چندي قبل مطلبي با عنوان "لرستان محروم مادرزاد! بيبهره از سازندگي هاشمي، درمانده از اصلاحات خاتمي، تهي از عدالت احمدينژادي و نااميد از تدبير روحاني" به قلم آقاي عباس دارايي در پايگاه خبري يافته منتشر شد كه جا دارد به خاطر انتشار چنين مطلبي، از آقاي دارايي تقدير و تشكر شود، به ويژه در اين موقعيت كه اغلب روزنامهنگاران و تحليلگران، قلمهايشان را غلاف كرده و گويي باورمان شده است كه با "حلوا حلوا گفتن" دهنها شيرين ميشود!
قبل از وارد شدن به موضوع اصلي، لازم ميدانم ذكر كنم سكـوت اغلب منتقدان براي من كه گرايشي در حوزه روانشناسي و به نوعي مطالعه، تجزيه و تحليل رفتار هستم، چنين ارزيابي و معنا ميشود كه: شايد بعد از يك دورهي پرفشار انسداد و بيتوجهي، به كمترين توجه و فضاي باز بسنده كرده و انگيزهاي براي كار و فعاليت و رصد فرايندها و امور نداريم.
برشمردن علل و عوامل عدم تحول و توسعهيافتگي استان لرستان، همواره قابل توجه و تأمل عام و خاص بوده است. آقاي دارايي با مطالعه و نگرش خاص خودشان به بررسي موضوع پرداختهاند. نقد ايشان بسيار نزديك به واقعيت است و فارغ از نگاه اساسي و بنيادي، به لحاظ ادبي نيز بسيار خوب به موضوع پرداختهاند.
گذشته از تعارف، دغدغه و همت وي قابل ستايش و تكريم است. افسوس كه منِ درويش، غير از برگ سبزي حاوي خسته نباشيد و به تپش و تحرك درآمدن جانم، تحفهاي ديگري براي ايشان ندارم.
از نظر من عوامل دوگانه شرح داده شده در نوشتار ايشان، بسيار دقيق و با مطالعه گزينش شدهاند، اما عامل دوم مهمتر و اساسيتر از مورد نخست ميباشد و با نگاهي دقيق و مسوولانه به رفـــــتار، عمـلكرد، خـواسـتها و ترجـيحهاي عمـــوم مردم استان كه در تاريخ نهچندان دور استان مستتر است و همچنين با اعتقاد به اصل "از ماست كه بر ماست" ميتوان دريافت كه مورد نخست معلول عامل دوم - كه بنيادي و اساسي است - ميباشد.
در توضيح ترجيح عامل دوم بر اول، انتصابهاي ادوار گذشته و فعلي سطوح مديريتي استان و تأثيرپذيري آنها از انتخابهاي عموم مردم و عوامل پيشرو و سردمدار داخل استاني (نمايندگان و شخصيتهاي سياسي) و همچنين حضور استانداراني از جمله رسولي و محمديزاده و دهمرده كه در مسووليتهاي قبلي و بعدي خود موفقتر از زمان حضور در لرستان عمل كردهاند را يادآور ميشوم كه نبايد به سادگي از اين نكته گذشت.
لذا نگاهي دقيق و مسوولانه به رفـــــتار و عمـلكرد و خـواسـتها و ترجـيح عمـــوم مردم استان(خودآگاهي) كه در تاريخ نهچندان دور استان مستتر ميباشد را تبيين بهتري براي وضعيت موجود و برونرفت از آن ميدانم.
گر چه قصد و غرضي در عنوان مطلب آقاي دارايي نميبينم، اما مخالف سياه جلوه دادن كارنامه كليهي دولتها و رؤساي جمهور قبلي هستم، مگر اين كه بخواهيم راه برخيها را در پيش بگيريم كه همه را دزد و ناصالح و خودشان را منجي معرفي ميكردند.
نقد ارزشمند آقاي دارايي و تضارب آراء ناشي از آن، هنگامي سودمند و مفيد خواهد بود كه افكار عمومي استان، استاندار و مسوولان فعلي فارغ از بهبه و چهچهها و سكوت سؤال برانگيز ساير منتقدان، گوشهي چشمي هم به گذشته داشته باشند و به حكم عقل و منطق آن را چراغ راه خود قرار دهند.
بديهي است كه متانت و بردباري و وجود فضاي آرام و مثبت فعلي كه نعمتي ارزشمند براي مردم و مسوولان است، لازمهي هر نوع پيشرفت و توسعهاي است و هيچكس از آب گلآلود سود و بهرهي پايدار و مستمري نخواهد برد.
ارسال کننده: بـرزو اليـاسزاده/ خرمآباد
دیدگاهها
دوست دارم خیلی ساده بگم کار بزرگ آدم بزرگ می خواد.
باید یادآور شوم متاسفانه تعدادی از مدیران به دلیل نداشتن سابقه کاری موفق ،اطلاعات کافی از پست مدیریتی محوله ،ترس از موقعیت وعدم آگاهی از وضع موجود یا نداشتن جسارت کافی در بیان معضلات استان نتوانستند مشکلات را آنگونه که هست به مدیران درسطح کلان ارائه نمایند که شاید این را می توان دلیلی بر سر خوردگی ،سر در گمی و سرد شدن مدیران در سطح کلان برشمرد زیرا به عنوان مثال آقای دهمرده دارای رزومه قوی هستن اما شواهد حاکی از ان است عملا ایشان نتوانستند راهکارهای قابل قبولی از خود برای حل مشکلات استان ارائه دهند.
با تشکر یک شهروند