!! درسته که غم بیمار دارید و ناراحتید و ولی پرسنل درمانی روزی هزار تا مریض مثل بیمار شما رو دیدن و میدونن دارن چه کار می کنن!! مطمينم که اون شب بیمار شما بدون هیچ مشکلی مرخص شده یا فوقش فرداش مرخص شده..
نقل قول کردن
#3 زهرا 1393-09-11 15:53
اعتراض به کمبود امکانات مراکز درمانی اعتراض کاملا به حقیه و باید به کمبود امکانات معترض بود...ولی شما علنا دارید وارد حوزه تخصصی درمان و اطلاعات پزشکی میشید!!دست از سر پرسنل زحمتکش درمانی بردارید! دیدن غم بیمار سخته!!ولی خودتون رو در مراکز درمانی کنترل کنید. به اعصابتون مسلط باشید..اگه شما الان دارید درد و رنج بیمارتون رو میبینید,شک نکنید که پرسنل درمانی دقیقا می دونن که دقایق دیگه چه اتفاقی خواهد افتاد..در مورد بیمار شما من مطمنم که همه فهمیدن مشکل خاصی نیست ولی هر حرفی رو نمیشه که به همراه بیمار زد..
نقل قول کردن
#4 زهرا 1393-09-11 16:09
(بعد از انتظار زیاد پزشک عمومی اورژانس اجازه دخول دادند.):شک نکن اگه بیمار اورژانسی بود انتظار زیاد نمی کشیدید(البته بیمار اورژانسی تعریف خاص خود را دارد و هر داد و بیداد و سر صدایی!!از طرف بیمار و همراه بیمار اورژانسی نیست و اورژانسی بودن بیمار توسط پرسنل تعیین می شود و نه همراه بیمار )
(از این که هر لحظه مرگ پدر را می‌دیدم، از طرفی بی‌خیالی مسوولین بیمارستان): عزیزم اشتباه بزرگت از همین جا شروع میشه...به خدا شما و رنج بیمار داری را درک می کنم...ولی از کجا میدونستی حال پدرت از نظر پزشکی وخیمه؟چرا میگی پرسنل بیخیال بیمارستان؟نکنه دستگاه خیال سنج همراه خودت داشتی؟
نقل قول کردن
#5 زهرا 1393-09-11 16:16
(برای چندمین بار به پزشک عمومی اورژانس مراجعه كرده و خواهان کمک شدم): برای چندمین بار!! عزیزم پزشک هر کاری از دستش بر میامده انجام داده...اگه میبینی اروم نشسته و به قول تو بیخیاله!!پس مطمئن باش فعلا خطر جدی وجود نداره...میدونی به جز شما در طول روز چند همراه بیمار برای چندمین بار!!!مراجعه بی مورد به همون پزشک داشتن؟؟
(از پزشک عمومی خیری ندیدم): خیلی بی معرفتی داداش!!خیلی...پ س کی بیمارتو برای اولین بار ویزیت کرد؟پس کی دستورات لازم رو برای درمان پدرت صادر کرد؟نکنه انتظار داری تا بیمار پاشو میزاره تو بیمارستان, پزشک جادوگری کنه و بیمارتو بلافاصله با معجزه خوب کنه؟
نقل قول کردن
#6 زهرا 1393-09-11 16:22
(همه به تکاپو افتادن! فهمیدن نشانه خوبی نیست یکی اکسیژن آورد‌، یکی دستگاه شوک‌، اون یکی دستگاه دیگری آورد نمی‌دونم چی بود پزشک متخصص منو صدا کرد): عزیزم میدونی معنی این کارها که انجام دادن یعنی چی؟یعنی اینکه بیمار مشکلی نداره ولی در عوض خطر بزرگی به نام همراه بیمار!!!شیشه های بیمارستان رو تهدید می کنه!!!
نقل قول کردن
#7 یب 1393-09-11 16:23
بهتر بود می‌نوشتید این بلاییست که دانشگاه علوم پزشکی بر سر مردم لرستان آورده و باعث آبروریزی شده و البته نفاق در میان مردم استان
نقل قول کردن
#8 زهرا 1393-09-11 16:24
(فهمیدم یا سنگ می‌فروشند‌، یا سنگ می‌زنند یا سنگ دل‌اند.): واقعا قدر نشناسی.....
نقل قول کردن
#9 زهرا 1393-09-11 16:28
چرا فکر می کنیم که همیشه و در هر مسئله ای حق با ماست و این دیگران هستند که اشتباه می کنند؟
نقل قول کردن
#10 زهرا 1393-09-11 16:32
نویسنده محترم ,به کمبود امکانات و فضای درمانی و ...اعتراض و انتقاد کن....ولی حق نداری در مورد جزییات درمانی بیمار و عملکرد پرسنل درمانی اینطور قضاوت کنی...
نقل قول کردن
#11 زهرا 1393-09-11 16:50
(اگه بیمارستان رفتی، اگه خودت پی‌گیر نشی و معتقد به عملکرد مسوولین باشی، ممکنه جسد تحویل بگیری!): یعنی علنا داری میگی مراکز درمانی ادم میکشند...بی انصافی و صحبتهای احساسی و غیرمنطقی از سراسر متن شما میبارد...لازم به توضیح نیست که روزانه هزاران بیمار با سلامتی و رفع بیماری از مراکز درمانی استان و کشور مرخص می شوند....
نقل قول کردن
#12 محمد 1393-09-11 17:17
داغون نوشتی دست به قلمت افتضاحه
نقل قول کردن
#13 وبگرد 1393-09-11 17:20
سلام هم استاني عزيز ( م - مومني )
نزديك به دو دهه است كه به استاني ديگر مهاجرت كرده ام . سال 1375 بود كه مادرم دچار سكته قلبي شد و در اسرع وقت ايشان را به بيمارستان قلب خرم آباد رساندم . مادرم را به اتاق احيا بردند و پس از 5 دقيقه خانمي جوان كه پزشك بود بيرون آمدند و با خنده به من گفتند مادر شماست ؟
گفتم بله !
با همان خنده ي بر لب گفتند ( مرد ) .
من 27 سال سن داشتم ...
تا كنون براي خودم جوابي پيدا نكرده ام كه چه بر سر مردم ما آمده كه بوي تعفن بي اهميتي همه را خفه ميكند و هيچ تلاشي براي رفع آن نيست ...
خيلي از استان ها از جمله استان لرستان محل خوبي براي كارآموزي اكثر پزشكان مي باشد .
زماني پزشكي عشق بود و ما عاشقاني مثل مرحوم دكتر هوشنگ اعظمي ، مرحوم دكتر سيد محمدتقي امامي ، مرحوم دكتر هوشنگ بنان و ... داشتيم .
ليكن اكثر پزشكان فعلي يا ساختمان مي سازند يا كارخانه و شركت مي خرند و انواع معاملات انجام مي دهند ...
پزشكي عشق است نه شغلي براي تجارت و كسب پرستيژ ...
نقل قول کردن
#14 زهرا 1393-09-11 18:08
(برای چندمین بار به پزشک عمومی اورژانس مراجعه كرده و خواهان کمک شدم): الان حتما به نظر خودت کار خوبی کردی که برای چندمین بار به پزشک مراجعه کردی؟ به غیر از اینکه جو بیمارستان و تمرکز پزشک برای ویزیت سایر بیماران رو بهم زدی, مگه فایده ای داشت؟ پزشک مگه بیمارتو همون اول ویزیت نکرده بود؟ فکر کردی اگه یه پزشک صد بار بیاد بالای سر بیمار , یهویی معجزه میشه و مریض خوب میشه؟باید صبور بود...خصوصا در شرایط سخت بیمار داری ....
نقل قول کردن
#15 زهرا 1393-09-11 18:19
(فوری جریان را جویا شدم. گفت: برو خدا رو شکر کن پدرت از مرگ حتمی برگشته و درباره مصرف داروهایی که داشته پرسید. دارو‌ها رو نشون دادم. بسیار شاکی شد و گفت: کی تجویز کرده؟): داروها رو چطور نشون دادی؟ مگه امپول تزریقی نبودن؟ مگه به بیمار تزریق نشده بودن؟ پس چی دستت بود که نشون دادی؟ اها فهمیدم!!احتمالا رفتی داخل سطل اشغال پوکه های امپول رو پیدا کردی و نشون دادی!!!
نقل قول کردن
#16 زهرا 1393-09-11 18:25
(در جواب اخمی به صورت و نگاهی عاقل اندر سفيه به سراپاي من انداخت. با اکراه با متخصص مربوط تماس گرفت و بعد از اتمام مکالمش گفت که دیر میاد! اگه می‌خوای بمون اگه نه برو اگه متخصص می‌خوای برو خرم‌آباد!) : انگار داری دشمن دیرینه که پدر کشتگی داره باهات رو توصیف می کنی!!!!!!!!! برادر محترم! داری در مورد پزشکی حرف میزنی که به بیمار تو خدمت کرده, ولی چون تو سواد کافی و علم لازم رو نداشتی, نتونستی ارزش اون کاری رو که برات انجام داده درک کنی...وجدان هم چیز خوبیه ها...
نقل قول کردن
#17 زهرا 1393-09-11 18:41
(کسانی در بیمارستان مشغول شوند که به کارشان عشق بورزند نه کسانی که با هزار دغدغه میان سرکار و بیمارن عامل تخلیه هیجانات منفی آنان هستند.): برخورد روزانه با افرادی مثل شماست , که صبر و طاقت و انگیزه خدمت رو در بین پرسنل درمانی از بین می برد........
نقل قول کردن
#18 زهرا 1393-09-11 19:06
متاسفانه بیشتر انرژی و وقت پرسنل درمانی در بعضی مراکز بیشتر صرف بکار بردن شگردهای روانشناسی!و کنترل کردن جو و اوضاع در مواجهه با افرادی است که ناخواسته و بدون قصد و غرض , موجب تشنج افرینی و برهم زدن نظم و تمرکز پرسنل می گردند , شده است.شما نیز واضحا موجب بی نظمی و تشنج شده اید و در روند درمان اختلال ایجاد کرده اید...
نقل قول کردن
#19 همشهری 1393-09-11 19:32
به نظرم اقای مومنی نویسنده این مطلب زیادی شلوغش کرده :lol: :lol: :lol: بنظر میاد خودت هم چندان بی تقصیر نبودی اقای مومنی :lol: :lol: :lol:
نقل قول کردن
#20 زهرا 1393-09-11 19:46
یافته جان انتشار این مطلب بی سر و ته و بدون دادن اطلاعات کافی در مورد محل این جریانات نشانه بارز توهین به پرسنل درمانی و تشویش اذهان می باشد...اگر نویسنده مطلب جرات دارد و مطمئن است حق با ایشان است رسما نام بیمارستان و...ذکر نماید....هر مطلب گنگ و پر از ابهامی که نباید منتشر شود...
نقل قول کردن
#21 زهرا 1393-09-11 20:04
یافته جان ایا به خود اجازه میدهی چنین مطلبی بدون دادن اطلاعات کافی در مورد مکان و زمان و پر از اتهام را در مورد قشر خبرنگار یا معلم یا کارمند ادارات یا ورزشکار یا مدیر فلان اداره یا هنرمند , اتش نشانی , پلیس , .....منتشر کنی؟؟ پس چطور به راحتی در مورد پرسنل درمانی چنین اجحافی می کنی؟؟میدانید یکی از اصول اولیه درمان , اعتماد متقابل بین بیمار و پرسنل درمانی می باشد؟میدانید با انتشار این مطالب چقدر به این اصل لطمه میزنید؟؟خوبه در مورد اتش نشانان چنین مطلب بی سر و تهی منتشر شود؟انصافه؟در مورد معلمین چی؟در مورد قشر محترم خبرنگار چی؟
_______________________
يافته: پس بفرماييد اگر ما منتشر نكينم لايد وزارت بهدشات و درمان بايد حرف دل مردم را منتشر كند؟! رسانه يعني همين: حرف دل مردم را زدن
شما چرا اين‌قدر ناراح تشدين؟ اگر طوري كه شما مي‌گوييد اوضاع دكترها و پرستارها و بيمارستان‌هاي ما اين همه گل و بلبل است پس اين همه اعتراض مردم به خصوص در لرستان به اين موضوع براي چيست؟!
بيكار هستند بين اين همه آدم و قشر جامعه فقط بيايند به شما گير بدهند؟
ما به عنوان بي‌طرف مطلب آقاي مومني را منتشر كرديم ولي مي‌بينيم گويا حق با ايشان است و مردم گاهي در مواجهه با شما كه بايد به آن‌ها برسيد و طالب‌شان را بدهيد، بدهكار هم مي‌شوند!
نقل قول کردن
#22 زهرا 1393-09-11 20:34
((نوع ناراحتی پدرم‌، نوع بخش و مسوولین را معرفی نکردم تا انتقادها فقط متوجه آن بخش نباشد): معرفی نکردی چون خودت میدونی مقصر هستی!!و گرنه ان را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است!!
نقل قول کردن
#23 زهرا 1393-09-11 20:38
علاقه خاص ما لرستانیها به شکایت کردن و دادگاه رفتن و....!!!یکی از دلایل محروم ماندن لرستان است....
کافیه یه روز در راهروهای دادگاه های لرستان قدم بزنید...یا سری به کلانتریهای داخل شهر بزنید یا امار پزشکی قانونی لرستان را نگاه کنید...و مقایسه کنید با سایر استانها...به خیلی از مسایل پی خواهید برد...
نقل قول کردن
#24 زهرا 1393-09-11 22:22
[quote name="وبگرد"]سل ام هم استاني عزيز ( م - مومني )

من 27 سال سن داشتم ...
تا كنون براي خودم جوابي پيدا نكرده ام كه چه بر سر مردم ما آمده كه بوي تعفن بي اهميتي همه را خفه ميكند و هيچ تلاشي براي رفع آن نيست ...
خيلي از استان ها از جمله استان لرستان محل خوبي براي كارآموزي اكثر پزشكان مي باشد .
زماني پزشكي عشق بود و ما عاشقاني مثل مرحوم دكتر هوشنگ اعظمي ، مرحوم دكتر سيد محمدتقي امامي ، مرحوم دكتر هوشنگ بنان و ... داشتيم .
ليكن اكثر پزشكان فعلي يا ساختمان مي سازند يا كارخانه و شركت مي خرند و انواع معاملات انجام مي دهند ...
خدا رحمتشان کند...مرحوم دکتر اعظمی و دکتر امامی و دکتر بنان و.....چه ها از دست امثال نویسنده این مطلب نکشیده اند...
نقل قول کردن
#25 زهرا 1393-09-11 22:29
_______________________
يافته: پس بفرماييد اگر ما منتشر نكينم لايد وزارت بهدشات و درمان بايد حرف دل مردم را منتشر كند؟! رسانه يعني همين: حرف دل مردم را زدن
شما چرا اين‌قدر ناراح تشدين؟ اگر طوري كه شما مي‌گوييد اوضاع دكترها و پرستارها و بيمارستان‌هاي ما اين همه گل و بلبل است پس اين همه اعتراض مردم به خصوص در لرستان به اين موضوع براي چيست؟!
بيكار هستند بين اين همه آدم و قشر جامعه فقط بيايند به شما گير بدهند؟
ما به عنوان بي‌طرف مطلب آقاي مومني را منتشر كرديم ولي مي‌بينيم گويا حق با ايشان است و مردم گاهي در مواجهه با شما كه بايد به آن‌ها برسيد و طالب‌شان را بدهيد، بدهكار هم مي‌شوند!
مطلب ایشان درد و دل نیست...تخریب نااگاهانه است...سراسر متن ایشان پر از اشتباهات فاحش و ضدو نقیض درمانی و پزشکی است.اگر باذکر مکان و بیمارستان و اطلاعات کامل بود, حرف شما درست بود و قابل پی گیری...ولی ایشان فقط یک داستان تعریف کرده اند و دیگر هیچ!!
نقل قول کردن
#26 سید عباس 1393-09-12 13:51
برای من پیشامده که پزشک در اتاق احیا از سوپروایزر پرسید این دارو رو کی برای این بیمار تزریق کرده و جالب اینکه ایشون گفت نمی دونم وقتی با کمال تعجب به ایشان اعتراض کردم که من دیدم شما تزریق کردی با رویی سرخ از شرمندگی از اتاق خارج شد و این در حالی بود که بیمار من به کما رفته بود .
همه ما مواردی شبیه به این رو از بستگان یا دوستان شنیده ایم و اگر بخوام مثال بزنم همین الان بیشتر از چهار مورد رو در ذهنم سراغ دارم . نکته اینجاست که ابتدا مطلب آقای م مومنی به نظرم یکطرفه رسید و خیلی قضاوت خاصی نکردم ولی دفاع خانم زهرا ، من و به یاد رفتار مسئولین می اندازه که گاهی اوقات بهترین راه حل رو کتمان موضوع و برچسب زدن به افراد منتقد و شاکی می دونند
نقل قول کردن
#27 آگاه 1393-09-12 14:48
انگار باید یه cast خاص به اسم جامعه پزشکی درست کرد همگی صدقنا کرمنا کنیم،طرح ماندگاری پزشکان متخصص در بروجرد اجرا نمیشه،خانم یا آقای دکتر متخصص جوان رو میفرستن بروجرد بعد از یه مدتی که پولها رو به جیب زد با تجربه که شد میره شهر دیگه،متخصص جوان بعدی رو میفرستن، و اینجوریه که به قول معروف اینا را میفرستن تا نعل بندی رو با خر کولی یاد بگیرن!
یک روز با یه مسئول آزمایشگاه دعوام شد اونم دقیقاً همین ادبیات این خانم رو داشت کاملاً حق به جانب و از خودمتشکر! متأسفانه مردم جلوی این قشر موضع منفعل دارن وگرنه قرص و محکم وایسن فکر نمی کنند که واقعاً حق دارند با مردم اینجوری صحبت کنند!
نقل قول کردن
#28 بهاروند 1393-09-12 15:53
رفتار هردوطرف درست نیست،ولی بنده بیشتر تقصیر رو از طرف مراجعه کننده ها میدونم.دو دقیقه به بیمارسنان عشایر برین و رفتار مراجعه کنندگان رو ببینین....
جامعه علوم پزشکی ما افراد تحصیل کرده ای هستند.
یکی از دوستان فرمودند لرستانیها شکایت زیاد میکنند و دادگاه ها و..... دوست عزیز،دادگاه رو برای شکایت گذاشتن.اعتراض و حق خواهی حق همه است.مانند شما که به این نوشته اعتراض کردید
نقل قول کردن
#29 صحرا 1393-09-12 17:30
به نقل از آگاه:
انگار باید یه cast خاص به اسم جامعه پزشکی درست کرد همگی صدقنا کرمنا کنیم، طرح ماندگاری پزشکان متخصص در بروجرد اجرا نمیشه، خانم یا آقای دکتر متخصص جوان رو میفرستن بروجرد بعد از یه مدتی که پولها رو به جیب زد با تجربه که شد میره شهر دیگه،متخصص جوان بعدی رو میفرستن، و اینجوریه که به قول معروف اینا را میفرستن تا نعل بندی رو با خر کولی یاد بگیرن!
یک روز با یه مسئول آزمایشگاه دعوام شد اونم دقیقاً همین ادبیات این خانم رو داشت کاملاً حق به جانب و از خودمتشکر! متأسفانه مردم جلوی این قشر موضع منفعل دارن وگرنه قرص و محکم وایسن فکر نمی کنند که واقعاً حق دارند با مردم اینجوری صحبت کنند!

--------------------------------------------
(نعل بندی رو با خر کولی یاد بگیرن!):حتی به خودتان هم بلد نیستید احترام بگذارید!!تا چه برسد به دیگران! :lol: :lol:
نقل قول کردن
#30 یه بیمار 1393-09-13 12:42
وه نظر مه همه باید طرفمو بوه ای رهرا خانم که اوضاع درمان ودارو ده لرستان افتضاحه ...هه داکم چته منی تو نماینده وزیر بهداشتی گوتنه طرفداری نه توجیه ندانم کاری بقیه پرسنل داکم خوورم تو ده جایی خوت حرف بزه ده قدیم گوتنه 5 کلک هم اندازه نی...کی گوته زهرا خانم گنه کاره لطفا تو ده خوت دفاع کو راسی دکتری یا پرستار اباجی بدت نیا یه ده پشت کامپیوتر چنینی ده محل کار چی میکی اگر حرفی وه دلت نووه....وه ...وه ...
نقل قول کردن
#31 دلشكسته 1393-09-14 22:51
باسلام نميخواهم همه برسنل بيمارستانها را زير سوال ببرم جون بي انصافيه ولي قبول كنيد عده اي از برسنل بيمارستاني هستند كه كاردر بيمارستان را فقط شغلي ميدانند براي امرار معاش وهيج عشقي به كار ي كه انجام مي دهند ندارند وقتي عشق نباشد احساس مسوليت هم كمرنك ميشود مثل همان كروهي كه با سهل انكاري باعث مرك برادر عزيزم شدند اونها را به خدا واكذار كردم
نقل قول کردن
#32 دوست 1394-09-18 01:32
زهراخانوم شما ی طوری داری جواب میدی که انگار تو بیمارستان کارمی کنی چون خیلی بهت برخورده ...ولی واقعیته تو استان ما همه جا از جمله ....بیمارستانا. . رسیدگی و پیگیری ضعیفه،من خودم از بدشانسی روزگار چندبار گذرم به بیمارستان خورده که واسه عزیزام مشکلی پیش اومده بود نزدیک بود به خاطر کم تجربگی پرستار و ادعای زیاد پزشک اتفاق ناخوشایندی واسه اعضای خونواده ام بیفته اولش قیافه حق به جانب میگیرن ...آخرسرم میگن خداروشکر به خیر گذشت...ولی نمیشه کلی بگیم همه خوب نیستن همه جا خوب و بد هست
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا