چندي پيش، به هنگام برگزاري جلسه شوراي اداري استان در سالن همايشهاي استانداري، تصاويري از استاندارهاي قبلي لرستان روي ديوار شمالي سالن نصب شده بود كه توجهم را جلب كرد. وقتي به ترتيب انتصاب آنها دقت كردم، متوجه اشتباهاتي در اين زمينه شدم. متاسفانه کثر مسوولين استان ما كه براي پژوهشهاي تاريخي و فرهنگي، اهميت چنداني قائل نيستند!
سال ۱۳۸۴ تصميم گرفتم اطلاعات مربوط به تأسيس نهادهاي دولتي در استان شامل اسامي رؤسا و مديران آنها با ذكر مختصر خدمات مهم دوران مسؤوليتشان را مكتوب نمايم.
به همین منظور، درخواستي خطاب به مدیر کل اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي و استاندار لرستان تنظيم نموده و به صورت رسمي از 11 مرداد 1385 طي نامه شماره 6455/13 (دوراني كه محمدرضا محسنيثاني استاندار لرستان بود) تلاشم را آغاز نمودم كه متأسفانه با عدم استقبال از سوي مسؤولان اكثر ادارات و نهادهاي استان تا کنون میسر نشده است.
در سال ۱۳۹۰ هجري شمسي مصادف با ۲۰۱۱ ميلادي زندگي ميكنيم؛ يعني: «عصر طلایی تكنولوژي و فناوري و اطلاعات»، اما گويي برخي هیچ ذوق و توان مدیریتی نداشته و هنوز با تفکرات عهد بوق مدیریت میکنند!
این قبیل افراد، سليقهي شخصي را مقدم بر خواسته جمعي يا منافع اجتماعي دانسته، شايد هم ترس و واهمهاي دارند كه در سنجش و قياس با مدير و مسوولي ديگر، ضعفهاي دوران تصدي آنها آشكار شود، لذا از زير بار اينگونه تحقيقات، شانه خاله مينمایند!
بهبهر حال، حاصل ۶ سال پژوهش (از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰) كه از طريق مطالعهي كتب معتبر تاريخي و بررسي بيش از دو هزار سند از عصر زنديه حاصل شده، اطلاعات جالبي است كه اگر توفيق باشد طي سالهاي آتي، آنها به صورت کتاب در اختيار علاقهمندان تاريخ لرستان قرار خواهم داد.
نکته جالب
در توجه به اسامي و مدت زمان مسئوليت واليان(عهد صفوی تا زندیه)، حکام و نايبالحكومهها(عصر قاجار)، فرمانداران(عصر پهلوی اول تا سال ۱۳۴۰) ، فرمانداران كل لرستان (۱۳۴۰ تا ۱۳۵۲) و استانداران لرستان (از ۱۳۵۲ تا کنون) كه از زمان قاجاريه تا به امروز را شامل ميشود، آنچه جالب به نظر ميرسد اين است كه از دوران حكومت عليقلي ميرزا برادر آغامحمدخان قاجار (اولین حاکم منصوبی قاجار در لرستان) تا دوران استانداري دكتر حبيبالله دهمرده (آخرين استاندار لرستان) كه محدوده زماني ۲۲۰ سالهاي را در بر ميگيرد، هيچكدام از حكام و زمامداران اين ولايت، لرستاني نبودهاند!
فقط در سالهاي ۱۲۴۸ و ۱۲۴۹ هجری شمسي، فتحاللهخان امرايي و سال ۱۲۸۷ نیز صیدمهدیخان حسنوند برای چند ماه تا آمدن يكي از شاهزادگان قجري، نايبالحكومه لرستان بودهاند كه البته وظيفهي اصلي آنها گردآوري ماليات مردم این خطه در آن برهه زمانی کوتاه بوده است.
پس از تصویب قانون تقسيمات كشوري، محدوده کنونی لرستان بر اساس تصویبنامه شماره ۳۱۴۰/۱۲ در ۲۴ ديماه ۱۳۴۰ از خوزستان جدا و به نام فرمانداري كل لرستان ماهیت یافت و هادي ضياءبرنيا به عنوان اولين فرماندار كل لرستان انتخاب گردید.
پس از او ۶ نفر ديگر به اسامي علياصغر اديبمحمدي، علياصغر طاهريتفرشي، ابوالحسن معيني، جواد تبريزي، علي سجادي و هوشنگ ناظمي تا سال ۱۳۵۲ فرماندار كل لرستان شدند.
بالاخره در تاريخ ۹ مهر ۱۳۵۲ بر اساس تصويبنامه شماره ۲۳/۲۴۰۰/م هيأت دولت، فرمانداري كل لرستان به استانداري لرستان با مركزيت خرمآباد تبديل شد.(۱)
اولين استاندار لرستان «اميرحسين اميرپرويز» بود كه از ۱۵ مهر ۱۳۵۲ به اين سمت منصوب شد.
از نظر توسعهي عمراني، ايجاد اشتغال و ميزان رضايت مردم، در ميان ۱۹ استانداري كه تا كنون در لرستان حضور يافتهاند، ابراهيم فرحبخشيان دومين استاندار لرستان با نظر اكثر پژوهشگران و مطلعان لرستاني، در صدر استاندارهاي لرستان قرار دارد.
افتتاح کارخانههاي پارسيلون، مجتمع گوشت، يخچالسازي، كشت و صنعت و ... (يعني كليهي كارخانهها و صنايع خرمآباد) از يادگارهاي دوران استانداري وي ميباشد.
فرحبخشيان آنقدر در استان محروم لرستان كوشا بود كه پس از خدمات درخشان وي در اين عرصه، از تاريخ ۱۸ دي ۱۳۵۵ به عنوان وزير راه و ترابري برگزيده شد و پس از آن نیز تا زمان انقلاب وزیر کار بود. عملكرد مثبت اين شخص نشان داد كه حتا از استانهاي محروم نيز ميتوان سكوي پرتابي براي پستهاي بالاتر مديريتي يافت.(۲)
پس از فرحبخشيان، دكتر سيدحسين صابري با نظر اكثر مردم و صاحبنظران توسعه استان، تا كنون كوشاترين استاندار لرستان بوده است. اگر چه بسياري معتقدند پروژههاي دوره صابري همانند زيرگذرهاي خرمآباد داراي نقايص بسياري است، اما همچنان كه يكي از نمايندگان لرستان در مجلس شوراي اسلامي اشاره نمود، صابري جسارت لازم در اين عرصه را دوباره بين مديران استان ايجاد كرد.(۳)
آخرين استاندار لرستان (تا سال ۱۳۹۰) دكتر حبيبالله دهمرده است كه اصالتاً اهل زابل بوده و پيش از اين در استانهاي سيستان و بلوچستان و كرمان به عنوان استاندار انجام وظيفه كرده است.
تجارب دهمرده در كنار مدرك تحصيلي او (دكتراي رياضي) ميتواند گرهگشاي گرههاي گم عمران و اشتغال در لرستان باشد. اكنون ۱۱ ماه از دوران زمامداري او در لرستان ميگذرد و براي بررسي تحليلي عملكرد او همكارانش، فعلا باید به انتظار نشست.
مهمترين خصوصيت او تكيه بر آمار و ارقام در كارهاست و مهمترين پروژهي تكميلي وي نيز ايجاد مجتمع تفريحي بام لرستان (خرمآباد) و باغ وحش کاسیت است كه به يقين به در تاريخ اين خطه و كارنامهي او به عنوان برگي زرين به يادگار باقي خواهد ماند.
اميدوارم ماحصل چند سال فعاليت مطبوعاتي و پژوهشي خود در قالب حضور در جلسات مسوولين و ارتباطهاي خبري و رسانهاي با مديران استان را روزي به عنوان كتابي تقديم مردم عزيز استان لرستان نمايم.
مطمئناً روزنامهنگاران و خبرنگاران ديگري وجود دارند كه علاوه بر پوشش خبري فعاليتها و رويدادهاي استان، در آينده برداشتي از اين موارد در قالب مطالب تحليلي يا كتب منتشر نموده و علاوه بر ذکر خدمات تلاشگران واقعی، كوتاهيها و كاستيها برخي مديران را ثبت دفتر تاريخ خواهند نمود تا یادگار و یا حتا عبرتی براي آيندگان باشد.
ما لرستانيها انسانهايي قدرشناس هستيم و علاوه بر قدرداني از كساني كه در عمران و آباداني ديارمان كوشا بودهاند، هيچگاه محبتها و نيكيهاي آنان را فراموش نخواهيم كرد، ولو به قلم تا در آينده باقيات صالحاتي باشد براي اين افراد ...(۴)
_____________________________________________
منابع و پينويسها:
(۱) خرمآبادشناسي، سيدفريد قاسمي، جلد 2، صفحه 72.
(۲) هنوز هم از حُسن رفتار و مديريت فرحبخشيان روايتهاي بسياري ذكر ميشود. از آن جمله آقای اسحاق عيدي نقل ميكرد:
روزي فرحبخشيان به همراه مرحوم عليمحمد ساكي شهردار خرمآباد به صورت سرزده به محل احداث بلوار شريعتي(شمشيرآباد) و شهر بازي خرمآباد سركشي نمود.
در شرايطي كه زمان كاري كارگران تا عصر بود، مشاهده كرد راننده يكي از لودرها كار را تعطيل كرده و در فضاي سبز مشغول استراحت است.
او را صدا زد و پرسيد: «راننده اين لودر شما هستي؟ چرا كار نميكني؟» راننده پاسخ داد: «لودر خراب شده!»
عدهاي معتقد بودند برخي از كارگران به عمد ماشينها را دستكاري و خراب ميكردند تا در ساعات کاری، از زير كار در بروند!
در اين هنگام استاندار، كُتش را درآورد و زير لودر رفت و پس از بررسي موتور لودر و جا زدن سيمکویل از راننده خواست تا استارت بزند!
ماشين روشن شد و راننده ناچار سر كارش رفت!
روايت ديگر را آقای هوشنگ بيرانوند مدير مسؤول هفتهنامه صداي ملت نقل كرد: «فرحبخشيان علاقه بسياري به ورزش داشت و هميشه از تيمهاي لرستاني به طرق مختلف حمايت ميكرد.
روزي قرار بود مسابقه حساسي بين تيمهاي ايراننوين خرمآباد و گمرك اهواز براي صعود به مرحله نهايي زیرگروه جام تخت جمشید برگزار شود.
مسوولين ورزش استان متذكر شدند كه حضور استاندار در اين بازي ميتواند در بالا بردن روحيه بازيكنان لرستان بسيار مؤثر باشد، لذا مرا مأمور كردند كه با دفتر ايشان تماس بگيرم از او براي حضور در ورزشگاه دعوت كنم. پس از تماس با فرحبخشيان و طرح دعوت، وي لحظهاي مكث كرد و سؤال نمود كه حتماً بايد بيايد؟
براي او توضيح دادم كه حضورش تا چه اندازه در تشويق ورزشكاران لرستان مؤثر است. پس از دقايقي خودروي حامل استاندار به ورزشگاه خرمآباد آمد.
فرحبخشيان با گامهايي لرزان از ماشين پياده شد و زماني كه مرا ديد گفت: دستم را بگيريد و ملاحظه بفرماييد تب شديد و سردرد دارم! عازم بيمارستان بودم كه با تماس شما به اين جا آمدم بلكه كمكي به ورزشكاران لرستاني كرده باشم...»
سيد يدالله ستوده يكي از محققين و پژوهشگران لرستاني عنوان نمود پدربزرگ ابراهيم فرحبخشيان فردي چوبدار از طايفه كوناني كوهدشت بوده كه دوران جواني به تهران مهاجرت كرده است. فرحبخشيان اكنون در قيد حيات و ساكن آمریکاست باشد.
(۳) با توجه به نداشتن ارتباط مستقيم اكثر مردم لرستان با دكتر صابري، شناخت و برداشت آنها در مورد وي به قضاوتهاي برخي اهالي رسانه و مطبوعات و همچنين مديران دستگاههاي اجرايي استان باز ميگردد.
با وجودي كه صابري از ارتباط خوبي با اكثر خبرنگاران بهره ميبرد، به دليل پارهاي اخلاقهاي خاص خود و اصرار بر حمايت از مدير كل سابق فرهنگ و ارشاد استان، دو گروه طرفدار و مخالف بين آنها بر جاي گذاشت، آنچنان كه گروه مخالف ذكر كلمهي «شُتُربان» در مراسم توديع و معارفهي استاندار پيشين و كنوني لرستان را كه دوم مرداد ۱۳۸۹ در سالن همايشهاي مركز تربيت معلم علامه طباطبايي خرمآباد برگزار شد را توهيني از سوي وي به مردم شريف لرستان قلمداد كردند، حال آن كه موافقين وي معتقد بودند كه مراد و مقصود صابري، در اصل شترباني برخي مسوولين نهادها بوده است كه به زعم او در انجام وظايف كوتاهي ميكردند!
در هر صورت اكثر مخالفين صابري نيز معتقدند وي عليرغم خودرأيي، در زمينهي امور عمراني استان، پس از سالها تحركي دوباره پديد آورد.
(4) به شخصه يكي از عيوب خبرنگاران را دقت بسيار در رفتار و عملكرد مديران و مسؤولين ميدانم. حتا طرز لباس پوشيدن، سلام كردن و برخوردهاي مسؤولين نيز از ديد يك ژورناليست مورد توجه قرار گرفته و در كنار ساير جنبههاي مديريتي و بررسي عملكردي، ممكن است آن را هم ملاكی برای توصیف عملکرد آن شخص قرار دهند.
آقاي محسن فتاحي رئيس خبرگزاري جمهوري اسلامي در لرستان(ايرنا) و مشاور رسانهاي استاندار در وبلاگشان اشارهاي داشتند به تصويب قانوني در مورد منع گرفتن عكس در جلسات مجلس توسط خبرنگاران به دليل مخدوش نمودن چهره نمايندگان مجلس و ذكر كردهاند: به دليل گرفتن عكس در حالت خواب از نمايندهها، ممکن است سوء استفادههايي در اين زمينه صورت گيرد.
جالب است كه ما نيز بارها در جلسات شوراي اداري استان با چنين صحنههايي مواجه شده و برخي مديران را در حال چُرت زدن ديدهايم.
معتقدم هيچكس مايل نيست در چنين مكانهايي و در انظار عمومي به خواب رود تا اين عمل به عنوان نقطهضعفي براي او به شمار آيد، بلكه خستگي ناشي از وظایف و فعاليتها و حتا كسلكننده بودن جلسات در قالب سخنرانيهاي طولاني، ميتواند دلايل اصلي آن باشد كه گاه پرداختن خبرنگاران به اين موضوع، دور از شأن جايگاه خبرنگاري و رسالت كاري و اخلاقي آنان است.
به جاي اين كار ميتوان روي وظايف اصلي نمايندگان و مديران و كوتاهيهاي صورت گرفته در اين زمينه بررسيهاي بهتري صورت داد تا پرداختن به چُرت زدن آنها!