«آنهایی که درباره حوادث تاریخی پیش از خود چیزی نمیدانند، برای همیشه کودک باقی میمانند» سیسرو
"بدرآباد" نام منطقه وسیعی ای واقع در جلگه پهناوری به نام "کرگاه" (korregah) در جنوب شهر خرمآباد مرکز استان لرستان است.
بدرآباد در گذشته شامل مناطقی میشد که امروزه روستاهای بدرآباد سفلی و بدرآباد علیا (چوبتراش و بهرامی)، پادگان 84 و فرودگاه خرمآباد را در بر میگيرد.
از لحاظ تاریخی، این منطقه از قدمت زیادی برخوردار است. متاسفانه تاکنون کاوشهای باستانشناسی بر روی این منطقه به ویژه تپه تاریخی آن صورت نگرفته ولی به نقل از یکی از دوستان باستانشناس، گفته میشود تپه بدرآباد پیش از پیدایش شهر خرمآباد، یکی از سکونتگاههای اولیه انسان در منطقه بوده است.
بدرآباد در قرون نخستین اسلامی از آبادانی زیادی برخوردار بوده است. آثار به جای مانده از دوره آل بویه، سلجوقیان و حتی دوران مغول بر روی تپه تاریخی بدرآباد که مرکزیت منطقه را نشان میدهد، همچون ظروف سفالی، مهرههای شیشهای و دیگر ابزار زندگی، نشان از تداوم حیات زندگی روستانشینی و یکجانشینی دارد.
ابتدا، بحثمان را با علت نامگذاری این منطقه به بدرآباد آغاز میکنیم. درباره علت نامگذاری این منطقه به "بدرآباد" تا کنون هیچگونه تحقیقی صورت نگرفته است. آنچه به نظر نگارنده میرسد این است که نام بدرآباد همچون نام بسیاری از شهرها، روستاها، محلهها و مناطق ایران، از دو بخش اصلی «بدر» و «آباد» تشکیل شده است. بخش اول یعنی «بدر» احتمالاً نام شخصی است که در این منطقه، دست به عمران و آبادانی زده و به همین خاطر نام منطقه را، به او نسبت دادهاند. در گويش لري به اين منطقه برووه (barowa) ميگويند. بخش دوم که «آباد» است و پسوند بسیاری از شهرها و روستاهی ایران میباشد، در فرهنگهای لغت به معنای خرم، معمور، شاد، سرسبز و ... آمده است.
سوالی که در اینجا مطرح است این است که شخصی که در بدرآباد دست به عمران و آبادانی زده، چه کسی بوده، در چه زمانی میزیسته و به چه کاری اقدام نموده که به خاطر آن، بدرآباد را به نام او نامگذاری کردهاند؟
نگارنده بر این اعتقاد است که «بدر» نام یکی از امرای لرستان بوده که در حدود هزار سال پیش همزمان با حکومت آل بویه، حاکم لرستان، خوزستان، همدان و کردستان بوده است و نام اصلی او «ابوالنجم بدر بن حسنویه برزیکانی» بوده است.
بدر از سال 369 تا 405 هجری قمری، بر مناطق یاد شده حکومت کرده و در زمان خود از بزرگترین فرمانروایان غرب ایران به شمار میآمد. پایتخت بدر، شهر خرم آباد که در آن زمان «شاپور خواست » نامیده می شد و قلعه فلاک الافلاک ، مقر فرمانروایی و محل نگهداری گنجینه های اوبود. آن گونه که از اسناد و منابع تاریخی برمیآید. بدر، درآبادانی و عمران لرستان بسیار کوشید. در سایه تلاشهای او لرستان از آبادترین مناطق ایران محسوب میشد.
بر اساس کتیبههای به جای مانده، احداث مقبره زیدبن علی(در بازار خرمآباد)، بازسازی پل کشکان، پل کلهر، پل دختر و پل گاومیشان و به احتمال زیاد مناره آجری و همچنین ایجاد راهها و قنوات متعدد که «ابن اثیر» نویسنده کتاب «الکامل» - مورخ قرن ششم- به آنها اشاره دارد، بخشی از اقدامات او در جهت عمران و آبادانی لرستان بوده است.
به احتمال قریب به یقین، ساخت قنات بدرآباد که در روستای بدرآباد سفلی واقع شده است، از اقدامات اين شخص بوده و به همین خاطر منطقه بدرآباد را به او نسبت دادهاند. این قنات که در فاصله چند کیلومتری توسط یک دهلیز زیرزمینی از دامنه کوهی به نام «پل» (pal) به وسط دشت کرگاه کشیده شده، در گذشته به منظور آبیاری مزارع، باغها و زمینهای زراعی پیرامون احداث شده است. هزینه زیادی که صرف ساخت این قنات شده با توجه به حجم کار و مصالح به کار رفته در آن که اغلب از سنگهای یکپارچه و تراشیده شده بزرگ هستند، شکی باقی نمیگذارد که ساخت این قنات عالی که در عین حال یکی از آثار تاریخی به شمار میآید، باید کار یک پادشاه مقتدر و ثروتمند باشد و این پادشاه کسی جز بدر بن حسنویه برزیکانی از امرای بزرگ سلسله «آل حسنویه» (hasnavih) نیست.
هر چند دراین زمینه لازم است پژوهشهای دقیقتری صورت گیرد. بنا به روایتی بدرآباد در ابتدا اردوگاه بدر بن حسنویه بوده است. متاسفانه چند سال پیش به دلیل خشکسالیهای اخیر و استفاده بیرویه از آبهای سطحالارضی با حفرچاههای عمیق در اطراف بدرآباد، قنات بدرآباد خشک و دهانه آن نیز توسط اهالی پوشیده شد. به دنبال آن، مزارع و باغهای سرسبز و دلگشای آن از میان رفت و از آن همه جزیادی و خاطرهای باقی نماند.
پس از سقوط سلسله آل حسنویه و هجوم ترکان سلجوقی و به دنبال آنان یورش مغول و تیمور و سپس رواج نامنی و زوال زندگی یکجانشینی، شهرها و روستاهای ایران رو به ویرانی نهاد.
از آن تاریخ بسیاری از مردم یکجانشین لرستان به زندگی مشقتبار کوچنشینی یا عشایری روي آوردند. به نظر میرسد در خلال این دوره، روستای بدرآباد هم به تلی از خاک بدل شده است که ویرانههای آن تا به امروز در لایههای زیرین تپه بدرآباد به چشم میخورد. از دوره صفویه، افشاریه و زندیه اخباری از این منطقه دیده نشده است، ولی در دوره قاجار چندین بار در منابع تاریخی از بدرآباد نام برده شده است، منتهی نه از روستا، بلکه از آب و مزرعه آن.
به عنوان مثال «هنری راولینسون» مستشرق انگلیسی که در اوايل سلطنت محمدشاه قاجار به لرستان مسافرت کرده، هنگام سفر از خوزستان به طرف خرمآباد، اشارهای به قنات بدرآباد کرده است و از کنار آن رد شده است.
محمدرضا والیزادهمعجزی هم در کتاب «لرستان روزگار قاجار» از بدرآباد تحت عنوان مزرعه بدرآباد یاد کرده است. گویا در این زمان به دلیل حاصلخیزی زمینهای آن، این زمینها جزو املاک خالصه یا دولتی بوده که به صورت اجاره به رعایا واگذار میشده است.
با فروپاشی حکومت قاجار و روی کار آمدن رضاشاه در ایران (1304 تا 1320 هـ.ش) سیاست دولت مرکزی در قبال کوچنشینان و عشایر تغییر کرد و به طور شتابآمیز بخش اعظم کوچنشینان ایران و از جمله لرستان، یکجانشین شده و دست از زندگی کوچنشینی کشیدند.
در همین زمان «سرتیپ امیراحمدی»(كه بعدها سپهبد شد) فرمانده نظامی لرستان که طی جنگهای متعدد قبایل لر را مطیع ساخته بود جهت جلوگیری از طغیان مجدد کوچنشینان لرستان و بهزعم خود آشنایی آنان با فرهنگ و تمدن جدید، دستور داد، جهت سکونت قبایل یکجانشین شده لرستان، قلعههایی از گردنه رازان تا دزفول ساخته شود.
از این رو، در بدرآباد، ماسور، چم حیدر، جایدر(پلدختر) و ... قلعههایی احداث شد. تعداد این قلعهها حدود 90 قلعه بوده است. امیراحمدی در کتاب خاطرات خود به تفصیل شرح احداث این قلعهها را آورده است. او مینویسد كه سال 1307خورشیدی پس از سر و سامان دادن به اوضاع لرستان پیشنهاد احداث این قلعهها را به رضاشاه داده و اعتبار لازم را گرفته و همراه با تعدادی مهندس و معمار از تهران به لرستان آمده است.
اميراحمدي در توصیف قلعهها اظهار میکند: «این قلعهها به تناسب محل و استعداد مردم ساخته میشد و عبارت بود از یک محوطه که دور تا دور آن اطاق و پشت اطاقها محل اغنام و احشام بود و در چهار گوشه هر قلعه چهار برج برای حفاظت درست شده بود...»
این قلعه ها در کنار جاده شوسه تازه احداث، درست شدند. بنا به نوشته امیر احمدی پس از آن که میان کوهنشینان و عشایر، گاو و بذر و پول تقسیم شد، چون عادت به زندگی خانهنشینی نداشتند، پای قلعهها سیاه چادر بر پا کردند تا هم از چادر استفاده کنند هم از قلعه تا به تدریج عادت کنند.
این قلعهها که همگی دارای سبک معماری مشابهی بودند، بعدها پایهگذار روستاهای جدیدی شدند.
بسیاری از این قلعهها که در بین مردم لرستان به قلعه نظامی نیز شهرت یافتند به مرور زمان از میان رفتند و مصالح آنها صرف خانهسازی روستاییان شد.
در تصویر زیر یکی از معدود عکسهای باقیمانده از قلاع ساخت دوران امیراحمدی را میبینید که روستای چمحیدر از توابع معمولان قرار داشته است. روستای چم حیدر، امروزه در جای این قلعه بنا شده است:
در بدرآباد هم یکی از این قلعهها درست شبیه قلعه چمحیدر در کنار جاده "خرمآباد- اندیمشک" احداث شد. در قلعه بدرآباد تعدادی از کوچنشینان از ایل دریکوند(دريكوند، میر، بهاروند) مجبور به اقامت شدند.
امیراحمدی یک سال پیش از این، جهت سرکوب طوایف دریکوند به مناطق صعبالعبور بالاگریوه لشکرکشی و آنها را خلع سلاح کرده بود و از آنها قول مساعد گرفته بود پس از بازگشت از گرمسیر در قلعه سکونت گزینند.
دولت همچنین برای امرار معاش اسکان یافتگان، زمینهای بدرآباد را که جزو زمینهای خالصه یا دولتی بود، میان آنان تقسیم کرد. بعدها یک مدرسه دو سه کلاسه در قلعه بدرآباد ایجاد شد و تعدادی از فرزندان عشایر باسواد شدند. این قلعه تا سالها محل سکونت بود ولی به تدریج ساکنان آن شروع به خانهسازی در قسمتهای بالادست قلعه کردند و روستای جدید بدرآباد را بنیان نهادند.
به تدریج تعداد دیگری از تیرههای میر، بهاروند، دلفان، ماکنعلی، کوشکی، رومیانی و غیره در حول و حوش مظهر قنات خانهسازی کردند. بدین ترتیب نطفه جدید روستای بدرآباد شکل گرفت.
قلعه نظامی بدرآباد هم به تدریج ویران و اهالی از مصالح آن در ساخت خانههای جدید استفاده کردند. قلعه بدرآباد امروزه پاک از میان رفته است ولی هنوز هم تعدادی از معمرین و ریشسفیدان روستای بدرآباد خاطرات جالبی از اقامت در این قلعه نقل میکنند.
قدرتالله مومنی در کتاب «پیشینه دادگستری و ثبت اسناد و املاک» مینویسد که پیش از اسکان طوایف دریکوند در بدرآباد، قرار بود سرتیپ «رزمآرا» (كه بعدها سپهبد شد) در روستاهای تلوری، دهمحسن، ماسور، اسپستان و بدرآباد، بیرانوندها را اسکان دهد، ولی شخصی به نام عزیزاللهخان بیرانوند پسر منصورخان، مانع از انجام این کار گردید.
بنا بر این رزمآرا تصمیم گرفت شماري از میرها و بهاروندها را در روستاهای یاد شده اسکان دهد. سرتیپ «رزمآرا» در کتاب «جغرافیای نظامی ایران-لرستان» تعداد خانوارهای بدرآباد را در سال 1312 خورشیدی 46 خانوار ثبت کرده است. تعداد خانوارهای روستای بدرآباد هماکنون حدود 200 خانوار است که از طوایف مختلف تشکیل شدهاند.
با شروع جنگ جهانی دوم در سال 1320 خورشیدی و ورود قوای متفقین به ایران، بخش وسیعی از زمینهای حاصلخیز بدرآباد جهت احداث یک اردوگاه نظامی یا کمپ(پادگان كنوني لشكر 84 ارتش خرمآباد) به قوای آمریکایی و انگلیسی واگذار شد.
بعدها بخش وسیعی دیگر از بدرآباد تبدیل به فرودگاه شد. بخشی از آن نیز محل سکونت تعدادی از عشایر بالاگریوه شد که از آن تحت عنوان بدرآباد علیا(بهرامی) یاد میشود.
این روستا در فاصله نهچندان دوری از بدرآباد سفلی قرار دارد و بدین ترتیب منطقه وسیع بدرآباد تکهپاره شد.
هماکنون مرکزیت منطقه بدرآباد روستای بدرآباد سفلی میباشد.
سعادت خودگو / پژوهشگر
جهت كسب اطلاع بيشتر در مورد بدر ابن حسنويه اينجا كليك كنيد:
تاريخ لرستان در قرن چهارم (حكومت آل حسنويه)
دیدگاهها
حالا یه سوال دارم اگر روستای بدرآباد به جای جنوب شهر در اطراف دره گرم بود مسئولین چه کاری انجام می دادند؟؟؟
من بختیاریم طایفه بابادی اولاد بدر حالا نمیدونم همین بدر هست یانه میخوام بدونم اولادبدر چی شدن ازکجامیتونم اطلاعات کاملو پیداکنم ممنون میشم
داشتم راجع به لرستان و بدرآباد تو گوگل سرچ میکردم که این مطالب قشنگ شما رو دیدم و برام جالب بود.
موفق باشید
خدانگهدار